«وضعیت سفید» تنها تجربه سریالسازی حمید نعمتالله است که با وجود کمتجربگی او در این حوزه، تبدیل به یکی از درخشانترین آثار نمایشی تاریخ تلویزیون شد. اثری در حال و هوای سالهای جنگ و تهران زیر موشکباران دهه 60 که تصویری بشدت واقعی و باورپذیر را از آن دوران به نمایش میگذارد؛ نکتهای که تبدیل به بزرگترین برگ برنده سریال نعمتالله شد تا در روزگاری که بسیاری از مخاطبان سریالهای تلویزیونی نسبت به تصویر غیرواقعی ارائه شده از سالهایی که خود تجربه زیست در آن را داشتهاند گلهمند بودند، بالاخره اثری تولید شود که یک تصویر واقعی از آن سالهای سخت و شرایط ویژه آن ارائه کند، بویژه برای کسانی که آن روزها را تجربه نکردهاند و حسی نوستالژیک برای کسانی که آن شرایط را از نزدیک لمس کردهاند. تصویری واقعی از یکی از مهمترین مقاطع زمانی این سرزمین که همراه شده با داستانی پرکشش و پرگره و شخصیتهایی باورپذیر که بسختی میتوان قصه آنها را فراموش کرد. علاوه بر باورپذیری بازیها، جزئیات صحنهها و طبیعی بودن دیالوگها 2 نکته مهمی بود که بر کیفیت این سریال افزود. داستان این سریال هنگام شروع موشکباران تهران از زمستان ۱۳۶۶ آغاز میشود؛ جایی که اعضای خانوادهای پرجمعیت که تقریباً همه با هم قهر هستند و اختلاف دارند، برای دوری از حملات دشمن در باغ مادرشان در روستایی واقع در حومه تهران ساکن میشوند. روستایی که مدرسه اصلی آن تبدیل به محل اسکان بخشی از اهالی جنگزده شده است. استقرار این خانواده در باغ و همجواری آنها با مردم روستا که در اوج همدلی به سر میبرند، حوادث گوناگونی را برای خانواده رقم میزند که باعث درک آنها از مشکلات یکدیگر و ریشههای بیاهمیت اختلافاتشان میشود. آنها طی این ماجراها درمییابند که استعداد کمک و یاری به یکدیگر را دارند و... و اینکه امیر عاشق شیرین شده و در پی جلب توجه وی کارهایی را میکند که موجب نارضایتی شیرین میشود.