printlogo


کد خبر: 198226تاریخ: 1397/6/17 00:00
نگاهی به فیلم سینمایی «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» ساخته فرزاد مؤتمن
دردسرهای قضاوت براساس شنیده‌ها!

امیرمحمد کرمی: فرزاد مؤتمن در آخرین اثر خود با طرح قصه‌ای معمایی، سراغ شخصیت‌هایی رفته است که هر کدام نماینده قشری از مردم جامعه امروز ما هستند. فیلم جدید او را می‌توان یک درام اجتماعی با تمی معمایی - جنایی دانست که بررسی برخی معضلات و مشکلات اجتماعی به وضوح در آن دیده می‌شود. مهم‌ترین موضوعی که فیلم- چه با کنایه و چه صراحتاً- روی آن تاکید می‌کند توجه افراطی و نامعقول مردم جامعه به «حرف دیگران» است؛ گفته‌های بی‌پایه و اساسی که توجه به آنها می‌تواند فجایعی همچون «قتل نفس» را موجب شود یا انگیزه ازدواج اجباری، طلاق، مهاجرت یا فرار به خارج از کشور شود. پدر سحر («پرویز» با بازی سیامک صفری) که یک راننده کامیون است با شوهر دادن اجباری او سعی کرده است که به‌زعم خویش جلوی رفتارهای نابهنجار و حرف‌های مردم را بگیرد اما حرف مردم و قضاوت بر پایه شنیده‌ها، وضع را برای دختری که می‌خواهد زندگی‌اش را سر و سامانی دوباره بخشد سخت می‌کند تا جایی که دختر سعادت خود را در خیال سفر به کشورهای دیگر جست‌وجو می‌کند.  مؤتمن در این فیلم به قضاوت کردن بر اساس شنیده‌ها اعتراض می‌کند. بسیار اتفاق می‌افتد آنچه شنیده می‌شود فاصله زیادی با حقیقت دارد و حتی گاهی تکیه بر این شنیده‌ها زندگی دیگران را از بین می‌برد. این همان چیزی است که در فرهنگ دینی ما با عناوینی همچون «غیبت»، «تهمت» و «نمامی» بشدت از آن نهی شده است. توجه به حرف مردم در این فیلم طعنه‌ای به مخاطب نیز هست. تماشاچی فیلم، با سحر بر اساس شنیده‌ها آشنا می‌شود اما اینکه چه مقدار از حرف‌هایی که درباره سحر گفته شد قابل قبول است بازمی‌گردد به اینکه مخاطب چه مقدار به شنیده‌های دیگران اهمیت دهد. مؤتمن در این فیلم به زیبایی مخاطب را در چنین حالتی قرار می‌دهد و او را می‌آزماید. از دیگر نکاتی که در فیلم اخیر موتمن به چشم می‌خورد، نمایش چهره مقتدر و خوبی از پلیس است. به‌رغم اینکه پرویز اعتقاد چندانی به کارایی پلیس ندارد اما سیر فیلم به سمتی هدایت می‌شود که در نهایت پلیس با توانایی و ذکاوت خود موفق به حل پرونده سحر و دختر مقتول دیگر می‌شود. نکته دیگری که در فیلم وجود دارد و به نظر می‌رسد یکی از دغدغه‌های مهم کارگردان است، «چالش کارآمدی قانون» است. مسؤول خوابگاه دانشجویی طبق قانون از ورود دانشجوی دختری که پس از ساعت خاموشی به خوابگاه آمده، جلوگیری می‌کند. این امر باعث آوارگی دختر در خیابان‌ها و در نهایت قتل او می‌شود. این مساله حتی فریاد سرگرد را که خود مجری قانون است نیز درمی‌آورد. اما در همین حال، شخصی مثل «آشفته» (با بازی آتیلا پسیانی) که نفوذ و ثروت زیادی دارد، براحتی می‌تواند قانون را با خواسته خود هماهنگ و همسو کند. در این فیلم قانون، عاجز از حفظ جان انسان و جلوگیری از سوءاستفاده افراد خاص است. اگر قانون نتواند این دو وظیفه را که از مهم‌ترین وظایف آن به شمار می‌رود انجام دهد، چه فایده‌ای دارد؟ اگر قانون برای همه نباشد و فقط بتواند مانع افراد ضعیف جامعه باشد، چه ارزشی دارد؟ اینها سؤالات مهمی است که در فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» مطرح می‌شود. فیلم 2 داستان دارد: داستان گم شدن سحر و داستان کشته شدن یک دختر دیگر. داستان دوم برگرفته از یک حادثه تلخ واقعی است که چندی پیش در تهران اتفاق افتاد. این دو داستان در کنار هم روایت می‌شوند و در نقاطی به هم ربط پیدا می‌کنند. ابتدای فیلم در مقایسه با نیمه پایانی جذابیت بیشتری دارد اما هر چه گره‌گشایی بیشتری انجام می‌شود داستان پراکنده‌تر می‌شود. اما فیلم بیش از آنکه داستان‌محور باشد، «پیام‌محور» است. پیام‌های اجتماعی شایسته فیلم، قصه آن را تحت‌الشعاع قرار داده و از جذابیت داستان کم می‌کند. مثلاً به تصویر کشیدن کارخانه مشروب‌سازی یا گفت‌وگو با شوهر سابق سحر، بیشتر در خدمت پیام فیلم است تا داستان آن. شاید اگر کارگردان به جذابیت قصه بیش از القای پیام توجه می‌کرد، نه‌تنها فیلم دچار شعارزدگی نمی‌شد، بلکه تاثیر بیشتری روی مخاطب داشت. بازیگران فیلم، بازی خوبی در این فیلم سینمایی از خود نشان داده‌اند. در این میان شاید بتوان گفت سیامک صفری اجرای بهتری نسبت به بقیه دارد. گریم مناسب شخصیت‌ها نیز بخوبی در خدمت داستان قرار می‌گیرد. در مجموع می‌توان گفت فرزاد مؤتمن عملکرد خوبی در این فیلم داشته و محصول مفیدی به عرصه هنری کشور تقدیم کرده است.


Page Generated in 0/0054 sec