printlogo


کد خبر: 198901تاریخ: 1397/6/31 00:00
یادداشتی برکتاب «گُدازه‌های دل» مجموعه‌شعری از عباس خوش‌عمل
سنت‌گرا و نوگرا

وارش گیلانی: 1- با اینکه مجله‌ «جوانان» قبل و بعد از انقلاب، همیشه یک هفته‌نامه‌ معمولی بود و خوانندگانش از قشر معمولی جامعه اما 2 صفحه‌ شعر آن، 2 دوره‌ طلایی داشت؛ یکی دوره‌ علیرضا طبایی و یکی هم دوره‌ عباس خوش‌عمل. مسؤولیت این دو تقریباً در ادامه‌ هم اتفاق افتاد و بسیاری از شاعران مطرح، کمنام و گمنامی جذب این دو صفحه‌ مجله‌ غیرادبی شدند، چرا که این دو مسؤول صفحات شعر با سعه‌‌صدر و آزادمنشی با افراد روبه‌رو می‌شدند. یادم هست در دوره‌ خوش‌عمل، شاعرانی همچون حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، اکبر اکسیر، سپیده کاشانی، سیاوش مطهری، نصرالله مردانی،  جواد محقق، رضا عبداللهی، سیدحسن حسینی،  احمد خوانساری، کریم رجب‌زاده، ناهید یوسفی، سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، افشین سرفراز، ایرج قنبری، سهیل محمودی، ساعد باقری، عباسی داکانی، قادر طهماسبی، علیرضا قزوه و... با مجله‌ جوانان همکاری می‌کردند؛ شاعرانی که بسیاری از آنان از زمان طبایی جذب مجله‌ شده و کم‌کم از همان‌جا مطرح شدند و بعضی‌های‌شان نیز بعدها نام‌آور! آری، نام و یاد و خاطره‌ خوش‌عمل، همیشه یک حس خوب و نوستالژیک را در شاعران ایجاد می‌کند که کمتر از حس یادآوری نام و خاطره‌ علیرضاخان طبایی نیست.
2- فکر کنم خوش‌عمل همه‌جور شعری دارد؛ شعر طنز که تا حالا دو سه کتابی از آن چاپ کرده است. در حوزه‌ شعر آیینی و مذهبی، شعر انقلاب و دفاع‌مقدس هم آثار فراوانی دارد. ‌غیر از بخش کم‌حجم شعر نوین، تقریباً همه‌ اشعار کلاسیک «گدازه‌های دل» نیز از این دست است. اشعار عارفانه و عاشقانه هم بسیار دارد. او همه‌ قالب‌های کلاسیک را آزموده و در شعر نیمایی نیز تجربه‌های خوبی دارد؛ تجربه‌ای که به‌زعم من، می‌توانست خوش‌عمل را از زبان و فضای کهن شعر کلاسیک دور کرده و او را در این حوزه به استقلال برساند. بخش «سروده‌های کهن» «گدازه‌های دل»، شامل غزل، رباعی و چند مثنوی و اشعار متفرقه است و بخش دوم یعنی «سروده‌های نوین»، شامل شعرهای نیمایی است. اگرچه خوش‌عمل در سرودن اشعار نیمایی سرآمد نیست اما ویژگی‌هایی دارد که منحصر به خود او است و این ویژگی‌ها اگر رشد کنند، آنقدر صدا خواهند داشت که به گوش‌های بیدار برسند. نشانه‌ها که حکایت دارند خوش‌‌عمل بالقوه یک شاعر نیمایی است، چرا که در اشعار نیمایی چنان تازه عمل می‌کند که نشان از تجربیات شخصی او دارد. او در شعرهای نیمایی‌اش جزئی‌نگر است اما نمک طنز بعضی از آنها گاه کم و زیاد می‌شود و این امر، شعرش را از یک طرف به شعرهای طنزی که به شیوه‌ نیمایی سروده شده‌اند نزدیک می‌کند و از طرف دیگر او را از شعر نیمایی دور؛ در حالی که او در شعرهای کلاسیکش بیشتر از دانش شعری‌اش بهره می‌برد، یعنی دریافت‌های ذهنی خود را بروز می‌دهد، نه تجربه‌های خود را!
3- گفتیم که شعرهای کلاسیک خوش‌عمل از زبان شعر دیروز پیروی می‌کند و این سبب 2 عیب و نقص در شعر شاعر امروز می‌شود؛ اول اینکه صرفاً یا اغلب، دانش آن را در شعرش لحاظ می‌کند. از این رو، شعرش می‌شود انباری محتوا، مضامین و معانی شعر دیروز. در نتیجه، عادت به انباری‌شدن او را از بیان کشف تجربه‌های شخصی و تازه دور می‌دارد. درست است که استفاده از قالب‌های کلاسیک حتی شاعران نوگرای کلاسیک را نیز تا حدی- به‌واسطه‌ محدودیت قالب و فرم و...- به خود نزدیک می‌دارد اما اشعار کلاسیک منزوی، بهمنی، بهبهانی، قیصر، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی و احمد عزیزی و... به‌وضوح نشان می‌دهد ایشان چقدر به شاخصه‌های زبان دوران خود نزدیکند و چقدر در فضای عصر خود نفس می‌کشند و در کل، شعرشان چقدر متفاوت است از شعر دیروز. ایشان در واقع از شاهکارهای شعر دیروز غیرمستقیم بهره می‌برند. یعنی ابیاتی نظیر ابیات ذیل، بدون امضای شاعر، معلوم نخواهد شد که شاعرش امروزی است یا دیروزی:
«به خلوت‌ چشمه‌ سیال، نوری کرده‌ام پیدا
از آن شادم که در ظلمات، هوری کرده‌ام پیدا
ز سکر باده‌ تلخی که ساقی ریخت در ساغر
چو ایام جوانی، باز شوری کرده‌ام پیدا
من آن سرمست جاویدم که در میخانه‌ وحدت
صفای روح از شرب طهوری کرده‌ام پیدا...»
خوش‌عمل حتی در اشعار سنتی‌اش از آوردن واژه‌ها، مکان‌ها و نام افراد مشهور و اصطلاحات و تعابیر مشهور و معمول آمده در اشعار شاعران دیروز نیز دریغ نورزیده: سکر باده، ساقی، ساغر، سرمست، میخانه‌ وحدت، شرب طهور، فرعون، موسی، کوه طور، کافرکیش، مهر عبادت، سنگ صبور، عشرت، فیض حضور و... و این همه تنها در یک شعر8 بیتی آمده و در اشعار دیگر نیز همین روال ادامه دارد.
4- به راه رفته و جای پاهای شعر خوش‌عمل در این دفتر که نگاه می‌کنیم، یک چایچیان (حسان) دیگر را نیز می‌بینیم. شاید از آنجا که اشعار «گدازه‌های دل» مذهبی است و اشعار انقلاب و دفاع مقدسی آن نیز اغلب در سوگ و مرثیه است، خوش‌عمل خواسته سنت شعر مذهبی را مثل «حسان» تمام و کمال پیاده کند و آن نزدیک ‌شدن به روش و نوع زبان و بیان مراثی و مدح و منقبتی است که شاعران مذهبی‌سرای دیروز در شعر خود پیاده می‌کردند. گفتیم که دفتر شعر گدازه‌های دل خوش‌عمل سراسر مدح است و درباره‌ انقلاب، ستایش آن و یارانش و نیز رزمندگان و شهیدان و در کل در این باب است و گفتیم که از این حیث، به شیوه و شگرد و حتی زبان حسان نزدیک است، اینک باید بگوییم که او حتی در شعر انقلاب نیز به حسان نزدیک است و از هم‌نسلان خود دور؛ آنانی که مراثی را نیز به زبان امروز و تازه و دیگرگونه می‌گویند، مثل بسیاری، از جمله قیصر امین‌پور:
«من همسفر شراب از زرد به سرخ
یا همره آفتاب از زرد به سرخ
یک روز ز شوق هجرتی خواهم کرد
چون هجرت آفتاب از زرد به سرخ»
این سروده عباس خوش‌عمل را ببینید:
«شهیدان ترک ما گفتند و رفتند
جواب خصم، لا گفتند و رفتند
ندای اَرجعی در داد جانان
بلاجویان بلی گفتند و رفتند...».
خوش‌عمل در شعرهای عاشقانه و عارفانه و اجتماعی خود در دفترهای دیگر نیز از این زبان تا حدی فاصله می‌گیرد اما باز آنقدر پیش‌تر نمی‌رود که به اشعار کلاسیک شاعران نوکلاسیک هم نزدیک شود؛ به شاعرانی چون منزوی، بهمنی، عزیزی، هراتی، قیصر، سیدحسن حسینی، قزوه و... اما عجیب است که در شعر نیمایی یک شاعر متفاوت است.
5- خوش‌عمل در شعرهای نیمایی خود شاعری نئوکلاسیک است؛ شاعری متفاوت از آنچه در اشعار سنتی بروز می‌دهد و حتی در بخشی از آنها شاعری مستقل و در تفاوت با دیگر شاعران نئوکلاسیک است، زیرا در این حوزه، زبانی متفاوت از ایشان و منحصربه‌فرد دارد و در فضای شعری خود و با نگاه خود به جهانش می‌نگرد. از طرفی، در این حوزه جزئی‌نگر و جزئی‌نگار است و کمتر به سمت کلیات و ذهنیات گرایش دارد و این یعنی او نیما را در شعر نو یا شعر نیمایی خوب شناخته است اما انگار مثل اخوان‌ثالث می‌خواهد در سرودن اشعار کلاسیکش سنتی باقی بماند و در شعر نو، نوگرا!  به نظر می‌آید که خوش‌عمل به‌واسطه‌ کم‌کاری در شعر نیمایی و چندان اهمیت‌ندادن به آن، دچار تشتت زبانی شده و در این حوزه در 3-2 زبان کار می‌کند که یکی به زبان غزل یا تغزل عاطفی و ترانه نزدیک است؛ مثل:
«سال‌ها همدم هم/ شاد از شادی یکدیگر و زار از غم هم.../ ناگهان/ صبح یک روز زمستانی سرد/ ترک من کردی و گفتی که تو درکم نکنی/ آخرین حرف من این بود به هنگام وداع/ می‌روی گرچه/ به یک‌باره ولی/ سایه‌ مرحمت از اهل نظر کم نکنی/ درکم این بود همه‌عمر که ترکم نکنی!»
یکی به زبان مشیری نزدیک است؛ مثل:
«پشت این پنجره مانده‌ست نسیم/ نفسم می‌گیرد/ آه، این پنجره را بگشایید/ بوی جانبخش اقاقی‌ها را/ دریابید/ دل من می‌گوید/ قاصدی در راه است»
یکی تقریباً به زبان نو مدرن متعلق به دهه‌های 50 و 60  نزدیک است؛ مثل:
«خورشید/ در لحظه‌های ملتهب خویش/ اشعار بی‌تلؤلؤ خود را/ تکرار می‌کند.../ در ذهن بادهای کویری/ خورشید/ با ساربان و قافله‌ اشتران مست/ طرحی ز غربت است»
و یکی تقریباً شبیه زبان مستقل روایی است که می‌تواند آن را بپروراند و در آن به استقلال شعری و زبانی برسد؛ مثل: «در گذر از رنج/ در گذر از دود/ خسته ز تهران دراندشت غم‌آلود/ شهر خودم را/ کوچه به کوچه/ رفتم و دیدم/ مدرسه‌ها، مسجد بازار/ خانه‌ «سردار»/ کودکی‌ام را/ آینه‌ای گمشده در کوچه‌ خاکی/ یافته بودم...»
و حرف آخر، قافیه‌پردازی‌های دقیق و درست بیرونی و درونی و زیبای عباس خوش‌عمل است که در ارتقای شعر نیمایی او بسیار موثر است؛ از جمله اینکه انسجام کارهایش را بالا برده و در کیفیت موسیقی کلام به او بسیار کمک می‌کند.


Page Generated in 0/0072 sec