رامین پرچمدار: براندازی نظام ایران بهعنوان یکی از اهداف راهبردی آمریکا برای بازگشت به نقطه اقتدار و تسلطش بر منطقه غرب آسیا و همچنین دستیابی دوباره به منابع کشورمان ایران، از 4 دهه پیش تاکنون ادامه دارد. آمریکاییها برای این هدف خود راههای متعددی را امتحان کرده یا همچنان به عنوان کیسهای جاری در دستور کار جامعه اطلاعاتی خود دارند. در این راستا پرونده تجزیه با استفاده از اهرمهای قومی یکی از مهمترین و حساسترین راهبردهای واشنگتن علیه جمهوری اسلامی بوده است؛ راهبردی که با استفاده از ظرفیت تعدد قوم و مذهب در ایران، دشمن را به طمع و تلاش برای حرکت به سوی پروژه تجزیه ایران سوق میدهد.
نگاهی به اقدامات ایالات متحده در موضوع ایجاد شکاف میان اقلیتهای قومی و مذهبی برای اجرای پروژه براندازی نظام ایران از یکسو بیانگر تمرکز ویژه مقامات واشنگتن بر این حوزه است و از سوی دیگر ابعاد کار آمریکاییها را بیشتر نشان میدهد.
در همین رابطه سرهنگ دوم «ریگ لانگ» سخنگوی نیروی دریایی آمریکا در گفتوگو با فایننشالتایمز میگوید نیروی دریایی به شرکت «هیکس و شرکا» که از پیمانکاران اصلی وزارت دفاع آمریکاست، 2 پروژه تحقیقاتی درباره اقلیتهای قومی ایران و عراق واگذار کرده است. این شرکت که با برآوردهایی از زاویه دید نظامی، پروژههای تحقیقاتی را در دستور کار خود قرار میدهد، در پروژه مطالعاتی خود با عنوان «تأثیر فرهنگ کشورهای خارجی بر عملیاتهای نظامی» به نتایجی رسیده که برخی ابعاد کار آمریکاییها در موضوع شکافهای قومیتی را نشان میدهد. در نتایج به دست آمده از این تحقیقات از تفاوتهای فرهنگی میان شیعیان و اهلسنت در ایران سخن گفته شده است که از نگاه ویژه آمریکاییها برای ورود به بحث قدیمی تفرقهافکنی میان شیعه و سنی خبر میدهد. در این تحقیق درباره تفاوتهایی که میتواند منشأ بروز اختلاف باشد صحبت شده است. در سابقه تاریخی اختلافات میان طرفداران این دو مذهب اسلامی نیز همواره رد پای استعمار دیده شده است و اکنون به نظر میرسد این طرح به عنوان بخشی از پروژه براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شده است.
در بخش دیگری از تحقیقات شرکت «هیکس و شرکا» به این مسأله اشاره شده که تنشهای بین اقلیتهای قومی ایران، بسیار بیشتر از چالشهای هر یک از آنان با حکومت مرکزی است. این محور از تحقیق نشان میدهد غیر از حساب ویژه دشمن برای ایجاد اختلاف و نارضایتی میان قومیتهای مختلف با حکومت مرکزی، بخشی از پروژه شکافهای قومیتی به مسأله اختلافافکنی میان اقوام مختلف ایرانی اختصاص دارد. به عبارت دیگر تفاوتهای فرهنگی و رفتاری این قومیتها که یکی از جاذبههای ایران اسلامی است، به عنوان فرصتی برای ایجاد اختلاف و نزاع و ناامنی درنظر گرفته شده است. همچنین در بخش مربوط به میزان همبستگی قومیتها با حکومت مرکزی در ایران نیز با درصدبندی، ضمن مشخص کردن آمار مربوط به هر یک از قومیتها درباره میزان همبستگی هر یک با نظام ایران، بررسیهایی انجام شده است و امکانهای مختلف درباره ایجاد نارضایتی در هر یک از آنها مورد سنجش قرار گرفته است.
غیر از تحقیقات متعدد انجام شده درباره جامعه ایران که تحقیق شرکت «هیکس و شرکا» برای نیروی دریایی آمریکا نمونهای از آن است، کنفرانسهایی نیز با حضور عناصر ضد انقلاب در آمریکا برگزار شده تا هر یک راهکارهای استفاده از ظرفیت قومیتها و اقلیتها را برای ضربه به نظام اسلامی ایران بررسی کنند.
کنفرانس واشنگتن در اوایل سال 2006 یکی از تلاشهای دولت آمریکا برای متحد کردن گروههای قومگرای تجزیهطلب بود. هدف این کنفرانس گرد هم آوردن این گروهها برای شکل دادن به یک جبهه علیه جمهوری اسلامی ایران بود. در یکی از بندهای گزارش شرکت «هیکس و شرکا» که به سفارش نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا انجام شده بود و به موضوع بررسی ظرفیتهای درون ایران برای براندازی نظام حاکم بر ایران پرداخته بود، به مسأله اختلافات یا زمینههای ایجاد تفرقه میان قومیتهای ایرانی و قومیتها با نظام حاکم پرداخته شده و از آن به عنوان مسالهای قابل بهرهبرداری برای دستیابی به براندازی یاد شده است. در این کنفرانس نیز به بررسی موضوع قومیتها و ظرفیتهای موجود برای ایجاد اختلاف با نظام حاکم پرداخته شده است. گروههای ضدانقلاب که هر یک خود را نماینده یکی از اقوام ایرانی اعم از کرد، آذری، بلوچ و... معرفی میکنند نیز یک سال قبل از کنفرانس 2006 واشنگتن، خود اقدام به برگزاری کنگرهای در 19 فوریه 2005 در لندن کردند. در این کنگره گروههایی نظیر «جبهه متعد بلوچستان ایران»، «حزب دموکرات کردستان ایران»، «حزب اتحاد دموکراتیک اهواز»، «حزب کومله ایران» و... شرکت کردند. از نکات جالب درباره این گروهها این است که هیچکدام پایگاهی شناخته شده و مردمی در ایران نداشته و بیش از آنکه سابقه اقدامات سیاسی و دموکراتیک داشته باشند، در سابقه اقداماتشان حرکتهای خشونتآمیز و تروریستی دیده میشود. همین گروهها در کنگره مذکور بدون در نظر گرفتن سوابق تروریستی خود سعی در نمایش چهرهای صلحجو از خود داشته و با طرفداری از اصول منشور سازمان ملل و قواعد بینالمللی در بخش مقدمه و بندهای 2 و 8 بیانیه پایانی خود سعی کردند حرکت انجام گرفته را به عنوان یک بدیل حکومتی به غرب نشان دهند!
رفتار رسانههای ماهوارهای تغذیه شده از سوی دولتهای غربی نظیر آمریکا و انگلیس همچون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، دویچهوله، رادیو فرانسه و... نیز کاملاً نشان میدهد همواره تمرکز ویژهای برای دامن زدن به اختلافات قومیتی در ایران داشته و سعی در شکافسازی و اختلافافکنی میان قومیتهای مختلف برای اعتراض به نظام حاکم ایران دارند.
در مجموع تحرکات غرب در پازل براندازی نظام ایران توجه ویژهای به مسأله قومیتها داشته است و برای این مسأله حساب ویژهای باز کردهاند. هر چند در عمل آنچه همواره در رفتار اقوام ایرانی وجود داشته نشان از اتحاد و اعتقاد به نظام اسلامی ایران است اما واقعیت این است که سرمایهگذاری گسترده غرب در این حوزه تأثیرات خود را میگذارد و این امکان را ایجاد میکند که حتی به صورت مقطعی باعث ایجاد چالشهایی در جامعه اسلامی ایران شود؛ موضوعی که دقت و هوشمندی در برابر توطئههای دشمن را ضروری میکند.