printlogo


کد خبر: 198942تاریخ: 1397/7/1 00:00
تحلیل لایحه کنگره آمریکا در حمایت از رسانه‌ها و سطح‌بندی اپوزیسیون خارجی
تیغ دو دم

محمد خرسند: یکی از اقدامات آمریکا در جهت براندازی نظام اسلامی ایران، تقویت قدرت رسانه‌ای و تبلیغاتی گروه‌های اپوزیسیون خارج کشور و حتی گروه‌های معارض است. سناتور «سام براوون بک» در سال 2003 لایحه «حمایت از آزادی و دموکراسی در ایران» را ارائه داد که توسط سناتور‌هایی مانند «ریک سانتورم» و «جان کورنین» حمایت می‌شد. بعدها این لایحه پس از اعمال تغییرات از طرف نماینده کنگره «رأس لهیتن» مورد پشتیبانی قرار گرفت و بالاخره در سیزدهم آوریل 2005 به عنوان لایحه «آزادی برای ایران» یا همان «اچ‌آر 282» به تصویب رسید. این قانون اجازه می‌دهد کمک‌های مالی و سیاسی و... به کسانی که از دموکراسی حمایت کرده و برای پیشرفت دموکراسی در ایران فعالیت می‌کنند و همچنین با نظام ایران مخالفت می‌ورزند، تعلق گیرد. در این میان طبیعی است که کمک به دموکراسی و فعالیت برای آزادی ایران نیز بر مبنای معیارهای ایالات متحده آمریکا تعیین شده و گاهی مصداق کمک به دموکراسی، به عناصر باقیمانده فراری شاه مخلوع ایران منتسب می‌شود که از دهه‌های پیش در آمریکا با پول مردم ایران خوشگذرانی می‌کنند یا حتی در مواردی سازمان تروریستی منافقین مصداق کمک به دموکراسی واقع می‌شود که دست آن به خون ده‌ها هزار ایرانی بیگناه آغشته است!
در این راستا زمانی که سناتور «سام براوون بک» در نظر داشت این کمک مالی به رضا پهلوی و مطبوعات طرفدار سلطنت برسد، نماینده مجلس نمایندگان (رأس لهیتن) سازمان مجاهدین خلق را به عنوان بهترین و مستحق‌ترین دریافت‌کننده میلیون‌ها دلار از پول مالیات‌دهندگان آمریکایی معرفی کرد. این دقیقاً نشان می‌دهد سناریوی اتاق فکر ایالات متحده علاوه بر اعمال فشار از خارج بر 2 پایه دیگر (جنگ رسانه‌ای و ایجاد بهم ریختگی داخلی) استوار است و از این جهت سازمان مجاهدین در صدر فهرست کمک‌های آنها قرار می‌گیرد.
ارتباط دولت آمریکا با گروهک منافقین به‌رغم آنکه زمانی در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا قرار داشته‌، در هیچ دوره‌ای قطع نشده است. منافقین همواره فرصت دیدار با اعضای کنگره به صورت پنهان و حتی آشکار، برگزاری تجمع، راهپیمایی و بسیاری دیگر از اقدامات را در اروپا و آمریکا داشته‌اند. در سال 2002 میلادی 150 تن از اعضای کنگره آمریکا طی نامه‌ای از وزارت خارجه این کشور خواستند نام سازمان منافقین را از فهرست سازمان‌های تروریستی خارج کند. در اسفند 1385 نیز سخنگوی گروهک در جمع نمایندگان حضور یافت و سخنرانی کرد. این در حالی بود که مراودات اعضای سازمان منافقین با مقامات سیاسی آمریکا از سوی رسانه‌ها پوشش داده می‌شود و حتی برخی نمایندگان سیاسی و حتی کنگره در میتینگ‌های منافقین در فرانسه شرکت می‌کنند که حمایت مالی، سیاسی و امنیتی ایالات متحده از این فرقه تروریستی را به تصویر می‌کشد.
سند دیگر کمک آمریکا به گروه‌های اپوزیسیون و سازماندهی آنها تصویب کمک‌های مالی به جریان‌های معاند و ضد جمهوری اسلامی ایران است. به عنوان مثال در دولت قبلی آمریکا (یعنی دولت اوباما که ظاهراً به دنبال تغییر نظام ایران نبود) روز 14 فوریه سال 2016 کاندولیزا رایس، وزیر خارجه پیشین در کمیته روابط خارجه کنگره مبلغ 75 میلیون دلار برای اختصاص به اپوزیسیون ایران تقاضا کرد. ردیف سرمایه‌گذاری این مبلغ نیز جنگ رسانه‌ای و سازماندهی فرماندهی مدنی عنوان شد که با پوشش حمایت از دموکراسی و آزادی‌خواهی؛ تقویت و ایجاد رسانه‌های فارسی‌زبان و کمک به سازمان‌های غیر دولتی مخالف را در دستور کار خود قرار داد که صدای آمریکا، ایران‌وایر و رادیو فردا تنها بخشی از بازیگران این سناریو به حساب می‌آیند.
به طور کلی پرداخت کمک‌های مالی به گروه‌های اپوزیسیون و رسانه‌های فارسی‌زبان مخالف نظام همواره تحت عنوان برقراری دموکراسی و آزادی انجام شده است. برای نمونه سناتور «ریچارد سانتروم» با ارائه طرحی به کنگره تحت عنوان «قانون حمایت از آزادی در ایران» الزامات متعددی را برای دولت آمریکا جهت محدود کردن جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «حمایت از تحول ایران به سمت دموکراسی» پیشنهاد می‌دهد و خواهان کمک به گروه‌های مخالف ایران می‌شود.
حمایت کنگره آمریکا از گروه‌های مخالف نظام ایران باعث شده جریان‌های مختلف تروریستی برای دریافت این کمک‌ها تحت عنوان حمایت از دموکراسی با نمایندگان کنگره دیدار کنند و اتفاقاً کمک‌هایی نیز به همه این گروه‌ها انجام شده و این در حالی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بخوبی از ماهیت تروریستی بسیاری از این گروه‌ها اطلاع دارد و حتی مأموریت‌های محول شده یا هدایت‌های سرویس اطلاعاتی آمریکا بعد از کمک‌های مالی کنگره در راستای اقدامات تروریستی علیه شهروندان ایرانی انجام می‌شود. این وضعیت نشان‌دهنده آن است که آمریکایی‌ها صرفاً به بحث جنگ رسانه‌ای یا سناریوهای سخت بسنده نکرده‌اند و هر دو محور را به موازات یکدیگر پیش می‌برند تا بتوانند حداکثر فشار را بر تهران اعمال کنند. به عبارت دیگر مولفه‌هایی که ایالات متحده یکی پس از دیگری مانند تکه‌های پازل در کنار یکدیگر قرار می‌دهد، به نوعی نشان‌دهنده خلق «سناریوی مرکب» علیه جمهوری اسلامی است. 
به عنوان نمونه در سال 1395 برخی سران گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب مخالف ایران نظیر کومله و حزب دموکرات کردستان با نمایندگان کنگره دیدار کردند. سران این گروه‌های تروریستی در این دیدارها از کنگره آمریکا درخواست کمک‌های مالی برای ضربه به نظام ایران را کرده بودند. در سال 1396 نیز این دیدارها دوباره انجام شد با این تفاوت که سران همین گروه‌های تروریستی این‌بار موفق به دیدار با برخی مقامات کاخ سفید نیز شدند!
در این میان با هدایت آمریکایی‌ها، رضا پهلوی تلاش کرد نشست‌هایی را برای همگرایی گروه‌های اپوزیسیون برگزار کند که از یک‌سو باعث همکاری و تجمیع ظرفیت‌ها می‌شد و از سوی دیگر مدیریت سلطنت‌طلبان بر جریانات اپوزیسیون را به آنها القا می‌کرد که با توجه به تفاوت‌های عمیق این گروه‌ها، رقابت‌های شدید آنها در دریافت پول و امکانات، اهداف متفاوت، ایدئولوژی‌های متضاد و بسیاری دیگر از تضادها و اخلاف‌ها، هیچ‌کدام از این نشست‌ها به نتیجه دلخواه سلطنت‌طلبان نرسید.
جلسات موسوم به «مدیریت گذار از جمهوری اسلامی» اتفاقی بود که رضا پهلوی با هدایت آمریکایی‌ها و اصرار آنها برای تعیین لیدر و مرکزیت برای جریان اپوزیسیون و رهبری واحد برگزار کرد اما مانند نمونه‌های قبلی یک‌بار دیگر عدم امکان اتحاد گروه‌های اپوزیسیون ایران را اثبات کرد و همچنین مانند دیگر جلسات مشابه در سال‌های نه‌چندان دور با دعوا و درگیری‌های لفظی نیز همراه بود. در این راستا نباید از مهندسی رسانه‌ای برای مثبت جلوه دادن این سناریو غفلت کرد. شبکه بی‌بی‌سی فارسی از یک سو و پس از آن شبکه من و تو به همراه صدای آمریکا و برخی چهره‌های رسانه‌ای فراری از ایران توپخانه رسانه‌ای خود را فعال کردند که از نافرمانی مدنی گرفته تا پوشش اعتراضات صنفی را در دستور کار قرار دهند اما نکته مهم‌تر این است که دفتر اصلی اکثر این رسانه‌ها در لندن قرار دارد و این موضوع باعث می‌شود حلقه مفقوده ارتباط میان بریتانیا و آمریکا در این سناریو بخوبی آشکار شود.
اینکه منظومه رسانه‌های فارسی‌زبان معاند در خارج از کشور (اعم از سمعی و بصری) از یک سو فعال هستند و از طرف دیگر حساب‌های کاربری آنها در تلگرام، اینستاگرام، توئیتر و فیسبوک هم در راستای اخبار منتشر شده از سوی «آمد نیوز» اقدام به تولید محتوا می‌کنند، نشان از یک استراتژی چند لبه برای خطاب قرار دادن تهران دارد. درست است که گهگاهی میان آنها و حتی خبرنگاران و مجریان فعال در این رسانه‌ها نزاع‌های مجازی پیش می‌آید یا علیه یکدیگر دست به افشاگری می‌زنند اما واقعیت این است که نمی‌توان اهداف این شبکه‌های عریض و طویل و رسانه‌های مجازی را در راستای هم ندانست؛ تا جایی که بتازگی شاهد افتتاح تلویزیون «ایران اینترنشنال» هستیم که از یک سو با کارشناسان ایرانی حاضر در خاک کشور ارتباط برقرار می‌کند و از سوی دیگر آخرین نشست سازمان منافقین را پوشش می‌دهد که نشان از رخنه به داخل دارد و مشخص نیست بودجه این تلویزیون از کجا و توسط کدام یک از نهادهای بریتانیایی یا آمریکایی تامین می‌شود.   
در نهایت آنچه در این میان مورد توجه خواهد بود حضور رسمی آمریکا برای شکل‌بخشی و سازماندهی به جریان اپوزیسیون برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران است که مستقیماً با بودجه کنگره تغذیه می‌شود و به‌رغم ناکارآمدی مشهود آن، یکی از مهم‌ترین ابزارهای آمریکا برای فشار بر ایران در پروژه تغییر و براندازی در داخل است. لذا بر اساس آنچه گفته شد و با عنایت به تحولاتی که از خارج به داخل تزریق می‌شود، باید بگوییم شدت فعالیت رسانه‌های معاند و همچنین پیاده‌نظام غربی که در داخل و کشورهای اطراف حاضر هستند، در حال تندتر شدن است و بزودی فاز جدیدی از سناریوی تشویش اذهان و موج‌سواری آنها بر همگان آشکار خواهد شد. 


Page Generated in 0/0152 sec