printlogo


کد خبر: 199003تاریخ: 1397/7/2 00:00
راه کم‌دردسر انگلستان برای اجرای 1919 چه بود؟
«کودتای 1299» به جای «قرارداد 1919»

قرارداد 1919 بدون تصویب در مجلس شورای ملی و تنها با امضای وثوق‌الدوله درحال اجرا شدن بود و مستشاران نظامی انگلیسی سرگرم اجرای آن بودند. «لردکرزن» (وزیر وقت خارجه بریتانیا) هم به آرزوی دیرینه خود دست یافته بود. او در یادداشتی درباره قرارداد 1919 نوشته بود: «غرض... آن نیست که ما اختیار ایران را به دست گرفته یا خواهیم گرفت، بلکه مقصود آن است که حکومت ایران دریابد که ما تنها قدرت بزرگ در همسایگی آن هستیم که به سرنوشت ایران سخت علاقه‌مندیم، می‌توانیم و مایلیم... ایران را در احیای ثروت‌هایش یاری کنیم». وی با رضایتمندی آن را شاهکاری دیپلماتیک به‌شمار می‌آورد و اینگونه می‌نویسد: «پیروزی بزرگی است و من به تنهایی آن را به انجام رسانده‌ام». همزمان با این اتفاقات، بلشویک‌ها در همسایگی ایران در باکو به قدرت می‌رسند. نیروهای گارد روسیه به انزلی می‌گریزند. شوروی با تعقیب و شکست آنان بندر انزلی را اشغال می‌کند و انگلیس‌ها تعداد زیادی اسلحه، مهمات، مواد خوراکی، پوشاک و بنزین را بر جای گذاشتند و شتابان از رشت و انزلی عقب نشستند و پل منجیل را پشت‌سر خود منفجر کردند. این اقدام به اعتبار بریتانیا ضربه سهمگینی زد. از طرفی غائله قرارداد 1919 با روی کار آمدن دولت مشیرالدوله فرو ‌نشست. مشیرالدوله اجرای قرارداد را تا تصویب مجلس به تعویق انداخت.
انگلیسی‏ها‏ با شرایطی ویژه روبه‌رو بودند؛ آنان از سویی مجبور بودند نیروهای‌شان را از ایران خارج سازند و از سوی دیگر بشدت از پیشروی روس‏ها در ایران احساس نگرانی می‏کردند. برای خروج نیروهای انگلیسی از ایران ژنرال «ادموند آیرونساید» از طرف دولت انگلستان مأموریت یافت تا با کمترین خطرات به این برنامه جامه عمل بپوشاند.
 آیرونساید ابتدا خواستار خروج بی‏دردسر نیروهای انگلیسی و بازگشت وضعیت به زمان پیش از قرارداد بود اما اوضاع نامطلوب ایران و ناتوانی حکومت مرکزی در اداره امور کشور وی را بیش از پیش نگران می‏کرد؛ مساله‏ای که گزارش‏های مقامات سیاسی- نظامی بریتانیا در تهران آن را تایید می‏کرد. آیرونساید در بازدید از نیروهای قزاق با فردی به نام رضاخان آشنا شد. آیرونساید در خاطراتش رضاخان را این‌طور توصیف می‌کند: «شانه‏های پهن، سر و وضعی بسیار موقر و قامتی بلند، بیش از 80/1 متر داشت. بینی عقابی و چشمان درخشانش قیافه‏ای پرشور و نشاط به او می‏داد». اردشیر جی‌ریپورتر درباره آشنایی با رضاخان و معرفی وی به آیرونساید می‌نویسد: «... در اکتبر سال 1917 بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد... ملاقات‌‌های بعدی من با رضاخان در نقاط مختلف و پس از متجاوز از یک سال بیشتر در قزوین و تهران صورت می‌گرفت... به زبانی ساده تاریخ و جغرافیا و اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را برایش تشریح می‌کردم... اغلب تا دیرگاهان به صحبت من گوش می‌داد... به دستور وزارت جنگ (وینستون چرچیل) در لندن و نایب‌السلطنه هند، همکاری نزدیک ژنرال آیرونساید و من آغاز گردید... . سرانجام او [رضاخان] را به آیرونساید معرفی کردم». آیرون بر این باور بود فقط دیکتاتور نظامی در ایران به آنها فرصت خواهد داد تا این کشور را بدون دغدغه ترک کنند. ژنرال انگلیسی بهترین راه را برای استقرار دیکتاتوری نظامی کودتا معرفی کرد. نظرات آیرونساید در واقع منعکس‌کننده مواضع وزارت جنگ بریتانیا بود. آیرونساید همچنین در گفت‌وگوهایش از سیدضیاءالدین به عنوان قطب فکری کودتا نام برد. درباره رهبر سیاسی کودتا، سیدضیاءالدین طباطبایی بهترین گزینه بود. سیدضیاء ویژگی‏هایی داشت که وی را از هر حیث برای انجام کودتا ممتاز می‏کرد؛ سرسپردگی‏اش به انگلیسی‏ها شهره آفاق بود؛ فردی که در روزنامه معروف خود، رعد، در زمان جنگ اول جهانی به نفع انگلیسی‏ها و متفقین مقاله می‏نوشت، مدافع سرسخت قرارداد 1919 بود و در دفاع از آن با همکاری کلنل هیک انگلیسی، کمیته آهن را تشکیل داد. سیدضیاء خاستگاه اشرافی نداشت و به خوبی می‏توانست نقش یک رهبر انقلابی را ایفا کند. ضمن اینکه چیره‏دستی‏اش در روزنامه‏نگاری به وی امکان نوشتن و صدور بیانیه‏های انقلابی و عوامفریبانه را می‏داد. سرانجام در بامداد سوم اسفند 1299 عده‏ای از نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان وارد تهران شده و بدون اینکه با مانعی جدی روبه‌رو شوند در عرض چندین ساعت تهران را فتح کردند. کودتای سوم اسفند 1299 در حقیقت نسخه دوم قرارداد 1919 محسوب می‏شد.  انگلیسی‏ها آنچه را که به‏واسطه قرارداد درصدد کسب آن بودند از طریق کودتا به دست آوردند. این واقعیت در تلگراف «نورمن» وزیر مختار انگلستان به لندن که پس از توفیق کودتا مخابره شده به وضوح بیان شده است: «... سیدضیاء درباره سیاستی که پس از تشکیل کابینه‏اش اتخاذ کرده، اطلاعات محرمانه زیر را در اختیار من قرار داده است: ... طبق اطمینانی که سیدضیاء به من داد، قدم‏های لازم بی‏درنگ برداشته خواهد شد تا عده‏ای از افسران و مستشاران انگلیسی در وزارتخانه‏های جنگ و دارایی مشغول کار گردند.... سیدضیاء مطمئن بود که اگر ما نصایح و پیشنهادهای او را به کار ببندیم چنین سیاستی در مرحله آخر به نفع کامل بریتانیا تمام خواهد شد و اغلب آن مزایایی را که دولت ما تحت قرارداد 1919 به دست آورده بود بعد از الغای قرارداد هم کماکان در پشت پرده خواهد کرد». سعی و کوشش انگلیس‌ها این بود که نقش خود را در کودتا پنهان دارند. بنابراین رضا خان سردار سپه با انتشار بیانیه‌ای معروف با جمله « با حضور من مسبب کودتا را تجسس کردن مضحک نیست؟» خود را عامل کودتا معرفی کرد. عبدالله مستوفی در خاطرات خود (شرح زندگانی من) در این باره می‌نویسد: «در یکی از همین روزها به دیدار سید حسن مدرس رفته بودم. سید مخصوصاً از این شرایط خیلی عصبی بود و می‌گفت انگلیس‌ها حاضر بودند 2 میلیون خرج کنند تا این وصله را از خود بکنند. این مرد به رایگان تمام این گناهان را به گردن گرفت و آنها را از این مخمصه بین‌المللی فارغ کرد. که در آینده دولت ایران نتواند گله‌گذاری در این زمینه بنماید».


Page Generated in 0/0057 sec