در کنار واکنشهای عمومی نسبت به قرارداد 1919، شاعرانی چون میرزاده عشقی و فرخییزدی اشعاری را علیه وثوقالدوله، انگلیس و این قرارداد ننگین سرودند. عشقی که همزمان در «روزنامه قرن بیستم» مبارزات جدی علیه استعمار و به نفع آزادیخواهی انجام میداد، اشعار قابل اشارهای در نقد و اعتراض به قرارداد ایران و انگلیس اینچنین سرود:
رفت شاه و رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت
باغبان، زحمت مکش کز ریشه کندند این درخت
میهمانان وثوقالدوله خونخوارند سخت
ای خدا، با خون ما این میهمانی میکنند...
عشقی همچنین چکامهای را علیه قرارداد در سال 1297ش سروده است که ابیاتی کاملاً رسا و واضح در مذمت انگلیس و وثوقالدوله دارد و در آخر از اینکه ملت با بیحالی و بیحسی خود را تسلیم چنین قراردادهایی میکند، گله کرده است.
... داستان موش و گربه است، عهد ما و انگلیس
موش را گر گربه بر گیرد، رها چون میکند؟
انگلیس آخر دلش، بهر من و تو سوخته
آنکه بهر یک وجب خاک اینقدر خون میکند؟
آنقدر میدانم امروز ارکه بر ما داده پنج
غاز، فردا دعوی پنجاه ملیون میکند...
در شعر «درد وطن» باز به معاهده اشاره میکند:
... تنها منم که گر نشود حکم قتل من
حاشا، چنین معاهده امضا نمیشود
گر سیل سیل خون ز در و دشت ملک هم
جاری شود معاهده امضا نمیشود
عشقی در حبس تاریک شهربانی تهران، خطاب به وثوقالدوله قصیده زیر را سرود و در این شعر نسبت به علت محبوس شدنش چنین اعتراض میکند:
...زیانم را نمی دانم، گنهکار از چه میخوانی؟
چه بد کرده که گردانم از آن کرده پشیمانش
اگر که گفت بیگانه چه میخواهد در این خانه؟
خیانت مینه بنموده، چه میخواهید از جانش؟
نگهداری این کشور، اگر ناید ز دست تو
چرا با دست خود بدهی به دست انگلیسانش؟...
...گنهکارم من ار پابند استقلال ایرانم
و یا خاطر پریشانم از اوضاع پریشانش؟
عشقی، علاوه بر این اشعار، ابیات دیگری نیز در این زمینه سروده است.
شاعر و روزنامهنگار دیگری که علیه قرارداد 1919 اعتراض کرده و با مقالات و اشعار کوبنده خود علیه وثوقالدوله مبارزه میکند «فرخی یزدی» است که روزنامه طوفان را منتشر میکند:
داد که دستور دیو خوی زبیداد
کشور جم را به باد بیهنری داد
داد قراری که به قراری ملت
زان فلک میرسد زولوله و داد ...
فرخی که به دستور نخستوزیر زندانی میشود، در حبس نیز دست از مبارزه برنمیدارد:
... حبس نمودی مرا که گفتهام آن دوست
در به روی دشمن وطن زچه بگشاد؟
و یا در شعر دیگری میگوید:
باوثوقالدوله باد صبا گو این پیام
با وطنخواهان ایران بد سلوکی نیک نیست
...آن که استقلال ما را در قرار انشا نمود
مقصدش از آن مواد شوم جز تملیک نیست
و در این رباعی میگوید:
آنان که پرپر قلب ما را خستند
دیروز قرار با اجانب بستند
دوشینه یگانه عضو دولت بودند
امروز نماینده ملت هستند
و در رباعی دیگری میگوید:
بدبختی ایران زد و تن یافت قوام
این نکته مسلم خواص است و عوام
آن دولت انگلیس را بود وثوق
این سلطنت هنوز را هست قوام