میکائیل دیانی: از کودکی وقتی میخواستند برای ما حرفی را دیکته کنند، میگفتند «ارتش چرا ندارد!» ما ارتش و نیروهای نظامی را اینگونه شناختیم؛ انسانهای سفت و سخت و مقرراتی! انسانهایی که روی لبشان لبخند نمیبینی و همیشه شق و رق و محکمند! ارتش البته همه این مظاهر نظم بود اما امیر تو به ما نشان دادی ارتش نماد لطف و مهربانی و متانت نیز هست! متانت و مردمداریای که وقتی بعدها اخبار و رفتار شما را دنبال میکردم، همیشه در منشتان در مواجهه با مردم نیز میدیدم! مردمدار، خوشبیان، خندهرو و امیدوار...
اول بار که شما را دیدم شاید در نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل 7-6 سال پیش بود؛ در دانشگاه شریف که بدون تشریفات و ساده اما با همین لباس نظامی اتوکشیده آمدید! آن روز شما با ما مثل فرزندانتان صحبت میکردید و میگفتید من همان قدر که برای جان فرزندانم مسؤولیت دارم، برای جان تکتک شما مسؤولم و تا جان دارم پای این آب و خاک میایستم و آن روز آنقدر از قدرت دریایی ایران گفتید و شنفتیم که در دلمان حس غرور داشتیم؛ آن موقع تازه نمیدانستیم چه داریم و هنوز به مظاهر عینی آن مسلط نبودیم.
بعدها که در رونمایی از چند ناو جنگی از قدرت ایران در دریا صحبت میکردید، باور قلبی داشتیم و میدانستیم اینکه در نشستهای دانشجویی در هر کجا که میرفتید تاکیدتان بر «ما میتوانیم» بود، این را پیش از همه در نیروی دریایی به اثبات رسانده بودید. بحق که شما را باید «مسیح نیروی دریایی» نامید؛ کسی که نیروی دریایی را نوین کرد و تجهیزاتش را از نو ساخت و حالا میتوانیم سرمان را بالا بگیریم که هر آنچه در نیروی دریایی داریم به مدد شما و دست جوانان ایران است.
وقتی در خلیجفارس و عدن و... پرچم ناوهای ایرانی بود که همیشه بلند بود، به یاد این گفتههایتان بودیم که گفتید: «الان ما افتخار داریم که ظرف چند سال گذشته در اجرای تدابیر فرمانده معظم کل قوا از سمت جنوب شرق آسیا تا اقیانوس آرام، دریای جنوبی چین تا اقیانوس آرام دریانوردی کردیم، به سمت جنوب تا قاره آفریقا را دور زدیم و در اقیانوس اطلس حضور پیدا کردیم و از سمت غرب هم، خلیج عدن و بابالمندب و دریای سرخ را تا کانال سوئز و مدیترانه تا نزدیکی تنگه جبلالطارق دریانوردی کردیم. 5 ماه دریانوردی بدون اینکه نیازی داشته باشیم از جایی پشتیبانی بشویم یا نیازی داشته باشیم برای تعمیرات در جایی پهلو بگیریم، چون متکی به توانمندی خودمان هستیم.» و آن موقع ما به شما افتخار میکردیم. چند روز قبل داشتند در مراسم تکریم شما از رشادتتان در دوران دفاعمقدس میگفتند، میگفتند چگونه در جوانی آن رشادت و درایت و تدبیر را روی آبهای خلیجفارس به خرج میدادید که همه از همان دوران شما را به عنوان یک نخبه جنگی استراتژیک درک کرده بودند. و امروز وقتی در تلویزیون دیدم که دست سرباز جوان را بوسیدید شرمنده بودم؛ شرمنده از اینکه ما حق شما را ادا نکردیم اما شما چه کریمانه ما جوانان را بزرگ میکنید. در دلم میگفتم «خدا را شکر که در دورانی زندگی میکنم که امیرانی چون حبیبالله سیاری هم در آن عصر زیستهاند». ما نیز میتوانیم برای فرزندانمان داستان رشادت سرداران و امیران همعصرمان را تعریف کنیم که در زمان ما سیاریها زیست کردهاند؛ پشتمان به شما گرم است امیر...