حالا که بوی ماه مهر، ماه خرج و مدرسه همه جا را فراگرفته و دلبندان دهه فُلان هم راهی مدرسه شدهاند، و از آنجا که این نوگلان عرصه دورویی و دَغل در زندگیشان جز «آقا امیر سلطان» و «خانم ناز بانو» چیزی نشنیده اند و سخت ترین عمل تربیتی اجراشده بر روی آنان حذف شدن آقا و خانم قبل از صدا زدنشان بوده، طبیعی است که با دفتر فیلی و تراش شمشیرنشان و پاک کن نفتی و میوه ای و کیف زیزیگولو نمیتوان آنها را راهی مدرسه کرد. پس به لیست زیر نیاز پیدا میکنید:
1- کیفهای بالدار: بعد از انقراض نسلی که کتابهایش را با کش می بست به نسلی رسیدیم که کیف چرخ دارش را هم یک نفر باید حمل کند. بدون شک اگر برای این ورژن جدید، کیف های بالدار تهیه نکنید باید به سوال های عمیق آنها پاسخ دهید که چه کاریست کتاب ها را هر روز به خانه برگردانیم؟
2- مدادهای اتوماتیک: درست است که نوشتن متن از اول کتاب تا آنجا که درس داده شده جزء لیست سیاه شکنجههای علیه بشریت قرار گرفته و قربانیان آن اکنون انگشتهای کجی دارند، اما همین پُررنگ کردن کلمات از روی خط چین های کمرنگی که شما نوشته اید هم انرژی زیادی از گودزیلای نازنینتان می گیرد .
3- پاک کن های GPS دار: اگر انتظار دارید کسی که تا الان هر چه خواسته به فاصله یک جیغ برایش مهیا شده دنبال پاک کنی برود که قل خورده زیر میز، سخت در اشتباهید...
4- اون کلاغه که خبر میاره: دراولین تهدیدی که به روش های سنتی انجام میدهید و از خبر آوردن کلاغه سخن می گویید، دلبندتان از شما در خواست استخدام این خبر چین و سپس کباب اعلای کلاغ را می کند پس چه بهتر که یک کلاغ دم دستتان باشد. چون معلوم نیست چه وقت از شبانه روز شما را به بالای چنار کنار خیابان بفرستد .
5- همون جنی که سوالای امتحان رو لو میده: شاید بگویید اینها که برای زمانه ما بوده اما ازآنجا که هیچ آرزو و خیالی از شما وجود ندارد که برای زامبی دلبندتان برآورده نکرده باشید پس بهتر است هر چه سریعتر به نزدیکترین دره تاریک و خالی از سکنه محل زندگیتان سفرکنید و درخواست امضاشده خود را جهت اخذ یک عدد جن تقدیم گربه سیاه کور دُمبریده نمایید.
6- یا فرزندانتان را مثل یک انسان تربیت کنید.