printlogo


کد خبر: 199785تاریخ: 1397/7/16 00:00
نگاهی به دروغ‌پردازی و خبرسازی رسانه‌‌های ضدانقلاب در مسائل امنیتی
سانسور حقیقت

حسن حنیف: قرن بیست‌ویکم دوران یکه‌تازی و سلطه رسانه‌هاست. این رسانه‌ها هستند که افکار عمومی را بنا به اهداف غالباً سیاسی و اقتصادی هدایت کرده و محصول موردنظر صاحبان این رسانه‌ها را برداشت می‌کنند. امروز با گسترش دنیای رسانه و پدیدار شدن انبوه رسانه‌ها اعم از دیداری و شنیداری و رسانه‌های نوظهور در بستر فضای مجازی، مردم دنیا هر لحظه به‌واسطه انبوه داده‌های رسانه‌ای بمباران اطلاعاتی می‌شوند. مهم‌ترین بحث امروز جوامع دنیا چگونگی مواجهه با این حجم از محصولات رسانه‌ای است. حجمی از اطلاعات و اخبار که مخاطب را دچار سردرگمی کرده و حتی مسیر حرکت یک جامعه را تغییر داده و گاهی جوامع را به سمت آشفتگی برده و ریتم عادی زندگی مردم را دچار اختلال می‌کند.
با بروز و ظهور هر تکنولوژی و امکانات جدید در دنیا، انسان نیازمند آموختن دانش و مهارت کافی در راستای بهره‌برداری از آن است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. استفاده بدون داشتن مهارت‌‌های اولیه از هر ابزار و امکاناتی می‌تواند افراد جامعه را دچار مشکل کرده و عواقب ناگواری را در پی داشته باشد. استفاده از رسانه‌ها نیز همچون تمام امکانات دیگر نیازمند آموزش و فراگیری دانش و سواد رسانه است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
استفاده از این خلأ در جامعه ایران بستری مناسب برای جامعه اطلاعاتی غرب و ابزارهای فارسی‌زبان آن فراهم کرده است؛ نوعی امکان که باعث می‌شود آنها بتوانند از این خلأ استفاده کرده و هرنوع رخداد اجتماعی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، سیاسی و اقتصادی را دستاویز ایجاد التهاب و تشنج در جامعه کنند.
در حوزه‌های امنیتی مصادیق بسیاری در رابطه با این رفتار رسانه‌های ضدانقلاب وجود دارد که بررسی هر یک شامل روند شکل‌گیری خبر، زمینه‌‌های خبرسازی، واقعیت ماجرا، چگونگی تغییر خبر یا شیوه بیان و... می‌تواند مخاطب را با تکنیک‌های رسانه بیش از پیش آشنا کرده و امکان تطبیق در موارد آتی و شناخت حقیقت از شایعه یا دروغ را در پی داشته باشد.
یکی از گزینه‌هایی که مدت زیادی از وقوع آن نگذشته و می‌توان به عنوان مثال به آن پرداخت، «رامین حسین‌پناهی» عضو سابق گروهک تروریستی کومله است. نمونه‌ای که بعد از دستگیری و زندانی شدن در ایران، شاهد بروز موجی گسترده از سوی رسانه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب درباره وی بودیم؛ موجی که دستگیری حسین‌پناهی را اقدام ضد حقوق‌بشری توصیف کرده و سعی در ایجاد جو روانی با هدف همراهی افکار عمومی علیه نظام در رابطه با این کیس داشت. مسأله قابل توجه عدم انقطاع فعالیت رسانه‌ای غرب درباره این تروریست کومله است. عملیات روانی رسانه‌‌های ضدانقلاب که حتی بعد از اجرای حکم وی، از سوی سرویس‌‌های هادی این تشکیلات در دستور کار امجد حسین‌پناهی برادر رامین قرار گرفته و در حال حاضر نیز با هدف سانسور حقیقت و هدایت افکار عمومی در حال پیگیری است.
رامین حسین‌پناهی تیرماه سال گذشته طی یک درگیری میان نیروهای نظامی کشور با اعضای گروهک تروریستی کومله دستگیر شد. در خلال این درگیری 3 تن دیگر از تروریست‌ها که همراه رامین بودند به هلاکت رسیدند.
بعد از برگزاری دادگاه و صدور حکم، رسانه‌های ضدانقلاب تلاش کردند رامین حسین‌پناهی را نه یک عضو نظامی کومله که یک فعال مدنی و سیاسی معرفی کنند. بسیاری از رسانه‌ها به‌صورت هماهنگ و هدفمند بدون آنکه اشاره به سوابق و عضویت او در گروه تروریستی کومله داشته باشند، رامین حسین‌پناهی را فعال سیاسی و مدنی معرفی کردند. با اوج گرفتن خبرها و گزارش‌‌های پیرامون این فرد، برادر او امجد حسین‌پناهی که خود از کادر نظامی کومله است در قامت یک فعال مدنی وارد شده و با تمام شبکه‌های فارسی‌زبان مصاحبه و رامین حسین‌پناهی را یک فعال مدنی معرفی کرد.
با گذشت زمان و پخش تصاویر مربوط به رامین حسین‌پناهی که او را مسلح و میان اعضای کومله نشان می‌دهد، برادر او ناچار در گفته‌‌های بعدی خود داستان جدیدی را روایت می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. به عبارت دیگر، امجد حسین‌پناهی مجبور می‌شود بخش‌‌‌هایی از حقایق را درباره عضویت برادرش در گروهک کومله و علت ورود غیرقانونی‌‌‌‌اش به کشور عنوان کند. صحبت‌‌های ضدونقیض حامیان این تروریست و افشای تدریجی ماهیت اصلی او باعث شد بسیاری از افرادی که پیش از این در حمایت از او صحبت می‌کردند، عقب‌نشینی کرده و موضوع را رها کنند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. با این حال موج دروغ‌پردازی و خبرسازی رسانه‌های ماهواره‌ای در مجموع جوی را حاکم کرد که مخاطبان این رسانه تقریباً به این باور برسند که رامین حسین‌پناهی یک فعال مدنی بی‌گناه بوده و صرفاً به‌خاطر تبلیغ یا بیان عقاید مخالف نظام بازداشت شده و اکنون قرار است در ادامه رفتار ضدبشری نظام ایران اعدام شود.
آنچه مسلم است اینکه نبود سواد رسانه‌ای و عدم توجه مخاطب به چیستی و ماهیت یک خبر و رسانه‌ای که به آن می‌پردازد باعث می‌شود رسانه‌ها با تکیه بر این خلأ و با وارونه جلوه دادن یا پنهان کردن بخشی از واقعیت و ایجاد موج رسانه‌ای جامعه را سردرگم کرده و در مقاطعی دچار التهاب کنند.  درباره رامین حسین‌پناهی واقعیت‌های دیگری نیز وجود داشت که همواره در جریان‌‌سازی رسانه‌‌های ضد انقلاب نه‌تنها به آنها اشاره نشد، بلکه با یک برنامه‌‌ریزی مهندسی شده بسیاری از اطلاعات مربوط به این قبیل مجرمان با یک سانسور تمام عیار روبه‌رو شد. به عنوان مثال می‌توان به دستگیری رامین حسین‌پناهی از سوی دستگاه امنیتی که چندی قبل از آخرین دستگیری وی رخ داد اشاره کرد. وی که به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و تامین اهداف گروهک تروریستی کومله دستگیر شده بود با ارائه تعهدی مبنی بر قطع ارتباط و همکاری با این گروهک مسلح آزاد شد، این در حالی بود که حسین‌پناهی بعد از آزادی نه‌تنها بر تعهد خود پایبند نبود، بلکه به سرعت خود را به قرارگاه تروریست‌ها در ارتفاعات غرب کشور رسانده و ضمن همکاری با این گروهک تروریستی به عنوان یک عنصر تشکیلاتی ماموریت‌‌های جدید خود را در دستور کار قرار داد. ورود وی به ایران طی عملیات نفوذ یک تیم تروریستی از کومله را که به دستگیری و اعدام وی منجر شد هم می‌توان به عنوان بخشی از ماموریت وی بعد از آزادی از سوی دستگاه قضایی و اتصال مجدد پناهی به تشکیلات کومله برشمرد.
نکته دیگر درباره رامین حسین‌پناهی که باز هم توسط رسانه‌‌های ضد انقلاب سانسور ‌شد، تیر خوردن و زخمی شدن وی هنگام درگیری بوده است. در حالی که در بسیاری از کشورهای مدعی حقوق‌بشر اصرار بر این است که تروریست‌ها در همان صحنه درگیری به هلاکت برسند تا هزینه‌‌های جانبی زندان و دادگاه را به کشور تحمیل نکنند، رامین حسین‌پناهی توسط همان مأموران امنیتی و نظامی حاضر در درگیری به بیمارستان انتقال داده شده و تحت مراقبت‌های ویژه درمان می‌شود. این موضوع نیز در زمره مطالب سانسور شده درباره حسین‌پناهی در رسانه‌های ضدانقلاب بود که با یک سرچ ساده و نگاهی به رسانه‌ها و سایت‌های داخلی، می‌توان به حقیقت آن پی برد. دشمن در آنالیز مخاطبان هدف خود در جامعه ایران متأسفانه به این نتیجه رسیده است که بخشی از مخاطبان نه‌تنها قدرت تشخیص کافی برای اخبار دروغ و ضدونقیض را ندارند، بلکه به دلیل اعتماد واهی به برخی رسانه‌‌های فارسی‌زبان در خارج از ایران هیچ‌گاه به منابع خبری دیگر با دیدگاه‌های متفاوت مراجعه نمی‌کنند. از دیگر نمونه‌‌های بهره‌برداری ضدانقلاب و اتاق‌‌های فکر دشمن در حوزه عملیات روانی با استفاده از ابزار رسانه می‌توان به اغتشاشات دی‌ماه 96 اشاره کرد؛ بحرانی که به شکل کاملا هماهنگ و مهندسی شده از سوی سرویس‌‌های خارجی با استفاده از ابزار رسانه درباره افکار عمومی در ایران کلید خورد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ پروژه‌ای که توانست از خلأ قدرت تشخیص اخبار در داخل ایران سوءاستفاده کند و در نهایت با ایجاد آشوب و ناامنی در داخل امنیت ملی را هدف بگیرد.  ایجاد موج‌‌های مختلف روانی در رسانه در حوزه اقتصاد نیز خود از دیگر اقدامات دشمن برای حملات سایبری و تروریستی به اقتصاد ایران بوده که تشریح آن در این مجال نمی‌گنجد و خود فرصت دیگری را می‌طلبد اما آنچه حائز اهمیت است، وجود چنین بستری به عنوان نقطه ضعف در افکار عمومی و حوزه رسانه در ایران است؛ بستری که به عنوان میدان اقدام از سوی سرویس‌‌های خارجی انتخاب شده و توانسته سال‌ها جولانگاه برخی خودفروختگان و عاملان فارسی‌زبان آنها برای ضربه به ملت و انقلاب ایران باشد.  سواد رسانه‌ای مسأله بسیار مهمی است که امروز به شاخصی جدی در تامین امنیت ملی و تعیین و تغییر تحولات جامعه تبدیل شده و اگر می‌خواهیم نتایج مبارزه با تبلیغات ضدانقلاب را به صورت ریشه‌ای و مداوم از بین ببریم، باید از ارتقای آن در میان مخاطبان غافل نباشیم.
 


Page Generated in 0/0524 sec