printlogo


کد خبر: 199848تاریخ: 1397/7/17 00:00
کنایه‌های داریوش ارجمند به فیلم «هزارپا»
فیلم طنز بازی می‌کنم اما اخلاق را نمی‌فروشم

 داریوش ارجمند با حضور در برنامه فرمول یک شبکه اول سیما نسبت به وضعیت فعلی سینمای کمدی در ایران اعتراض کرد. به گزارش «وطن‌امروز»، داریوش ارجمند که به بهانه آغاز اکران جدیدترین اثری که در آن ایفای نقش کرده یعنی فیلم سینمایی «ماهورا» در این برنامه حضور پیدا کرده بود، درباره وضعیت فعلی سینما اظهار کرد: از اول هم اهل کیفیت بودم نه کمیت اما اکنون دنیای ما هم دنیای کمیت است نه کیفیت. هر کسی جیبش پرپول‌تر است، هرکسی ویلایش بزرگ‌تر است، ماشینش گران‌تر است احترام بیشتری دارد. فقط کشور ما هم اینگونه نیست و همه جهان همینطور است. این بازیگر افزود: فرض کنید چرا ترامپ این همه پارس می‌کند؟ چون جیبش پر از پول است. اما فرهنگ ما کیفیتی است. فردوسی می‌گوید: «یکی مرد جنگی به از صدهزار». ارجمند در ادامه با اشاره به اینکه فروش یک فیلم ملاک درستی برای ارزشگذاری آن نیست، تصریح کرد: چون فیلم من 100 میلیارد فروخته این دلیل خوب بودن فیلم من است؟ اکنون همه گردن‌کشان و گردن‌کلفتان به کمیت‌شان می‌نازند. ما در کمیت قدرت نظامی بزرگ شدیم با ما مقابله کردند ولی ما که نمی‌خواستیم با موشک‌های‌مان حمله کنیم و آنها دفاعی بودند. وی در پاسخ به این سوال که آیا شما با فروش بالای فیلم‌ها مخالفید، تاکید کرد: با فروش فرهنگ، وجدان و شرف مخالفم. اینکه شما صحنه‌هایی را در فیلمت بگذاری تا مردم را به سینما بکشانی اخلاق‌گرا نیست. خانواده‌هایی به سینما آمده‌اند و پدر خانواده خجالت‌زده شده است. طنز این نیست که من دستم را داخل شلوار دیگری کنم و بگویم دارم کلیدت را درمی‌آورم! بازیگر نقش مالک اشتر با بیان اینکه ابدا در چنین فیلم‌هایی بازی نمی‌کنم، یادآور شد: من هم در «ازدواج به سبک ایرانی»، «آدم برفی» و کار آقای بیضایی و... بازی کرده‌ام که طنز داشته‌اند اما اخلاق را نمی‌فروشم.  البته این نخستین باری نبود که ارجمند نسبت به اکران کمدی‌های سخیف در سینمای ایران اعتراض می‌کرد، او پیش از این نیز در مراسم تقدیر از وی در خانه هنرمندان گفته بود: «ما امروز گرفتار بی‌آبی هستیم و همین‌طور گرفتار کم‌فرهنگی. به فیلم‌ها و تئاترهای‌مان نگاه کنید. گاهی خجالت می‌کشم به سالن‌های نمایش بروم. سینما پر از اسب، مارمولک، لاک‌پشت، هزارپا و حیوانات عجیب و غریب شده است. کو «ناخدا خورشید»، «اجاره‌نشین‌ها» و «پرده آخر»؟ آن سینما دیگر وجود ندارد و داستان دیگری شده است. در سینما شاهدیم از تنگناهایی که مردم دچار آنند، بهره می‌برند. می‌بینیم در میان یک جمع همراه می‌توان متلک‌هایی گفت که در خلوت هم قابل گفتن نیست و همه دسته‌جمعی می‌خندند و پول می‌دهند تا چنین چیزهایی بشنوند و بخندند. چه به سر ما و فرهنگ‌مان آمده است؟»
 


Page Generated in 0/0126 sec