گروه بینالملل: ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، روسای جمهوری روسیه و آمریکا قرار است در پاریس و در حاشیه مراسم یادواره جنگ جهانی اول ملاقات کنند. این دومین دیدار مستقیم روسای جمهوری روسیه و آمریکا در یک پایتخت اروپایی است. پیش از این طرفین در هلسینکی یک روز پس از پایان جامجهانی فوتبال با یکدیگر ملاقات کردند؛ ملاقاتی که در داخل محافل سیاسی در آمریکا برای ترامپ پیامدها و حاشیههای زیادی داشت اما پوتین به گفته بسیاری از کارشناسان در این ملاقات یک پیروز بود که توانست با چهرهای همچون یک فاتح خونسرد که توانسته شکار خود را در قربانگاهی غیر از سرزمین خودش به زمین بزند و او را به کنترل درآورد، رفتار کند. اما 11 نوامبر یعنی حدود یک ماه دیگر طرفین در حالی در پاریس ملاقات خواهند کرد که انتخابات میاندورهای کنگره هم به پایان رسیده و با توجه به پیروزی کاوانا در یک دعوای حیثیتی میان احزاب سیاسی در آمریکا برای به دست آوردن کرسی دیوان عالی، بعید به نظر میرسد مخالفان رئیس جمهوری آمریکا شانسی برای تغییر کرسیها داشته باشند. تثبیت ترامپ در قدرت به او اجازه میدهد تغییرات اساسی را که مد نظر تیم همفکرانش است، بهسرعت اجرایی کند. یکی از اهداف آنها قطعا بر هم زدن تمام آن چیزی است که باراک اوباما در دوران8 سالهاش برای آمریکاییها ساخته بود. ترامپ اما با پوتین روابط خاصی دارد. تحریمهای جدید ضد روسی نهتنها موقعیت پوتین را به خطر نینداخته، بلکه توانسته است رئیس جمهوری روسیه را در پروندههای خارجی و داخلیاش به پیروزی برساند. پوتین در حال حاضر در سوریه دست برتر را در اختیار دارد و توانسته است از اهرمهای مهار ترکیه برای کنترل بیشتر اوضاع استفاده کند. روابط روسیه با هند و پاکستان روندی رو به رشد را نشان میدهد در حالی که آمریکاییها در شبهقاره نهتنها موفق نیستند، بلکه حملههای مستقیم مایک پنس به دولت پاکستان، اسلامآباد را عصبانی کرده است. در مقابل، دشمنی با چین به جای دشمنی با روسیه در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفته است. دستگیریهای اخیر در آمریکا، افزایش تعرفهها و تحریمها و حتی تسلیح دشمنان چین در شرق آسیا همگی نشانههایی است که دولت آمریکا را وارد یک صفکشی جدید کرده است.
پوتین در حال حاضر میداند دیدار با ترامپ برای واشنگتن میتواند یک نمایش سیاسی باشد ولی برای روسیه، تثبیت خطکشیهای جدید در خاورمیانه و شرق اروپا از جمله مواردی است که آمریکاییها باید به آن احترام بگذارند. برخلاف اتحادیه اروپایی، آمریکاییها چندان هم از خطکشیهای به سود روسیه در شرق اروپا نگرانی ندارند. مسکو در حال حاضر از پتانسیلهای لازم برای بر هم زدن اوضاع سیاسی در لتونی برخوردار است. انتخابات اخیر در این کشور نشان داد ریگا میتواند به شبکه دوستان روسیه بازگردد. این مساله را آمریکاییها و حامیان ترامپ پیش از چندپاره کردن اوکراین پیشبینی کرده بودند. چند تکه کردن اوکراین عملا روسیه را در فضای شرق اروپا فعالتر از گذشته کرد که این مساله منجر به درگیریهای سیاسی در مجارستان، نبردهای تعیین مرز در صربستان و همچنین پیروزی حامیان روسیه در بوسنی و هرزگوین، مقدونیه و حتی لتونی شد. آنچه آمریکا و روسیه به طور مشترک در اروپا دنبال میکنند چندپاره شدن اروپای متحد است، به طوری که آنها از کاهش ارزش یورو، کاهش همبستگی اعضای اتحادیه اروپایی، بریگزیت و حتی بحران مهاجران، منافع مشترکی کسب میکنند. جهانی که روسیه و آمریکا حتی به عنوان اعضای دائم شورای امنیت- که از اصلاحات در این شورا حمایت میکنند- خواهان آن هستند، جهانی است که اگر چین در آن راهبری اقتصادی را دارد، در مسائل سیاسی و قطببندیهای سیاسی کماکان مسکو و واشنگتن باشند که خطهای نقشه را جابهجا میکنند. این همبستگی در دوران اوباما میان شرق و غرب نمیتوانست رخ دهد اما بخشی از جامعه نخبگان سیاسی آمریکا به این باور رسیدهاند که برای رسیدن به اهداف کلان خود به جای گفتوگو با اروپا باید مذاکراتشان را با کرملین پیگیری کنند تا به نتیجه مطلوب برسند. به همین دلیل دیدار نوامبر، مسائل کلانی را در سیاست خارجی آمریکا و روسیه شفافتر از گذشته خواهد کرد و مرزبندیهای جنگ سرد جدید شکل خواهد گرفت.