printlogo


کد خبر: 200474تاریخ: 1397/7/29 00:00
نگاهی به جایگاه جمهوری آذربایجان در دکترین «بن‌گورین»
رژیم صهیونیستی پل ارتباطی قفقاز با آمریکا

میرقاسم مؤمنی*: فروپاشی شوروی سابق تغییرات ژرفی در مناسبات سیاسی و امنیتی جهان و بویژه منطقه قفقاز جنوبی ایجاد کرد. افزودن 14 کشور اکثراً مسلمان به تعداد کشورهای جهان و وجود حجم عظیمی از منابع معدنی و نفت و گاز در کشورهای مشترک‌المنافع شوروی سابق بویژه در جمهوری آذربایجان موجب شد کشورهای فاتح جنگ سرد بعد از شکست کمونیسم و فروپاشی شوروی به دنبال جمع‌آوری غنایم جا مانده از جنگ 70 ساله باشند. در این میان موقعیت جغرافیایی و سیاسی جمهوری  آذربایجان بعد از استقلال در سال 1991 فرصتی طلایی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد.
«بن‌گورین» نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی به دقت این تحولات را زیر نظر داشت و در این راستا دکترین خود را مطرح کرد. او معتقد بود به جهت محاصره شدن تل‌آویو در میان جامعه و کشورهای عربی و برای برون‌رفت از این محاصره باید مناسبات دیپلماتیک خود را با کشورهای فراپیرامونی افزایش دهند. به همین جهت با فروپاشی شوروی و مستقل شدن کشورهای تازه استقلال یافته یکسری از کشورها با اکثریت جمعیت  مسلمان  در صحنه بین‌المللی ظهور پیدا کردند و به همین جهت اسرائیل برای جلوگیری از نفوذ تفکر اسلامی در افکار عمومی مردم آن کشورها که 70 سال با ممنوعیت دینی زندگی کردند و تشنه مذهب هستند، سعی کرد با کمک آمریکا «اسلام ترکیه‌ای» را به عنوان اسلام مورد تایید جهانی معرفی کنند.
حتی آنها با کمک ترکیه مبانی دینی کنترل شده را آرام آرام در افکار عمومی آن کشورها با کمک کمپین رسانه‌ای صهیونیست‌ها جا انداختند و ترکیه به عنوان الگوی مدرنیته و توسعه‌یافتگی یک کشور مسلمان به سایر کشورهای تازه استقلال یافته (بویژه آذربایجان) معرفی شد که در این راه تا حد زیادی موفق عمل کردند. در واقع علاوه بر تعالیم مذهبی، در مناسبات فرهنگی و اقتصادی، این کشورها متاثر از ترکیه بودند و جو حاکم، نفوذ رژیم صهیونیستی در ارکان و ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آنها را مهیا کرد و در نهایت باید بگوییم اسرائیل جزو نخستین کنشگرانی بود که استقلال این کشورها را به رسمیت شناخت.
باید توجه داشت که روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی به سال‌ها قبل از فروپاشی شوروی بازمی‌گردد. با انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در شوروی از سوی گورباچف، رژیم صهیونیستی به وسیله «آژانس بین‌المللی صهیونیستی سخونت» اقدام به انتقال یهودیان آذربایجان از جمهوری آذربایجان به سرزمین‌های اشغالی کرد و این اقدام تا اوایل سال 2000  ادامه داشت و در نتیجه حدود 35 هزار یهودی آذربایجانی از شهر‌های باکو، قبا، قرمیزی، قصبه، گنجه و... با هزینه آژانس بین‌المللی سخونت به اسرائیل منتقل شدند.
کمک‌های به ظاهر انسان‌دوستانه و کشاورزی اسرائیل به جمهوری آذربایجان در طول جنگ قره‌باغ موجب شد مقامات آذربایجان جهت مقابله با حملات ارتش ارمنستان که با پشتیبانی ارتش روسیه انجام می‌گرفت، برای ممانعت از پیروزی ارتش ارامنه و خروج از فشارهای موجود، توسعه روابط با اسرائیل را انتخاب کنند. به عبارت دیگر اسرائیل بخوبی می‌دانست کمک به آذربایجان در حقیقت مدلی از سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری در آینده است.
جنگ قره‌باغ که میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان (بعد از استقلال 2 کشور) بر سر تصاحب منطقه استراتژیک ناگورنای قره‌باغ شروع شد، زاییده بحران‌آفرینی‌های سیاست‌های استالین در 50 سال گذشته آن بوده است تا با ایجاد اختلافات مرزی بین جمهوری‌های شوروی امکان استقلال را از آنها به جهت ترس از جنگ داخلی سلب کند و منطقه قره‌باغ که به‌صورت تاریخی متعلق به جمهوری آذربایجان بوده از سوی ارامنه مورد تهاجم قرار گرفت و بیش از یک میلیون نفر آواره آذری به دنبال داشت.
باید توجه داشته باشیم که مساله همکاری جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی یک موضوع بسیار مهم در تنظیم روابط آن کشور با ترکیه، آمریکا و اروپا به شمار می‌آید و در واقع اسرائیل به نمایندگی از اروپا و آمریکا فرصت توسعه روابط با جمهوری آذربایجان را برعهده گرفته است، چرا که مقامات کاخ سفید معتقدند جهت توسعه روابط جمهوری آذربایجان با آمریکا، اسرائیل پل ارتباطی این روابط است. لذا جمهوری آذربایجان برای دریافت کمک‌های آمریکا و مقابله با تهاجمات ارامنه نیازمند نقش‌آفرینی آمریکا در مساله قره‌باغ بوده و خواهد بود. بر همین اساس مقامات آذری از یک سو با اختلافات سیاسی داخلی و کودتاهای مختلف درگیر بودند و از سوی دیگر ارتش ارمنستان هر روز پیشروی‌های بیشتری می‌کرد و سرزمین‌های بیشتری را از خاک جمهوری آذربایجان به اشغال درمی‌آورد و بر همین اساس دولت آذربایجان جهت برون‌رفت از این وضعیت توسعه مناسبات با رژیم صهیونیستی را با کمک ترکیه و آمریکا شروع کرد.
این در حالی است که اسرائیل سفارت خود در آذربایجان را تاسیس کرد ولی دولت آذربایجان جهت ایجاد تعادل در روابط با اسرائیل و کشورهای عربی منطقه و ایران به صورت رسمی اقدام به تاسیس سفارت در تل‌آویو نکرد ولی روابط خود را در همه زمینه‌ها بویژه نظامی و امنیتی با این رژیم توسعه داد. لازم است بدانیم که «حیدر علی‌اف» به عنوان معمار آذربایجان نوین سیاست موازنه را در جمهوری آذربایجان در پیش گرفته بود که هنوز هم ادامه دارد و آن تنظیم موازنه منافع قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در روابط با آذربایجان و منافع متصرفه بوده است. توسعه روابط با آمریکا با حفظ روابط با روسیه همراه بوده است و حفظ روابط با جمهوری اسلامی ایران همراه با توسعه روابط با رژیم صهیونیستی بوده است.
در واقع مقامات آذری در 3 محور برای توسعه منافع آن کشور فعال بوده‌اند: اول، ایجاد ثبات سیاسی در داخل و ایجاد وحدت ملی و سرکوب جریان‌های سیاسی و مذهبی مخالف، دوم، پیدا کردن راه‌حل رسیدن به صلح با ارمنستان و آزادسازی مناطق اشغالی و سوم، توسعه اداری و اقتصادی کشور و تغییر زیر ساخت‌های صنایع و تکنولوژی.
در این باره عقد قراردادهای فنی و مهندسی و تاسیس صنایع مختلف غربی در آذربایجان موجب شد جمهوری آذربایجان پیروزی در جنگ قره‌باغ را در توسعه روابط با اسرائیل، آمریکا و اروپا بداند و به همین جهت راه‌حل صلح قره‌باغ را به گروه مینسک متشکل از روسیه، آمریکا و فرانسه واگذار کند که همچنان پس از 23 سال به نتیجه نرسیده است، چرا که هدف آنها ایجاد صلح دائمی نیست، بلکه فشار بر باکو و اخذ امتیازهای اقتصادی و امنیتی مد نظر بوده که در این راستا رژیم صهیونیستی تنظیم‌کننده این روابط است.
دولت آذربایجان جهت مقابله با اقدامات لابی ارامنه در اروپا و آمریکا سعی دارد با گسترش روابط با رژیم صهیونیستی از لابی یهودی در مقابله با اقدامات ضد آذری آنها استفاده کند به همین جهت امتیازات مختلفی در زمینه‌های اقتصاد و انرژی به آن رژیم داده است، از جمله اینکه 40 درصد از نیاز نفت آن رژیم از چاه‌های نفت باکو از طریق خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیهان تامین می‌شود. حضور مستشاران امنیتی و نظامی اسرائیل در جمهوری آذربایجان با هدف آموزش نیروهای امنیتی و نظامی این کشور هم یکی دیگر از موضوعاتی است که در واقع ایجاد یک جنگ روانی علیه ایران به شمار می‌رود. در این راستا رژیم صهیونیستی به بهانه حضور نیروهای متحد ایران همچون حزب‌الله لبنان در مرزهای مشترک با سرزمین‌های اشغالی، اقدام به ایجاد پایگاه‌های شنود و عملیاتی در جنوب کشور آذربایجان در منطقه لنکران کرده است تا به این وسیله علاوه بر ایجاد جنگ روانی، اقدامات اطلاعاتی و جاسوسی الکترونیکی علیه ایران را مدیریت کند. در این باره تا زمانی که یک صلح واقعی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان تحقق نیابد و مناطق اشغالی آزاد نشود، دولت آذربایجان تحت فشار قدرت‌های فرامنطقه‌ای قرار خواهد گرفت و به همین جهت لازم است با بازنگری در روابط ایران و جمهوری آذربایجان و احیای تاریخ و فرهنگ مشترک 2 کشور، زمینه‌های توسعه روابط با حفظ احترام به منافع ملی هر کشور مورد نظر قرار بگیرد، چرا که در شرایط فعلی سردی روابط یا عدم توسعه آن بیشتر زمینه نفوذ اسرائیل در میان جامعه و مقامات آذری را فراهم
خواهد کرد.
*مدیرعامل موسسه مطالعات چشم‌انداز ابرار


Page Generated in 0/0204 sec