printlogo


کد خبر: 200525تاریخ: 1397/7/29 00:00
تل‌آویو ـ باکو؛ دشمن در زمین همسایه
پویان شریعت: جمهوری آذربایجان به عنوان همسایه جمهوری اسلامی ایران یکی از 3 کشوری است که همراه با ارمنستان و گرجستان جغرافیای قفقاز جنوبی را تشکیل می‌دهند. ممکن است این کشور در عرصه سیاست بین‌الملل نقش برجسته‌ای نداشته باشد اما موقعیت آن باعث شده آذربایجان از حیث ژئواستراتژیک قطب ترانزیت انرژی محسوب شود و همچنین به دلیل نزدیک بودن به روسیه نگاه ناتو را به خود معطوف کند. یکی از بازیگرانی که به وکالت از ایالات متحده طی سال‌های اخیر در آذربایجان اقدام به کنشگری کرده، رژیم صهیونیستی است که بدون تردید نه‌تنها برای تهران تهدید به حساب می‌آید، بلکه در کنار کنشگری عربستان می‌تواند رگه‌های افراط‌گرایی را برجسته کند و از سوی دیگر مجادله آمریکا با روسیه را پوشش دهد. برای روشن شدن دلایل حضور اسرائیل در آذربایجان، آخرین ابعاد پرونده قره‌باغ و همکاری باکو با ناتو به گفت‌وگو با «محسن پاک‌آیین» سفیر سابق کشورمان در جمهوری آذربایجان نشستیم.

  جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از دولت‌های مستقر در قفقاز جنوبی چند سالی است در بحث توسعه سیاسی و اقتصادی تا حد زیادی به غرب و حتی اسرائیل نزدیک شده است؛ این چرخش را چگونه باید تحلیل کنیم و هدف آن چیست؟
مبنای چرخش راهبردهای جمهوری آذربایجان را باید فروپاشی شوروی سابق دانست. در این دوره کشورهای تازه استقلال‌یافته، به دنبال دوستانی غیر از روسیه بودند، لذا بسیاری از تحولات آسیای میانه و قفقاز دستخوش ریزش کمونیسم در مسکو بود و همین موضوع باعث شد بسیاری از کشورها در این رابطه فراز و فرودهای زیادی را طی کنند که جمهوری آذربایجان یکی از آنها به شمار می‌رود.
  منظورتان از فراز و فرودها دقیقاً چیست؟
منظور همین تغییراتی است که امروز شاهد آن هستیم. جمهوری آذربایجان در حقیقت حلقه اتصال جهان اسلام و مسیحیت به شمار می‌رود و از این جهت طبیعی است که ژئوپلیتیک و به صورت کلی راهبرد باکو تغییر پیدا کند. از این منظر اراده سیاسی در باکو بویژه در زمان «حیدر علی‌اف» و پس از آن در زمان «الهام علی‌اف» به سمت توسعه روابط با بسیاری از کشورها مانند آمریکا و ایران و سایر دولت‌ها رفت که هر کدام از آنها جایگاه مختص به خود را در ادبیات سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی آذربایجان دارند، البته اسرائیل با توصیه آمریکا به این حلقه اضافه شد، یعنی آمریکا از باکو خواست که روابط خود را با تل‌آویو تقویت کند. این همان سیاستی است که پس از فروپاشی اتخاذ شد و از این منظر آنها شرکای خود را سطح‌‌‌بندی کرده و با هر کدام بر اساس منافع و راهبردی که دارند وارد گفت‌وگو ‌شدند. درباره ایران هم همکاری‌های متعددی میان تهران و باکو انجام شد. ایران در جنگ آذربایجان با ارمنستان، کمک‌‌های انسان‌دوستانه فراوانی به این کشور کرد و بیش از یک میلیون از آوارگان آذری را پناه داد. ایران همچنین از تمامیت ارضی آذربایجان حمایت کرد و قره‌باغ را بخشی از جهان اسلام دانست. همکاری‌‌های تجاری هم توسعه خوبی داشت. جمهوری آذربایجان هم خواست حسن‌نیت نشان دهد و در پرونده هسته‌ای کشورمان از حق ایران برای داشتن انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز دفاع کرد. آذربایجان و ایران اشتراک‌های تاریخی، مذهبی و حتی زبانی زیادی با یکدیگر دارند و همین درهم‌تنیدگی‌ها باعث شده 2 طرف بتوانند روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند. از این جهت فکر نمی‌کنم در توسعه روابط میان تهران- باکو مانع سیاسی جدی‌ای وجود داشته باشد.
  بسیاری از داده‌های میدانی و اخباری که اتفاقاً از سوی اندیشکده‌های خارجی و داخلی منتشر شده نشان می‌دهد اسرائیل مناسبات خود با آذربایجان را گسترش داده که حوزه‌های اقتصادی و نظامی- امنیتی را دربر می‌گیرد؛ آیا این موضوع صحت دارد؟ و این همگرایی را چگونه باید تحلیل کنیم؟
بله! بحث حضور اسرائیل در آذربایجان صحت دارد و موضوعی است که مدتی است مطرح شده. مناسبات اسرائیل و آذربایجان در وضعیت فعلی حول محور انرژی و فروش اسلحه می‌گردد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. جمهوری آذربایجان به رژیم اشغالگر فلسطین انرژی می‌فروشد و از آن رژیم اسلحه می‌خرد. باید توجه داشته باشیم که تحرک اطلاعاتی و نظامی اسرائیل در خاک آذربایجان هم تا حد زیادی حقیقت دارد اما باید دید ابعاد آن در چه اندازه‌ای است، البته اسرائیل در نمایش روابط خوب خود با آذربایجان مبالغه و غلو می‌کند و این موضع را باید در تحلیل روابط باکو و تل‌آویو مدنظر داشت.  مقامات آذری بارها اعلام کرده‌‌اند برای روابط ایران و آذربایجان  اهمیت قائل بوده و نمی‌گذارند تهدیدی از خاک آنها متوجه کشورمان شود. یکی از اقدام‌های خوبی که در محور امنیتی از سوی ایران و آذربایجان انجام شد، بحث همکاری تهران- باکو در محورهای امنیتی دریای خزر بود. به‌گونه‌ای که 2 طرف همکاری خود درباره تامین امنیت خزر را در دستور کار گذاشتند و روسیه که ضلع دیگر این پرونده بود برای تثبیت این امنیت وارد میدان شده است، لذا همکاری‌ها در این‌باره همچنان ادامه خواهد داشت و به نوعی طرف آذربایجانی هم ضامن این امر خواهد بود.
  به موضوع خزر و نقش روسیه در تأمین امنیت آنجا اشاره کردید؛ آیا روابط آذربایجان با ناتو از سوی مسکو مورد نکوهش قرار نمی‌گیرد؟ اساساً جایگاه باکو در سیاست سازمان پیمان آتلانتیک شمالی چگونه است؟
نگاه ناتو همچنان به شرق است و این سازمان مایل است ظرفیت خود را در این جغرافیا افزایش دهد. یکی از کشورهایی که نگاه آنها به صورت ویژه در موردش صدق می‌کند، افغانستان است. ناتو معتقد است نفوذش در افغانستان کم بوده و از این جهت برخی فعالیت‌های خود با محوریت کابل را به‌واسطه آذربایجان پیگیری می‌کند. به عنوان مثال ناتو برای خارج کردن برخی اقلام مورد نظرش، از مسیر آذربایجان استفاده می‌کند.
  یعنی آذربایجان هیچ‌گونه فعالیت نظامی خاص با ناتو ندارد؟
واقعیت این است که روابط جمهوری آذربایجان با ناتو تعریف شده است که دلیل اصلی آن نزدیک بودن روابطش با مسکو است. حضور ناتو در قفقاز جنوبی بیشتر با برگزاری رزمایش‌های مشترک آنها با گرجستان و ارمنستان است و باکو برای آنکه روابطش با روسیه را مخدوش نکند با این دو کشور وارد تمرین‌های نظامی مشترک نمی‌شود، چرا که منفعت تحکیم روابط باکو- مسکو بیشتر از برقراری مناسباتش با ناتو است.
  یکی از پرونده‌هایی که از دیرباز تاکنون در قفقاز جنوبی مورد نظر بوده، بحث قره‌باغ و اختلاف ارمنستان با آذربایجان است، تا جایی که در ادوار مختلف شاهد درگیری نظامی و توپخانه‌ای میان 2 طرف بودیم. برخی‌ها نقش ایران در این مساله را کمرنگ برآورد کرده‌اند، دلیل انفعال تهران در این پرونده چیست؟
ایران در این پرونده انفعال نداشته است. بسیاری معتقدند ایران و روسیه باید در این پرونده به صورت جدی ورود کنند اما باید بدانیم تهران و مسکو به غیر از رویکرد مشورتی نمی‌توانند بیش از این به مساله ورود کنند. حتی گروه مینسک وارد این پرونده شد و تلاش‌هایی در این‌باره کردند اما نتیجه خاصی در بر نداشت، چرا که هنوز اراده سیاسی در آذربایجان و ارمنستان برای حل موضوع ایجاد نشده و تا این دو کشور نخواهند، تلاش‌‌های میانجیگرانه نتیجه نخواهد داشت. ایران و روسیه هم معتقدند حل‌وفصل پرونده آذربایجان جز با فعال شدن ارمنستان و آذربایجان محقق نخواهد شد. در اجلاس سال 2007 مادرید بحث بازگرداندن 7 شهر به جمهوری آذربایجان مطرح شد اما  این اتفاق رخ نداد و همه به این نتیجه رسیدند تا زمانی که 2 کشور ذی‌نفع در این پرونده عزم سیاسی جدی از خود نشان ندهند، هیچ اتفاقی در پرونده قره‌باغ رخ نخواهد داد. بدیهی است که تنش میان آذربایجان و ارمنستان آسیب‌هایی برای برخی استان‌های ما مانند آذربایجان غربی و شرقی داشته است و در مقاطعی که تنش‌ها سیر صعودی به خود گرفت، ایران در کنار روسیه به مداخله مشورتی پرداخت و در وضعیت فعلی هم این موضوع را در دستور کار قرار داده‌ایم.
  روابط آمریکا و آذربایجان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
میزان همکاری اقتصادی آمریکا و آذربایجان چشمگیر و بالاست و باید بگویم که واشنگتن تقریباً شریک ششم تجاری باکو به حساب می‌آید اما در این بین فشارهای گسترده‌ای از سوی آمریکا بر جمهوری آذربایجان اعمال شده است. به عنوان مثال مقامات ایالات متحده بارها درباره حقوق‌بشر و انتخابات آزاد و دموکراسی به مقامات آذربایجان بویژه الهام علی‌اف هشدار داده‌اند. آمریکایی‌ها بحث مداخله در  امور داخلی آذربایجان را در دستور کار دارند. به عنوان نمونه سفیر ایالات متحده چندی قبل و در آستانه انتخابات اخیر این کشور، مخالفان دولت آذربایجان را به سفارت دعوت کرده بود و آنها هم نظرات تندی درباره انتخابات ارائه داده بودند که این مسائل موجب شده اختلاف‌هایی در حوزه امنیتی و سیاسی میان 2 طرف نمایان شود. آذربایجان همچنان ارتباط خود با آمریکا را حفظ کرده است اما اختلاف‌ها تا حد زیادی به قوت خود باقی است.
  بخش زیادی از صاحب‌نظران منتقد تعامل‌های ایران و آذربایجان در بحث توسعه سیاسی و اقتصادی هستند و حتی معتقدند در این جهت فرصت‌سوزی‌های جدی انجام شده است؛ دلیل این مهم چیست؟
معتقدم قفقاز جنوبی جغرافیای بسیار مهمی برای جمهوری اسلامی است. کشورهایی مانند آذربایجان،گرجستان و ارمنستان به دلیل همجواری با کشورمان ظرفیت‌هایی زیادی دارند که باید توسعه روابط سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی با آنها در دستور کار قرار گیرد. برخی‌ها دائماً ذکر می‌کنند موانع زیادی در این بین وجود دارد اما هر چه سریع‌تر باید این موانع بر طرف شود و اختلاف دیدگاه‌ها باید به حداقل برسد. به عنوان مثال در بحث احداث خط آهن آستارا- آستارا موانعی وجود داشت که در نهایت حل‌وفصل شد و در وضعیت فعلی از آن بهره‌برداری می‌شود. حوزه‌های دیگر مانند تولید دارو، کشاورزی و خودروسازی از دیگر محورهایی است که راه را برای توسعه 2 طرف باز می‌کند و امید می‌رود سیاست‌های درست و سازنده در این حوزه اتخاذ شود.


Page Generated in 0/0340 sec