printlogo


کد خبر: 200872تاریخ: 1397/8/6 00:00
نحوه حمایت‌ سرویس‌های اطلاعاتی غربی- عربی از عبدالمالک ریگی
پسربچه رادیکال

رامین پرچمدار: ریشه تشکیل گروه‌های تروریستی در شرق کشور و مشخصاً در منطقه بلوچستان را باید در دوران پهلوی اول جست‌وجو کرد. به این معنی که استان سیستان و بلوچستان از دیرباز به صورت طایفه‌ای اداره می‌شده است و حکومت‌های صاحب قدرت در ایران با شرط حفظ اقتدار ایل‌ها و طایفه‌ها، عمدتاً 2 خواسته جمع‌آوری مالیات و ارائه خدمات سیاسی به مردم را مطالبه می‌کردند و این بده بستان به شکلی مسالمت‌آمیز منجر به اداره این مناطق و امنیت و آرامش مردم می‌شد. اما با روی کار آمدن رضاخان و آغاز دوران پهلوی اول وی به دنبال تشکیل دولت مدرن بروکراتیک و اقتدارگرا به سمت از بین بردن اقتدار طوایف استان سیستان و بلوچستان حرکت کرد که با اعتراض سران طایفه‌های مذکور روبه‌رو شده و در نهایت نه‌تنها خواسته رضاخان در تشکیل دولت مدرن و بروکراتیک را محقق نکرد، بلکه باعث تشکیل گروه‌های سیاسی در راستای مقاومت در برابر دولت رضاخانی شد. این گروه‌ها همواره شکل مبارزه‌طلبی در مقابل رضاخان را داشتند اما هیچ‌گاه بالفعل نشده و اقدامی نکردند. با این حال بسترهای سیاسی به وجود آمده بعد از انقلاب مورد طمع دشمنان نظام قرار گرفت و با هدایت و انحراف آنها تبدیل به گروه‌های جدایی‌طلب، تروریستی و مخل امنیت استان شدند. در این میان طایفه‌‌ها نیز در طول 2 دوره پهلوی اول و دوم قدرت خود را از دست داده بودند و به‌رغم همراهی کامل با نظام و انقلاب، توان کافی برای مهار کامل گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلب را نداشتند.
در این بین نقش‌آفرینی آمریکا برای ایجاد غائله‌های مرزی تا فعالیت‌‌های استخبارات عراق در طول جنگ برای ناامن‌سازی شرق ایران با استفاده از ظرفیت‌های اندک جدایی‌طلبان و تروریست‌ها سناریوهای مختلفی بود که در طول ادوار مختلف در شرق کشورمان به اجرا درآمد. در همین راستا سرویس‌های اطلاعاتی سعودی، بریتانیا و ایالات متحده که امروز به شکل مستقیم در حمایت از گروه‌های تروریستی در شرق کشور نقش‌آفرینی می‌کنند هم در این سناریو به ایفای نقش محوری پرداختند و تمام این متغیرها مجموعه‌ای از فعالیت دشمنان برای تشدید ناامنی در سیستان و بلوچستان به شمار می‌رود که تا امروز هم ادامه دارد. حاصل این فعالیت‌ها، زاد و ولد گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلب در شرق کشور بوده که هر چند هیچ‌گاه نتوانستند مردم استان را با خود همراه کنند اما همین مقدار فعالیت‌های آنها باعث ایجاد برخی تهدیدات امنیتی در شرق کشور شد و هم بر تجارت، اقتصاد و آرامش این منطقه تأثیر گذاشته است. امروز بسیاری از این گروه‌های تروریستی به دلیل برخورد بموقع، هدفمند و مؤثر نظام و همچنین عدم وجود پایگاه اجتماعی به سرعت از میان رفتند یا اکنون هیچ توان عملیاتی برای اقدام ندارند اما برخی دیگر از این گروهک‌ها به دلیل حمایت‌های مالی و تسلیحاتی سرویس‌های اطلاعاتی برخی دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، همچنان در حال فعالیت‌ به صورت موردی بوده و هستند.  یکی از مهم‌ترین گروه‌هایی که در طول یک دهه اخیر در این استان فعالیت کرده‌، جندالله (جندالشیطان) است. این گروه توسط عبدالمجید (عبدالمالک) ریگی فرزند «آزاد» متولد 1361 تشکیل شد. آغاز شرارت‌های ریگی بعد از عزیمت او به پاکستان و تحصیل ناقص در مدرسه «فاروقیه» و همچنین عضویتش در طالبان افغانستان بود. وی سال 1381 به همراه جمعی از دوستانش در افغانستان تصمیم به تشکیل گروه تروریستی جندالله گرفت و خود را امیر آن نامید. آنها در نخستین ‌اقدام در سال 1382 خودروی الگانس نیروی انتظامی را هدف قرار دادند و بعد از این اعلام وجود، به ترتیب دست به گروگانگیری اتباع هندی، هلندی و آلمانی زدند تا فعالیت آنها بازتاب‌ فرامنطقه‌ای پیدا کند.
از جمله اهداف عبدالمالک ریگی در شرق کشور که با عنوان عوام‌فریبانه «احقاق حقوق قوم بلوچ» انجام می‌شد، ایجاد تفرقه بین اقشار مختلف جامعه از طریق خلق اختلاف میان شیعه و سنی، تأکید بر اختلافات قومی، تبلیغ مهاجرت اجباری شهروندان غیربلوچ از منطقه بلوچستان، تشکیل و جداسازی بلوچستان ایران و تشکیل بلوچستان آزاد و... بود. این گروه اقدامات تروریستی متعددی از جمله ترور، بمب‌گذاری، عملیات انتحاری، آدم‌ربایی به قصد اخاذی، سرقت مسلحانه، تیراندازی به نیروهای گشتی و پلیس را انجام داد که در نتیجه آن حدود 400 نفر از هموطنان‌مان شهید و مجروح شدند. جندالله از چارت سازمانی و ساختار تشکیلاتی منظمی برخوردار بود که شامل بخش‌های نظامی و عملیاتی، تبلیغی، اطلاعاتی، آموزشی و... می‌شد و بنا به اعترافات عبدالمالک ریگی پس از دستگیری از کمک‌ها و هدایت‌های سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، عربستان، امارات، بحرین، بریتانیا و رژیم صهیونیستی نیز بهره برده بودند. حتی در هسته اولیه گروهک ریگی 16 نفر قرار داشتند که با هماهنگی القاعده در وزیرستان پاکستان دوره نظامی و تا حدی دوره عقیدتی گذرانده بودند.
سرانجام عبدالمالک ریگی با همه شرارت‌هایش و دقیقاً زمانی که بسیار مورد توجه سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان جمهوری اسلامی قرار گرفته بود، در اواخر سال 1388 در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی و با اقدام بی‌نظیر خلبانان هوانیروز در آسمان ایران دستگیر شد. دستگیری ریگی در اوج قدرت‌نمایی‌ها و شرارت‌هایش، آن هم به شیوه‌ای که جمهوری اسلامی ایران طرح و اجرا کرد، با وحشت دیگر اعضا و مرتبطان گروهش همراه بود که باعث شد بسیاری از این افراد تسلیم شده و سلاح‌های خود را به امید عفو جمهوری اسلامی تحویل دهند. دیگر اعضا و مرتبطان باقیمانده نیز تا مدت‌ها در شوک دستگیری ریگی فعالیت‌های خود را تعطیل کردند.  با این حال مدتی بعد باقیمانده گروهک جندالله باز هم با هدایت‌ها و حمایت‌های خارجی اقدام به فعالیت کردند که این بار انسجام سابق را نداشته و منجر به راه‌اندازی گروه‌‌های متعدد و کوچک بدون انسجام و ساختار گذشته به نام‌های جیش‌العدل، جیش‌النصر، حرکت انصار ایران و... شد. از نکات جالب فعالیت این گروه‌ها، اختلافات درونی آنها بود که بارها به درگیری‌های مسلحانه و حذف فیزیکی سرکردگان یکدیگر منجر شد. گروه‌های به وجود آمده نیز مانند تشکیلات ریگی هیچ‌گاه نتوانستند پایگاه اجتماعی محکمی برای خود ایجاد کنند و هیچ‌گاه مورد اقبال علما و سران طوایف منطقه قرار نگرفتند. آنها همانند «عبدالمالک ریگی» معدوم کوهستان‌های عمق خاک پاکستان را محل استقرار خود قرار دادند و با شبیخون‌ سعی می‌کردند در مرز ایران عملیاتی تروریستی ترتیب داده و توانمندی خود را به سرویس‌های حامی نشان دهند. این تروریست‌ها در طول فعالیت‌های خود بارها با واکنش‌های جمهوری اسلامی روبه‌رو شده و بسیاری از آنها به کلی از ادامه فعالیت باز ماندند اما تقریباً با گذشت 10 سال با هدایت سرویس‌ اطلاعاتی عربستان 2 گروه به نام‌های جیش‌العدل و انصارالفرقان از دیگران شاخص‌تر شده و هرچند با نیروهای اندک اما برای فعالیت باقی ماندند که اخیراً هم اقدام به ربودن 14 تن از مرزبانان کشورمان کرده‌اند. بنابراین آنچه باید درباره ریشه تروریسم بومی در شرق ایران بگوییم این است که بدون شک جندالله (جندالشیطان) منظم‌ترین گروهک تروریستی حاضر در این منطقه به شمار می‌رفت که البته خالق این انسجام و انضباط مسلما ریگی نبوده است، بلکه خط‌دهی سرویس‌های خارجی و چارچوب مدنظر آنها بود که باعث شد ریگی به یک چهره جنایتکار سازمان یافته تبدیل شود و همین موضوع نشان از حمایت اطلاعاتی آنها از جندالشیطان دارد. بالطبع این روند باعث می‌شود شناسایی، رخنه و در نهایت انهدام این جریان تکفیری- تروریستی از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران تا حدی به کندی پیش برود اما شاهد آن بودیم که ریشه این فتنه خارجی از بیخ زده شد. با این حال نباید فراموش  کنیم که تروریسم از بین نمی‌رود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تغییر نام می‌دهد و در این برهه لازم است این تغییر و تحولات به دقت رصد، تحلیل و پالایش شود.


Page Generated in 0/0216 sec