printlogo


کد خبر: 201027تاریخ: 1397/8/10 00:00
نگاهی به رمان «قبرستان عمودی» اثر حمیدرضا شاه‌آبادی
شما هم جهان مردگان را ببینید!

حسام آبنوس: «من جهان مردگان را دیده‌ام»، این جمله به تنهایی کافی است تا هر شنونده‌ای را ترغیب کند پای صحبت‌های کسی که چنین ادعایی می‌کند بنشیند. حالا حمیدرضا شاه‌آبادی در جلد اول رمان «دروازه مردگان» که با نام قبرستان عمودی منتشر شده، خواننده را در چنین موقعیتی قرار داده و او را دنبال خود می‌برد تا جهان مردگان را به او نشان دهد.
این رمان از آنجا که برای مخاطب نوجوان نوشته شده، اثری است که با توجه به روحیات این گروه سنی به رشته در تحریر درآمده است. مرگ، عالم پس از مرگ و بی‌خبری انسان‌ها بویژه در میان نوجوان مساله‌ای است که ارتباطی با موقعیت زمان بشر در تاریخ ندارد و پیشرفت‌های تکنولوژیک و... و همواره یک موضوع رازآلود و البته پرسش جدی است. حمیدرضا شاه‌آبادی با شناخت درست از روحیات این گروه سنی سراغ این موضوع رفته و اثری خلق کرده که علاوه بر جذابیت‌های داستانی تا حدودی از واقعیت‌های عالم مرگ و حواشی آن نیز با مخاطب خود سخن گفته است.
خوانندگان رمان‌های حمیدرضا شاه‌آبادی آگاهند که تاریخ دستمایه آثار داستانی او بوده و او با بهره‌گیری از ظرفیت‌هایی که شخصیت‌های تاریخی دارد دست به خلق آثاری می‌زند که هر خواننده‌ای از خواندن آن لذت می‌برد.  او با یافتن شخصیت‌ها یا رویدادهایی در تاریخ، ساختمان رمان خود را دیوار به دیوار آنها بنا می‌کند و با روایت داستانی حفره‌های تاریخی را پر می‌کند.
در «قبرستان عمودی» هم خواننده با سرگذشت شخصیتی روبه‌رو می‌شود که در عهد قاجار زندگی می‌کند و جهان مردگان را دیده است. «رضاقلی‌میرزا»یی که به طور اتفاقی سر از روزگار کنونی درآورده و چند نفر مشغول خواندن حکایت زندگی او می‌شوند. دست‌نوشته‌های او در گذر زمان به دست خانواده‌ای می‌رسد و پسر نوجوان خانواده با آنها انس می‌گیرد و خواندن دست‌نوشته‌های او را که نوعی شرح حال است، آغاز می‌کند. این دست‌نوشته‌ها زمینه گسترش رمان و اتفاقات بعدی آن را فراهم می‌کند.
حمیدرضا شاه‌آبادی در این رمان نوجوان، تلاش کرده اثری در ژانر فانتزی خلق کند. در روزگاری که آثار فانتزی که از نظر مضامین به کار رفته در بافت رمان هیچ سنخیتی با روحیات نوجوان ایرانی ندارد، به صورت سریالی ترجمه و با شمارگان باورنکردنی منتشر می‌شوند، این رمان یک گام بلند رو به جلو محسوب می‌شود که می‌خواهد خوراک داستانی مخاطب نوجوان امروزی را فراهم کند. اتفاقی که یکی از خلأهای ادبیات داستانی است و حمیدرضا شاه‌آبادی بدرستی دست روی این موضوع گذاشته و آن را خلق کرده است. رمان‌هایی که توسط نویسندگان دست چندم غربی تولید می‌شوند و از نظر هویتی فاقد مولفه‌هایی است که نوجوان ایرانی با آنها سنخیتی داشته باشد اما به خاطر نبود آثار تالیفی در این ژانر و گونه داستانی، به سوی آثار ترجمه شده کشیده می‌شوند. در این رمان جدا از باورهای ملی و دینی که با ظرافت در ساختار رمان گنجانده شده، شاهد مرور بخش‌هایی از تاریخ این سرزمین نیز هستیم و این نکته‌ای است که برخی نویسندگان نسبت به آن بی‌توجه بوده و ساده از کنارش گذر می‌کنند.
نکته دیگر اینکه با توجه به دوره زمانی این رمان که عهد قاجار است، به نظر می‌رسد به خاطر ساختار اجتماعی ویژه آن عصر، ظرفیت برای خلق آثار فانتزی با محوریت دوره قاجار وجود دارد و شاه‌آبادی بدرستی این ظرفیت را شناسایی کرده و دست به خلق سه‌گانه «دروازه مردگان» زده است که فعلا جلد اول آن روانه بازار کتاب شده است.
زبان این اثر زبانی ساده بوده و خواننده نوجوان بسادگی با اثر ارتباط برقرار می‌کند. شاه‌آبادی در کنار قصه رضاقلی میرزا، شخصیت نوجوانی را در روزگار کنونی با خانواده‌اش به خواننده نشان می‌دهد تا باورپذیری اتفاقات بخش تاریخی به مراتب افزایش پیدا کند. هر چند در بخش‌های ابتدایی رمان، بخش زمان حال و زمان گذشته، با هم ارتباط برقرار نمی‌کنند و مانند 2 عضو جدا افتاده در ساختمان اثر حضور دارند که به مرور این ارتباط بهتر می‌شود و خواننده به نقش‌آفرینی شخصیت نوجوان قصه و حضورش در کتاب دقت بیشتری می‌کند.
هر قدر داستان «قبرستان عمودی» پیش می‌رود گره‌ها و معماهای جلد اول گشوده می‌شود و خواننده برای ورود به جلد دوم آماده می‌شود. البته این به معنای این نیست که جلد اول به تنهایی فاقد سرانجام است، بلکه نویسنده برای آنهایی که فقط جلد اول را بخوانند هم سرانجامی قرار داده و قصه را به یک سرانجامی می‌رساند تا اگر جلدهای بعدی را نخواندند هم جلد اول بی‌معنا نباشد.
شاه‌آبادی در مواجهه با مقوله مرگ و دنیای مردگان به باورهای دینی نیز توجه داشته و البته به اقتضائات عالم فانتزی هم بی‌توجه نبوده و از این رو رضایت خواننده را کسب می‌کند. در مجموع هر خواننده‌ای بویژه مخاطب نوجوان از روبه‌رو شدن با این رمان راضی خواهد شد و لذت یک تجربه تازه در عالم داستان فارسی را کسب می‌کند.
این رمان ۲۳۹ صفحه‌ای را واحد کودک و نوجوان نشر افق منتشر کرده است.
 


Page Generated in 0/0131 sec