printlogo


کد خبر: 201173تاریخ: 1397/8/13 00:00
سعید تشکری، نویسنده رمان «مفتون و فیروزه»:
ادبیات داستانی امروز ایران اقیانوسی است با نیم‌بند انگشت عمق!

سعید تشکری، خالق آثاری چون «مفتون و فیروزه»، «غریب قریب»، «وقتی زمین دروغ می‌گوید»، «پاریس، پاریس» و... از جمله نویسندگان متعهدی است که در سال‌های اخیر همواره در مسیر ادبیات داستانی متعهد قدم‌های استواری را پیموده است و این روزها انتقادات قابل تاملی را به ادبیات داستانی وارد می‌کند. به گزارش «وطن امروز»، تشکری در گفت‌وگویی با اشاره به معیارهای داستان‌نویسی در ایران اظهار داشت: به‌ جرأت می‌توانم بگویم که ادبیات داستانی ما اکنون به داوری داستان‌نویسانی می‌پردازد که بشدت بی‌دغدغه‌اند و داستان‌ها با معیاری با عنوان «خوشم نیامد» و لایک‌های انجمنی ارزیابی می‌شود. در واقع داستان‌نویسی اکنون ایران به‌جای ایجاد دغدغه و کنش و بن اندیشه، ترجیح می‌دهد بر اساس مدیوم‌های  نخ ‌نماشده شبه‌مدرن، دست به خلق آثار داستانی بزند. ناگفته نماند نویسندگان نسل جدید از نظر تکنیکی از نویسندگان قدیمی‌تر قوی‌تر و تواناترند. آنها به‌واسطه عواملی مانند وفور ترجمه از آثار شاخص جهانی، بالاتر رفتن سطح سواد و آشنایی با زبان‌های خارجی، با جهان گسترده‌تری از ادبیات روبه‌رویند. مساله اینجاست که در داستان‌نویسی، تکنیک شرط لازم نوشتن است اما بی‌شک کافی نیست. وی در ادامه با آسیب‌شناسی ادبیات داستانی امروز ایران به‌رغم قوت تکنیکی آن گفت: مشکل آنجا سر باز می‌کند که این قدرت در تکنیک، بر قامت اثری بی‌محتوا، بی‌دغدغه و بر اساس بن اندیشه‌های ضعیف می‌نشیند و این دقیقاً وضع و احوالی است که امروز داستان‌نویسی ما با آن دست ‌به ‌گریبان است. عمق موجود در آثار داستانی امروز ایران، با میزان مدعای نویسندگانش همخوانی چندانی ندارد. در واقع ادبیات داستانی امروز ایران اقیانوسی است با نیم‌بند انگشت عمق. مرحوم محمد ایوبی در کارگاه‌های داستان‌نویسی‌اش همیشه تأکید می‌کرد: «نویسنده اگر 45 دقیقه زمان دارد، 30 دقیقه‌اش را می‌خواند، 10 دقیقه‌اش را به ویرایش و پیرایش آنچه قبلاً نوشته می‌پردازد و تنها به‌اندازه 5 دقیقه مطلب جدید می‌نویسد». وی همچنین با اشاره به آسیب‌زا بودن جوایز ادبی در ادبیات داستانی گفت: به نظر من آسیب‌زننده‌ترین بخش در ادبیات داستانی ایران همین جوایز ادبی است. در تمام جوایز ادبی دولتی و مستقل، برگزیدگان نهایی جوایز ادبی در ایران بی‌هیچ تردیدی در انحصار چند ناشر و نویسندگان این ناشران هستند. خوانندگان و مخاطبان هم که از این بازی آگاه شده‌اند، دیگر به کتاب‌ها و نویسندگان‌شان و جوایزشان اعتماد ندارند و این بخش به گمان من بخش دردناک ماجراست. در این کارخانه‌ غول‌آسا، به تولید ادبیاتی مشغول هستیم که هیچ مخاطبی ندارد و ما شاهد هدیه‌های داستانی کافه‌نشین‌ها و انجمن‌های داستانی به یکدیگر هستیم، البته هستند نویسندگان و ناشرانی که جدای از این مافیا، دست به کارهای دیگری می‌زنند. سخنان من حرف‌های یک نویسنده است با دغدغه‌های ادبیات شهری و نه آرمان‌شهری که نمی‌شناسمش و آدرس هم ندارد.  تشکری همچنین پیچیده‌نویسی را از دیگر آسیب‌های ادبیات داستانی و متاثر از عرفان‌زدگی دانست و افزود: پیچیده‌نویسی، اگر آن را ادای روشنفکری ندانیم، از ناروشنی موضوع برای نویسنده نشان دارد که باز هم برمی‌گردد به همان سنت عرفان‌زدگی رازناک و حیرت‌زدگی ما در بن‌مایه هزارتو. اما ادبیات شهودی همچنان زنده است! نگاه مدرن در پی روشن‌ کردن چیزهاست و نگاه پیش‌مدرن یا عرفانی، در ابهام و ناروشنی چیزها هویت می‌یابد.


Page Generated in 0/0067 sec