پویان شریعت: سیاست جامعه اطلاعاتی آمریکا در تربیت تروریسم، در حالی طی 40 سال گذشته دنبال میشود که مبارزه با تروریسم اسم رمز عملیات تجاوز واشنگتن به کشورهای هدف است. گزارشهای بینالمللی در این رابطه نیز نشان میدهد آمریکا به معنای واقعی مربی تروریسم است.
بنا بر گزارش «احمد رشید» خبرنگار مجله بررسی اقتصادی خاور دور، در سال 1986 (1365 شمسی) «ویلیام کیسی» رئیس سازمان سیا، از پیشنهاد بلندمدت سرویس اطلاعاتی پاکستان به منظور جذب نیرو از سراسر جهان برای جهاد در افغانستان حمایت کرده است که حداقل یکصد هزار شبهنظامی اسلامی بین سالهای 1982 تا 1992 (1361 تا 1363) در پاکستان جمع شدند. در این رابطه «جان کولی» روزنامهنگار سابق شبکه تلویزیونی ABC آمریکا و نویسنده کتابهای ضدتروریسم، افشا کرد که مسلمانها در آمریکا برای عضویت در گروه مجاهدین افغان جذب شده و به کمپ «پری» (کمپ آموزش جاسوسی سیا در ویرجینیا) فرستاده شدند. در آنجا افغانهای جوان، عربهایی از مصر و اردن و حتی افراد آفریقایی- آمریکایی از مسلمانان سیاهپوست، مهارتهای خرابکاری را آموزش دیدند.
اول نوامبر 1998 (11 آبان 1377) روزنامه «ایندیپندنت» انگلیس گزارش داد یکی از افرادی که متهم به بمبگذاری در سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا شده، «علی محمد» است که در سال 1989 (1368شمسی) عوامل بنلادن را در مرکز پناهندگان کیفا در بروکلین نیویورک آموزشهای شبهنظامی داده است. بعدها این عوامل با کمک آمریکا به افغانستان فرستاده شدند و به نیروهای حکمتیار ملحق شدند. «ایندیپندنت» همچنین بیان کرد پروژه دستگیری «شیخ عمر عبدالرحمن» رهبر مذهبی مصری که در سال 1993 (1372شمسی) به دلیل بمبگذاری در مرکز تجارت جهانی به زندان افتاد نیز بخشی از عملیات سیا در منطقه موسوم به «عملیات توفان» بود. او در سال 1990 (1369شمسی) با تأیید سیا وارد آمریکا شد.
اردوگاههای آموزشی ساخت بنلادن که اکنون واشنگتن آنها را دانشگاههای تروریستی مینامد، با همکاری CIA (سازمان اطلاعات آمریکا) و ISI (سرویس اطلاعاتی پاکستان) ساخته شده است. در این رابطه «تام کارو» سرباز سابق نیروی ویژه انگلیس که به صورت محرمانه برای مجاهدین میجنگیده است، 13 آگوست 2000 (23 مرداد 1379) به «بریتیش آبزرور» میگوید: «آمریکاییها برای آموزش افغانها به تکنیکهای تروریسم شهری مشتاق بودند...» تناقض عمل با گفتار ایالات متحده آمریکا درباره مسأله تروریسم بسیار تاملبرانگیز است، چرا که این رویه نشان از تامین منافع ایالات متحده در ورای این سیاست دوسویه است.
گروهک تروریستی منافقین
بررسی یک نمونه از گروههای مورد حمایت آمریکا که در اقدامات تروریستی برای ملت ایران نامی آشنا و شناخته شده هستند، خود بیانگر عمق فعالیتهای آمریکا برای حمایت از تروریستهاست.
«سازمان مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» به سرکردگی «مسعود رجوی» از همان سالهای اول پس از پیروزی انقلاب در خدمت منافع غرب و بویژه آمریکا قرار گرفت و به عنوان بخشی از مزدوران داخلی آمریکا از سال1360 به طور مسلحانه شروع به مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران کرد. ارتباط سازمان مجاهدین خلق ایران با آمریکا از بدو شکلگیری تاکنون غیر قابل انکار است، چرا که ضمن مستندات موجود، هدف مشترک یعنی محو کردن انقلاب اسلامی مردم ایران، گواه این ارتباط نزدیک است.
روزنامه «واشنگتنپست» در تاریخ 24 آوریل 1984 (5 اردیبهشت 1363) طی گزارشی نوشت: «ریچارد مورفی» معاون وزارت خارجه آمریکا در امور خاورمیانه، مجاهدین را یک نیروی صاحب نقش در ایران امروز توصیف و اعلام کرده است وزارت خارجه آمریکا با «مجاهدین خلق ایران» در واشنگتن به گفتوگوی سیاسی پرداخته است. همچنین «ریچارد مورفی» در پاسخ به سؤال یکی از نمایندگان مجلس آمریکا، وجود این تماس را تأیید کرد».
خبرگزاری فرانسه از واشنگتن در ژانویه 1987 (بهمن 1366) گزارش داد دولت آمریکا با سازمان مجاهدین دارای تماسهایی است که «چارلز ردمن» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، هدف از این ملاقاتها را کسب اطلاع از اوضاع ایران اعلام کرد.
در همین راستا روزنامه سیاسی «القبس» چاپ کویت نیز 2 آوریل 1987 (14 فروردین 1366) درباره ارتباط منافقین با آمریکا نوشت: «برای نخستینبار چندین ملاقات میان مسؤولان آمریکایی و نمایندگان سازمان مجاهدین طی 3 ماه گذشته در واشنگتن انجام شده که هنوز ادامه دارد. بنا بر اسناد موجود دولت ریگان یک هدف اصلی را در نزدیک شدن به سازمان مجاهدین دنبال میکند و آن ادامه فشار بر رژیم ایران جهت عقبنشینی از مواضع سرسختانه خود است». این قبیل اظهارات در حالی ادامه پیدا کرد که روزنامه «والاستریتژورنال» پس از انقلاب اسلامی در یکی از شمارههای خود طی مقالهای مینویسد: «اگر قرار باشد رژیم (ایران) سرنگون شود، از راه یک قیام عمومی و اتحاد ناراضیان داخلی با نیروهای کنار زده شده از ارتش و اتحاد این دو منبع قدرت با چریکهای وابسته به مجاهدین است». اقدام مقامات رسمی آمریکا در حمایت علنی از منافقین، تاملبرانگیز است که همگی سند رسوایی آمریکا در حمایت از ترویسم منطقه است. «مروین دایملی» نماینده کنگره از ایالت اوهایو، 27 ژوئیه 1988 (7 تیر 1367) در تظاهرات منافقین در واشنگتن شرکت کرده بود. وی طی سخنانی که بخشهایی از آن در یکی از کانالهای تلویزیونی آمریکا پخش شد، با اطمینان، خطاب به منافقین شرکتکننده در تظاهرات گفته بود: «نباید دست از تلاش کشید، مطمئن باشید با کمی صبر و تلاش بیشتر، بزودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت».
«داریوش گلبرگ» یکی از فرماندهان منافقین که طی عملیات مرصاد در سال 1367 (1988میلادی) دستگیر شده بود، درباره علت اقدام مشترک سازمان منافقین با رژیم عراق برای حمله به جمهوری اسلامی ایران پس از پذیرفتن قطعنامه 598 از سوی ایران، چنین میگوید: «سازمان این عملیات را خیلی پیشتر با همکاری عراق طراحی کرده بود. اگر به یاد داشته باشید، «صدام» چند ماه قبل در یک سخنرانی، از عملیات و آمدن نیروهای سازمان به تهران صحبت کرد. حتی پس از عملیات مهران، در تظاهراتی که از سوی سازمان در واشنگتن بر پا شده بود، مسأله حمله و رفتن تا تهران را یک نماینده کنگره از حزب دموکرات و یک نماینده از حزب جمهوریخواه مطرح کرده بودند.
به آتش کشیدن منطقه با تروریسم تکفیری
تشکیلات القاعده که در سال 1988 (1367 شمسی) توسط اسامه بنلادن جهت مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تأسیس شد، متشکل از شبکههای تروریستی است که همگی به خیال باطل خود برای کاهش تأثیرات و دخالتهای غیرمسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه میکنند.
سازماندهی تروریسم
«مایکل کوسودوفسکی» در کتاب «جنگ آمریکا علیه تروریسم» مینویسد: «اسامه بنلادن، توسط سازمان سیا در سال 1979 (1358 شمسی) در همان ابتدای حمایت آمریکا از گروههای جهادی به کار گرفته شد. اسامه بنلادن «مکتب خدمات المجاهدین العرب» یا به اختصار «مکتب الخدمت» را در سال 1984 (1363 شمسی) بنیان نهاد. مکتب خدمت، در واقع به عنوان دفتر استخدام سرباز و هماهنگ کننده فعالیتهای برونمرزی جذب مبارز در افغانستان عمل میکرد. مکتب خدمت با همکاری آمریکا در مدت 10 سال، هزاران نفر از 50 کشور جهان را آموزش داد و مجهز کرد». همچنین «رابرت گیتس» در کتاب خاطرات خود به نام «از سایهها» اذعان میکند که 6 ماه قبل از حمله روسها به افغانستان در سال 1979، دولت «جیمی کارتر» مشغول کمک به مجاهدین تندروی افغان بوده است.
«رابین کوک» وزیر خارجه پیشین انگلستان، درباره بنلادن میگوید: «او محصول اشتباه محاسباتی دستگاههای اطلاعات غرب در سراسر دهه 80 میلادی بوده است. وی توسط سازمان سیا مسلح و توسط عربستان سعودی تامین مالی شد تا علیه اشغال افغانستان توسط روسها بجنگد...».
اتحاد طالبان با القاعده زیر نظر ایالات متحده آمریکا
در ماه مه 1996، زیر فشار آمریکا و عربستان، دولت سودان «بنلادن» و 150تن از همرزمانش را اخراج کرد. این گروه مستقیما به افغانستان رفت، در آنجا سازماندهی مجدد شد و با ملامحمد عمر (سردسته طالبان) ائتلافی بزرگ تشکیل داد. این اتحاد در حالی به مرحله اجرا رسید که از ورود اسامه بنلادن به افغانستان تا فتح کابل توسط طالبان فقط 4 ماه طول کشید.
«هیلاری کلینتون» در جلسه استماع کنگره آمریکا در 28 آوریل 2009 درباره اوضاع وخیم پاکستان به صراحت اعتراف کرده و گفت: ایالات متحده عامل اصلی به وجود آورنده طالبان بوده است. وی در اینباره ادامه داد: «باید بگوییم مشکلاتی که اکنون با آن روبهرو هستیم تا حدود زیادی با مسؤولیت خود ما است و باید بگوییم ما خود در تشکیل آن دخیل بودهایم. کسانی که امروز با آنها میجنگیم، 20 سال قبل با سرمایهگذاری ما تشکیل شدند. این رئیسجمهور «ریگان» بود که با تصویب و مشارکت کنگره به رهبری دموکراتها تصمیم به تقویت مجاهدین (طالبان) گرفت. حتی اجازه دادیم عربستان سعودی و دیگر کشورها وارد افغانستان شوند و وهابیگری را اشاعه دهند. بعد از اعتراف کلینتون، «آصف علی زرداری» در 10 مه 2009 به «انبیسی نیوز» گفت: «ISI (سرویس اطلاعاتی پاکستان) و CIA (سازمان اطلاعات آمریکا) برای تشکیل طالبان با هم کار کردند».
«داوید دو گراو» در اکتبر 2010 (مهر1389) در کتاب «انقلاب یا جنگ جهانی سوم» گزارش مفصلی درباره چگونگی پیدایش القاعده و نقش شبکه بانکی BCCI نوشت: «در طول سالهای 1980 و اوایل دهه 90، فعالیتهای پولی مخفی سیا که از طریق این بانک انجام گرفت، سر به 10 میلیارد دلار میزد. این پول، خرج ایجاد مجاهدین افغان میشد». عامل اجرائی سیا، «اسامه بنلادن» بود که خود در BCCI حسابهای زیادی داشت. بنلادن بعدها در مصاحبه با CNN گفت: «من از جهاد در افغانستان، چنان سودی بردم که از هیچ کار دیگری نمیتوانستم چنین سودی را بهدست آورم». در سال 1992 بلافاصله بعد از انحلال BCCI جنگ روسیه با افغانستان نیز پایان یافت.
حمایت رسانهای
وسایل ارتباط جمعی آمریکا و اروپا، همصدا جنگ افغانستان را بزرگترین رویداد دهه 80 میخواندند. خبرنگاران خارجی کوههای هندوکش در افغانستان را درمینوردیدند تا قهرمانی جهادگران را داستانسرایی کنند. رقابت بر سر ستایش از جهادگران تا بدانجا بود که تلویزیون CBS مبلغ کلانی را برای تهیه فیلم «جنگ اسلام با کمونیسم» اختصاص داد.
اما در نهایت حمایت آشکار آمریکا از طالبان و القاعده تا قبل از 11 سپتامبر 2001 (21 شهریور1380) ادامه داشت تا اینکه تاریخ مصرف آنها به پایان رسید و ایالات متحده از آنها به گونهای دیگر در حمله به برجهای سازمان تجارت جهانی و زمینهسازی برای ورود ایالات متحده در جنگی که بوش آن را «جنگ صلیبی» نامید، استفاده کرد؛ جنگی که ایالات متحده برای 50 سال آینده خود برنامهریزی کرده بود.
در آخر باید خاطرنشان کرد اگر نگاهی کوتاه به آمار و ارقام درباره بحران تروریستی شام و عراق بیندازیم به روشنی میتوان نقش واشنگتن و جامعه اطلاعاتی غرب را در راهاندازی ساختار تشکیلاتی داعش و القاعده در جغرافیای مذکور و همچنین پیمانکاری صهیونیستها و مرتجعان عرب در جنایات ثبت شده در این جنگ 7 ساله مشاهده کرد؛ اقدامات ضدانسانی و نسلکشی در 2 کشور مذکور که جنایات جنگی و حمایت از تروریسم تنها بخش کوچکی از اقدامات سران واشنگتن، تلآویو و ریاض در این پروژه است.