printlogo


کد خبر: 201381تاریخ: 1397/8/19 00:00
چرا زلزله بوئین‌زهرا با نام «تختی» گره خورد؟
سلبریتی نبود، مردمی بود

پهلوان هیوا از آقا تختی فرصت خواست و به طرف مردم برگشت و گفت: «ای مردم، دیشب تو بوئین‌زهرا زلزله اومده و چراغ خونه مردمو خاموش کرده، حالا میخوایم به مدد مولا و کرم شما چراغ دلشونو روشن کنیم، هرکی دلش با ماست بگه یا علی». با صلوات و یا علی‌گویان به راه افتادیم و کمتر از یک ساعت جمعیت زیادی جمع شد و به حرکت ادامه دادیم. از خیابان شریعتی فعلی به سمت میدان تجریش حرکت کردیم. تقریبا غروب بود که به پل تجریش رسیدیم، تعدادی کامیون و وانت کمک‌های مردم رو جمع کرده بودند، روز عجیبی بود، هیچ‌کس خسته نبود، پهلوان هیوا که اشک تو چشماش حلقه ‌زده بود نگاهی به آقا تختی انداخت و هر 2 به طرف مردم برگشتند، آقا تختی نگاهی به فوج جمعیت انداخت و با اشاره سر پهلوان هیوا روی سقف یکی از ماشین‌ها رفت و به مردم گفت: «شما امروز به همه دنیا ثابت کردید که قهرمان واقعی شما هستید، افتخار من نوکری شما مردمه».
اگرچه ماجرای نوشته شدن شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» بر سردر سازمان ملل، به این شکلی که مطرح شده واقعیت ندارد و این شعر البته در جای دیگری از این سازمان نصب شده! اما همه ما در همه این سال‌ها با این شایعه، ماجراهای  بعضا افسانه‌ای درست کردیم و به آن افتخار کردیم. این شعر البته ویژگی‌های دیگری هم داشته و آن اینکه سرلوحه و شعار ما بوده. آن هم وقتی که می‌دیدیم کسی، جایی، به نحوی به کمک نیاز دارد.
زمین‌لرزه بوئین‌زهرا یکی از پرتلفات‌ترین زلزله‌های صدسال اخیر بود که جان 20هزار نفر را گرفت. این زلزله 2/7 ریشتری در ساعت 11 شب 10 شهریور 41 رخ داد و باعث ایجاد موجی از ناراحتی در کشور شد. خبر کشکول‌گردانی تختی در این حادثه که نوعی گلریزان فراگیر محسوب می‌شد طی یک نامه سرگشاده که در روزنامه کیهان به چاپ رسید، به اطلاع مردم رسید.
یکی از شاهدان عینی گلریزان تختی برای مردم زلزله‌زده می‌گوید: «تختی در این حادثه به صورت خودجوش توانست سیل عظیمی از کمک‌های مردمی را به حادثه‌دیدگان زلزله برساند که این نیز از محبوبیت او ناشی می‌شد. خاطرم هست وقتی او کشکول به دست می‌گرفت و پول جمع می‌کرد، مدتی نمی‌گذشت که کشکول پر می‌شد، چرا که مردم برای کمک، سر از پا نمی‌شناختند. در خیابان وحدت اسلامی (شاهپور سابق) این صحنه‌ها مکرر خلق می‌شد. وقتی تختی کشکول را می‌چرخاند جمعیتی عظیم حول او می‌آمدند تا در کمک‌رسانی به حادثه‌دیدگان زلزله سهیم باشند. یک بار خانمی که خود به لحاظ مالی، استطاعتی نداشت، چادر خود را تقدیم کرد که این صحنه همه را منقلب کرد».
یکی از یاران تختی در این باره می‌گوید: «در جریان کمک به زلزله‌زدگان بوئین‌زهرا حرکت تختی برای جمع‌آوری کمک حماسه آفرید، پس از حادثه زلزله بوئین‌زهرا، تختی در قالب و کسوت ورزشکار به همراه دوستان ورزشکارش شروع به فعالیت کردند که البته بحث بود که از کجا شروع کنند. مرحوم شمشیری اعتقاد داشت از سبزه‌میدان تهران، حاج اسماعیل رضایی مایل بود از خیابان مولوی و میدان بارفروش‌ها، و عده‌ای دیگر جاهای دیگر را پیشنهاد کردند اما تختی خودش معتقد بود که مردم جنوب شهر خودبه‌خود به کمک می‌آیند، این مردم شمال شهر هستند که باید حرکت‌شان داد و لذا از چهارراه پهلوی (ولی‌عصر فعلی) شروع کرد و آن کاروان عظیم را به راه انداخت».
حضور تختی که چهره محبوبی در آن سال‌ها بود، باعث می‌شد مردم حضور شگفت‌آورتری داشته باشند و حتی چیزهایی را که خودشان احتیاج داشتند، برای کمک به بوئین‌زهرا بفرستند. حضور میدانی تختی در واقع متفاوت از مواجهه‌هایی است که این روزها از برخی هنرمندان و ورزشکاران می‌بینیم؛ کسانی که به «سلبریتی» موسوم هستند. تختی اما سلبریتی نبود، مردمی بود.   
 


Page Generated in 0/0058 sec