حرکات و سکنات این ورزشکار موجب شد از او الگو ساخته شود، او وقتی بچهها را در کوچه میدید سلام میکرد، اگر حق کشتیگیری را به او نمیدادند میگفت باید حقوق همه را بدهید اگرنه من هم حقم را نمیخواهم، اگر پای حریفش درد میکرد کنار میکشید، دست مادرش را میبوسید و مقابل مقام مادر سر خم میکرد. همه اینها باعث شد تختی در میان ورزشکاران وجهه متمایزی پیدا کند. شهره او دهان به دهان و سینه به سینه ابتدا میان ورزشکاران و بعد میان مردم چرخید. نقل عامیانهای است که مادرها زمانی که به دهان بچهها شیر میگذاشتند از پهلوانیهای او تعریف میکردند. تختی بعد از یک فترت بد ظهور کرد؛ قبل از او خیلیها بنام ولی خسیس بودند و دستدهنده نداشتند و تختی در تقابل با آنها قرار گرفت، همین باعث شد در میان مردم وجههای مردمی پیدا کند. در هر جا زمانی از تختی یاد میکنند که کسی مظلوم واقع میشود، چون روزی به خود تختی اجحاف شد. در کشتی گفتند او دیگر پیر شده و به روغنسوزی افتاده. این اسطوره زمانی به ثبت رسید که حقش را خوردند و مظلوم واقع شد. تختی با وجود آنکه خودش نداشت اما دست مردم را میگرفت. (از خاطرات محمدرضا طالقانی)