printlogo


کد خبر: 201497تاریخ: 1397/8/21 00:00
چرا طبقه متوسط ایرانی پدیده‌ای منحصر به فرد است؟
در مصائب ساکنان طبقه وسط!

صادق فرامرزی : 1- طبقه متوسط را به سختی می‌توان تعریف کرد. تعدد معانی پیرامون بار مفهومی این عبارت چه در زبان دانشگاه و چه در زبان عمومی جامعه باعث شده هنگام سخن گفتن از این طبقه پیش از هر چیز پاسخگوی این سوال باشیم که وقتی از طبقه متوسط سخن می‌گوییم دقیقا از کدام طبقه صحبت می‌کنیم؟ تعریف کردن طبقه متوسط به عنوان جمعیتی که متوسط درآمدی به نسبت ثروتمندان و فقرا دارند ما را بر آن می‌دارد هرازگاهی با یک بحران اقتصادی خبر از کوچک شدن این طبقه به گوش‌مان برسد؛ از سوی دیگر تعبیر کردن طبقه متوسط به عنوان یقه سفیدهایی که حیطه شغلی‌شان حول محور کارهای ذهنی (در برابر یقه آبی‌هایی که کار یدی می‌کنند) شکل گرفته است، باعث می‌شود  جامعه ایران را جامعه‌ای با سرعت رشد بالای طبقه متوسط فرض کنیم. اما مراد ما از طبقه متوسط چیست؟
شاید بتوان در تعریفی با حداکثر جامعیت مفهومی این طبقه را طبقه‌ای برآمده از بروکراسی مدرن دانست که حداقل نیازهای مادی‌اش را برطرف کرده و حالا قدرت نقش‌آفرینی اجتماعی را نیز از طریق طی کردن مدارج علمی در سطح آموزش‌وپرورش و آموزش عالی کسب کرده است. با چنین تعریفی هر قدر سطح نفوذ تکنولوژی و اطلاعاتی شدن جامعه گسترش پیدا کند، طبقه متوسط نیز متقابل با آن رشد کرده و قدرت تاثیرگذاری بیشتری از نظر کمی (جمعیت) و کیفی (تاثیرگذاری بر روند تصمیم‌گیری کلان) به دست می‌آورد. شاید بیراه نباشد که انحصار پیدا کردن بررسی طبقه متوسط شهری به عنوان مرجع کنش فرهنگی و اجتماعی در مطالعات سیاسی و غفلت از بررسی روند اجتماعی شکل‌گیری این طبقه و آینده مبهمش را معلول همین افزایش تاثیرگذاری کمی و کیفی آن بر روند تحولات کلان بدانیم. طبقه متوسط ایرانی به عنوان یک موضوع سرنوشت‌ساز در شکل‌دهی به ساخت آینده جامعه ایران در بررسی‌های جامعه‌شناختی غالبا به‌عنوان یک طبقه «تک‌کنشی» که صرفا سرنوشت انتخابات را رقم می‌زند مورد بررسی قرار می‌گیرد و از همین جهت کمتر توجهی به آینده اجتماعی این طبقه می‌شود. اختصارا طبقه متوسط را می‌توان سیاسی‌ترین طبقه موجود در جامعه ایران دانست که بهای سیاسی‌گری‌اش را با عکس‌العمل سیاسی دریافت کرده است.
2- هرچند که با لحاظ کردن طبقات خرده‌مالک و تجار سنتی که از قدیمی‌ترین و تاثیرگذارترین طبقات اثرگذار از دوره ناصری به بعد بوده‌اند می‌توان طبقه متوسط ایرانی را طبقه‌ای قدیمی و «خودساخته» دانست اما بررسی روند مدرنیزاسیون و نحوه شکل‌گیری طبقه متوسط شهری گویای آن است که قوام یافتن این طبقه بیش از هرچیز با تصمیمی بیرونی و به عبارت صحیح‌تر «دولت ساخته» بوده است. طبقه متوسط مدرن از آنجا که ماهیتا جایگاهی فکری (و نه یدی) را در چرخ اقتصادی کشور عهده‌دار است غالبا و به موازات پیشرفت و ارتقای محیط تولیدی اقتصاد و بر حسب تقاضای جامعه شکل می‌گیرد و در نهایت تبدیل به مهم‌ترین گروه پرداخت‌کننده مالیات به دولت می‌شود. انداختن نیم نگاهی به روند شکل‌گیری طبقه متوسط مدرن در جامعه ایران اما سیری بالعکس این زنجیره را نشان‌مان می‌دهد، به زبان ساده‌تر از آنجا که دولت ایران حداقل در نیم قرن اخیر وابستگی حداکثری به «درآمد نفت» داشته است، به استقلالی نسبی در مقابل طبقه متوسط دست یافته و هرگاه با موجی از افزایش درآمدهای نفتی مواجه شده، با استخدام بی‌مبنای تعداد زیادی از متقاضیان کار و افزایش حقوق‌بگیران دولتی باعث گسترش این طبقه شده است.
نهاد آموزش عالی به‌عنوان مهم‌ترین نهاد تاثیرگذار در شکل‌دهی به طبقه متوسط شهری نیز پروسه‌ای غیر از این را طی نکرده است و همواره با افزایش یکباره ظرفیت خود و تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل بی‌آنکه نسبتی میان این تربیت نیرو با ظرفیت‌های اقتصادی کشور در نظر بگیرد، بر حجم متقاضیان کار دولتی افزوده است. به عبارت ساده‌تر می‌توان این مساله را اینگونه شرح داد که افزایش یکباره و چشمگیر ظرفیت دانشگاه‌های کشورمان در 3 دهه اخیر (که غالبا از طریق گسترش دانشگاه‌های پولی شکل گرفت) انتظاری ذهنی برای متقاضیان پیوستن به طبقه متوسط شهری فراهم کرد اما هیچ‌گاه برای این تقاضا، عرضه‌ای مناسب را تدارک ندیده و همین مساله خود باعث شکل گرفتن موجی از نارضایتی و سرخوردگی اجتماعی شد. میلیون‌ها فارغ التحصیلی که با در دست داشتن مدارک تحصیلی آموزش عالی انتظار پیدا کردن شغلی متناسب با تحصیلات خود را داشتند یک لشکر بیکار از طبقه متوسط شهری ایران را ایجاد کردند.
نبود نسبت استاندارد میان نیاز جامعه ایران به طبقه متوسط شهری با بستری که به تولید و تقویت این طبقه می‌پرداخت، وابستگی غیرقابل انکار این طبقه به درآمد نفتی به گونه‌ای که با هر موج افزایش قیمت تقویت و با هر موج کاهش قیمت تضعیف شده‌اند، طبقه متوسط ایرانی را از کارکرد اصلی خود منحرف کرده و روند نقش‌آفرینی این طبقه را به چالش کشیده است. عبور دادن اقتصاد ایران از عرصه وابستگی به نفت جز با قوام‌بخشی به طبقه متوسطی که خود مولد و کارآفرین باشد محقق نمی‌شود اما این ظرفیت در روند شکل‌گیری طبقه متوسط ایرانی بالعکس طی شده و این طبقه خود نشانی تمام عیار از وابستگی روزافزون ایران به اقتصاد نفتی شده است.
3- تکثر قشری طبقه متوسط ایرانی از مهم‌ترین عوامل تمایز میان مفهوم طبقه متوسط در جامعه ایران با غالب جوامع غربی محسوب می‌شود. اگر داشتن کار در بستر بروکراتیک، تحصیلات تکمیلی، شهرنشینی، فعالیت اجتماعی، تقید حداکثری به ملیت به جای قومیت و عواملی از این دست را به عنوان مهم‌ترین گزاره‌های شکل‌دهی به طبقه متوسط لحاظ کنیم، طبقه متوسط ایرانی برخلاف آنچه دائما بر آن تاکید می‌شود، نه یک طبقه منحصرا متقاضی زیست غربی و عقاید عرفی که اتفاقا طبقه‌ای متکثر معنا می‌شود.
غالبا شکل‌دهی به ارتش مدرن و بروکراتیک رضاخانی را نخستین سنگ بنا برای تولید طبقه متوسط جدید ایرانی می‌دانند که حامل ارزش‌های غربی در بستر اجتماعی شده است اما رجوع به نحوه نهضت‌آفرینی و نهادسازی در 7 دهه اخیر گویای آن است که برخلاف پیش‌فرض‌های پرتکراری که طبقه متوسط ایرانی را به مثابه پروژه‌ای در جهت عبور از زیست دینی تفسیر کرده‌اند، نحوه مواجهه قشرهای مختلف و متکثر طبقه متوسط ایرانی با رویدادها و موج‌آفرینی‌های اجتماعی متفاوت از این گزاره بوده است. برای مثال نقش‌آفرینی همزمان روحانیون و روشنفکران در جریان انقلاب مشروطه، طبقه متوسط سنتی و مدرن در جریان نهضت 30 تیر و شکل‌گیری یک موج مبارزاتی متحد در روند پیروزی انقلاب اسلامی گویای آن بوده است که در تمام این کنشگری‌ها یک تکثر قشری وجود داشته است. در زمینه نهادسازی نیز هرقدر ارتش مدرن رضاخانی سعی خود را بر آن داشت تا با جا انداختن ناسیونالیسمی غیردینی زمینه‌ساز عبور از نقش‌آفرینی مذهب در اجتماع شود اما رویه شکل‌گیری سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین پس از پیروزی انقلاب، وجود نهاد حوزه به موازات نهاد دانشگاه و تشکل‌یابی گروه‌های اسلام‌گرا در سال‌های پیش و پس از انقلاب گویای آن بوده است که طبقه متوسط ایرانی هرچند به شکلی ناقص اما مانع از تضادآفرینی میان دیانت و ملیت شده است.
4- طبقه متوسط ایرانی را مجموعا فراتر از مدح و ذم‌های یک طرفه که ناشی از تقلیل‌گرایی شناخت آن به عرصه‌های محدود است، می‌توان طبقه‌ای با فرصت‌ها و تهدیدهای بالقوه دانست. رشد یکباره و سریع طبقه متوسط ایرانی که ناشی از شکل‌گیری امواج مهاجرت به شهرها، بالا بردن ظرفیت نهادهای آموزش عالی، رشد یکباره و غیرمولد درآمد ملی کشور به علت افزایش قیمت نفت، تک‌هسته‌ای شدن خانوارهای ایرانی و... بوده، از مهم‌ترین عوامل غیرکارکردی شدن طبقه متوسط در ایران بوده است. طبقه متوسط ایرانی بی‌آنکه در بستری مناسب و زمان‌بندی طولانی شکل بگیرد به یکباره متولد و دچار نسبت‌های مبهم هویتی با محیط و زمانه خود شد. میل عجیب طبقه متوسط ایرانی به مصرف‌گرایی، مدرک‌گرایی و در پیش گرفتن سبک زندگی متفاوت در پاره‌ای از موارد مهم‌ترین شاهد مثال‌ها از آن است که این طبقه همواره در تلاش برای هویت‌بخشی به خود و شکل دادن به یک «تمایز» هویتی با جامعه‌ای است که در آن ارزش‌های تثبیت شده با ارزش‌های تعلیم شده لزوما همپوشانی نداشته است. هرچند که تکثر هویتی در میان طبقه متوسط ایرانی همواره مانع از شکل یافتن یک فضای یکدست شده است اما به هر حال شرایط و اقتضائات این مولود جدید خانواده غیرقابل انکار است.
مجموعا و در سطح اقتصادی اصلاح سیاست‌گذاری‌های آموزشی و پیوند برقرار کردن میان ساخت علمی و صنعتی کشور می‌تواند از هرز رفتن بخش عمده‌ای از طبقه متوسط شهری جلوگیری کند. غیرقابل انکار است که بخش عمده‌ای از تقاضای مهاجرت فارغ‌التحصیلان تحصیلات عالی کشورمان ناشی از این مورد است و هرگاه نسبتی معقول میان تخصص نیروی انسانی با ظرفیت سیستم اقتصادی برقرار شود این طبقه نیز به آرامش نسبی خواهد رسید. در سطح فرهنگی و با توسل به انباشت سرمایه‌های تاریخی کشورمان با برقراری پیوند مناسب میان ارزش‌های ملی و دینی می‌توان از کثرت قشری این طبقه بهره حداکثری را برد، به‌گونه‌ای که بافت هویتی جامعه خود به سمت این پیوند مبارک رهنمون شود. در سطح اجتماعی نیز آنچه غیرقابل انکار جلوه می‌کند آن است که باید افق برنامه‌ریزی‌ها بر مبنای ملاحظات این طبقه شکل بگیرد. قبول این مساله که پوست‌اندازی اجتماعی امری گریزناپذیر در روند زیست بشری بوده است نحوه صدور راهکار را نیز با تفاوت مواجه می‌کند. «فردگرایی» حاکم بر حیات اجتماعی طبقه متوسط خود مولد تناقض‌های پرشماری می‌شود که راهکار آن با فضای مبتنی بر جمع‌گرایی زندگی سنتی ایرانیان قابل جمع نیست پس طبیعی جلوه می‌کند که نیازهای این طبقه برای جبران سرکوب عاطفه در جریان برنامه‌ریزی‌های بلندمدت رسمیت یابد.
 


Page Generated in 0/0063 sec