printlogo


کد خبر: 201656تاریخ: 1397/8/23 00:00
از نگاه بیگانگان

امیر استکی: به نظر نگارنده اگر بخواهیم خیلی خلاصه حرف بزنیم باید بگوییم اکنون ایران در شرایطی است که گلویش محکم در اختیار دشمنانش قرار گرفته است و از سوی دیگر این دشمنان از ایران انتظار دارند هیچ تلاشی برای زنده ماندن و نفس کشیدن نکند. حکایتی تکراری هم در این زمینه از سعدی نقل می‌کنند که اگرچه به‌کرات شنیده‌ایم ولی انصافاً حق مطلب را بخوبی ادا می‌کند. «حکایت بستن سنگ و...!». ایران اکنون در شرایط بسیار سختی است و محدودیت‌های زیادی را تحمل می‌کند که عمده‌ترین آنها محدودیت در فروش نفت، دسترسی به چرخه دلار، دسترسی به نظام مالی جهانی، محدودیت شدید در انتقال وجوه بین‌المللی و محدودیت دسترسی به فناوری‌های جدید است. در این شرایط چه انتظاری از ایران باید داشت. تسلیم شود یا به هر نحو به حیات خود ادامه دهد؟! در شرایطی که نهادهای رگولاتور جهانی که تعاریف و مفاهیم را شکل می‌دهند تحت تسلط قدرت‌های بزرگ قرار دارند، انتظاری جز در حاشیه و در معرض اتهام قرار گرفتن ایران وجود ندارد!
در این زمینه کسی که از این محدودیت‌ها سود می‌برد دشمن ایران است و شکی در این نیست. کسی که این محدودیت‌ها را تأیید و مبارزه با آنها را تخطئه می‌کند یا به نحوی ساده‌لوح است یا خائن! ایران به دروغ  از سوی حکومت‌‌های شکل‌دهنده تروریسم، متهم به پولشویی و تأمین مالی تروریسم است اما این اتهام در وهله اول از محدودیت‌های شدیدی که بر ایران وضع کرده‌اند ناشی می‌شود و در وهله دوم از سیاسی بودن تعریف تروریسم.
ایران به علت محدودیت در دسترسی به چرخه دلار و وابستگی تجارت خارجی به این ارز به ناچار مجبور به دور زدن تحریم‌هاست و برای این منظور دسترسی به اسکناس دلار برای ما اهمیت زیادی خواهد داشت، چرا که عمده توانمندی خزانه‌داری آمریکا در رصد تراکنش‌های بین بانکی دلاری است و هنگامی که تراکنش‌های بانکی از جنس اسکناس و فیزیکی باشند عملاً رصد کردن آنها برای آمریکایی‌ها ممکن نیست مگر از کانال شناسایی ذی‌نفعان در مبدأ. یعنی آنها نیازهای ایران و کسانی که توان مرتفع کردن آنها را دارند می‌شناسند و می‌توانند البته با هزینه بسیار زیاد، از محل رصد این تأمین‌کنندگان، راه‌های تأمین نیازهای ایران را ببندند. مسیر دوم بسیار پرهزینه است اما مسیر اول کم‌هزینه و پر اثر و فلج‌کننده خواهد بود و براحتی هدف تحریم مذکور که عدم دسترسی ایران به تسهیل‌گری دلار است را محقق می‌کند.
حالا تلاش ایران برای دسترسی به ذخایر اسکناس دلار برای مدیریت اقتصاد و بویژه بازار داخلی ارز خود در نگاه نهادهای رگولاتوری جهانی مشارکت در پولشویی است و حمایت ایران از حزب‌الله لبنان هم مشارکت در تأمین مالی تروریسم.
ورود به معاهده‌ها، پیمان‌ها، کنوانسیون‌ها و هر چیز دیگری که شرایط ایران را بهتر کند و به تقویت حاکمیت ملی و منافع ملت ختم شود امر پسندیده‌ای است اما آنچه در اینجا مهم است نتیجه است نه ادعاها و تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها. حال سؤال اینجاست: آیا برجام با این رویکرد چیز مطلوبی بود؟ به وضوح خیر. نگاه عملگرایانه مبتنی بر هزینه و فایده که تنها نگاه جهان‌شمول در عرصه مراودات بین‌المللی است به وضوح می‌گوید برجام یک امر بی‌حاصل و شکست‌خورده است، چرا که ما را به اهدافی که از آن انتظار داشتیم نرساند. مهم‌ترین ضعف آن هم غیرحقوقی و تلویحی بودن تعهدات طرف‌های مقابل بود. حالا کسی که دست‌اندرکار این توافق است آیا دوباره وجاهت این را دارد که با همان اهداف که یک بار آس‌‌‌‌‌ترین ورق‌های بازی ایران را به پای آنها قربانی کرده است، دوباره دم از معامله جدید بزند؟ آیا رواست ظریف که جام برجام را به خورد ملت داده است و برنامه راهبردی هسته‌ای کشور را با تقریباً هیچ عوض کرده و فقط یک گشایش مقطعی محدود در زمینه فروش نفت فراهم کرده است، دوباره با فرافکنی رقبای داخلی جناح خود را به پولشویی و انتفاع از آن متهم کند؟ و طبق روالی که در دولت تدبیر و امید معمول شده است هیچ سند و مدرک یا جزئیاتی ارائه ندهد و فقط با ایجاد ابهام به التهاب فضای رسانه‌ای یاری برساند؟ چرا آقای ظریف دقیقاً نگفتند چه کسانی در حال پولشویی هستند و کدام درآمد نامشروع خود را از این طریق قانونی و مشروع می‌کنند؟ چون FATF در رابطه با مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم است و چون یک عده در داخل کشور با پیوستن بی‌کم و کاست و یکباره به آن مخالف هستند پس جناب ظریف می‌توانند چنین نتیجه بگیرند که مخالفان لابد در پولشویی و تأمین مالی تروریسم منافع کلانی دارند که اینقدر مخالفت می‌کنند، اگر نه مگر دلیل دیگری وجود دارد؟
ظریف به چه کسی خدمت می‌کند؟ آیا خودش فکر کرده است که بهترین تیتر ممکن را برای رسانه ملکه پیر انگلیس فراهم کرده است که به ناحق بر سر ایرانیان بکوبد؟ قرار گرفتن دولتمردان اعتدال در کنار بیگانگان و نگاه از زاویه دید آنها به ایران و شرایط آن بزرگ‌ترین داغی است که در شرایط کنونی می‌توان بر دل ایران گذاشت. در حالی که در شرایطی قرار داریم که همه بانک‌های کشور و از همه مهم‌تر بانک مرکزی تحریم شده‌اند، آیا درخواست عدم شفافیت ذی‌نفعان تراکنش‌های مالی خارجی و داخلی برای گریز از لو رفتن راه‌های دور زدن تحریم‌ها، ذی‌نفع بودن در پولشویی است؟ آیا آقای ظریف از درک این مساله عاجزند یا اینکه ترجیح می‌دهند همه ناکامی‌ها و ناکارآمدی‌ها و شکست‌های خود را با سیاه‌بازی بپوشانند. مثل کسی که پدرش وسط مبارزه، توسط حریف به ناحق و با دغلکاری در گوشه‌ رینگ است و هیچ داور عادلی هم برای قضاوت وجود ندارد و درست وقتی که پدر می‌خواهد خود را از فشار حریف خارج کند، فرزند از گوشه رینگ او را به رعایت قانون فرا بخواند و بگوید فرار از دست حریف خطاست. ایران راه کوتاه‌مدتی جز دور زدن تحریم‌ها ندارد و از نگاه بیگانگان و نهادهای رگولاتور جهانی این نوعی پولشویی است.


Page Generated in 0/0293 sec