رضا مجیدی: سرانجام متعاقب ماهها لحظهشماری برخی مسؤولان دولتی و مقامات وزارت امور خارجه کشورمان، انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا به پایان رسید. حفظ اکثریت نسبی سنا توسط جمهوریخواهان و کسب اکثریت نسبی کرسیهای مجلس نمایندگان توسط دموکراتها، ماحصل و خروجی این آوردگاه سیاسی در ایالات متحده بود. فارغ از تحولاتی که در جریان انتخابات میاندورهای کنگره [از جمله خرابی دستگاههای رایگیری در 12 ایالت آمریکا و...] رخ داد، نتیجه انتخابات نشان میدهد قرار نیست طی 2 سال آتی تحول بنیادین و مهمی در حوزه سیاست خارجی آمریکا رخ دهد. به عبارت بهتر، اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و تحلیلگران مسائل آمریکا بر این باورند پیروزی دموکراتها در مجلس نمایندگان، مولد تحولاتی عظیم در کاخ سفید یا تغییر مسیر و حتی رفتار «دونالد ترامپ» رئیسجمهور عجیب ایالات متحده آمریکا در حوزه سیاست خارجی آمریکا نیست. با این حال اعضای مجلس جدید نمایندگان قصد دارند در حوزههای اجتماعی و داخلی آمریکا، موانعی را در برابر کاخ سفید ایجاد کنند و از این طریق، قدرت مانور خود را در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 افزایش دهند.
1- بهرغم ادعاهای افرادی مانند «جان کری» وزیر اسبق خارجه ایالات متحده، از ابتدا نیز قرار نبود در رقابتهای انتخابات میاندورهای کنگره، اتفاق خاصی رخ دهد. این موضوع کاملا محرز و قابل محاسبه بود. برگزاری رقابت بر سر یکسوم کرسیهای سنا (34 کرسی) آن هم در حالی که دموکراتها و مستقلها باید 26 کرسی به دست میآوردند، در حالی که تنها در 8 کرسی میتوانستند با جمهوریخواهان به رقابت بپردازند، جای کمترین شک و شبههای را درباره پیروزی دوباره همحزبیهای ترامپ در سنا باقی نمیگذاشت. از سوی دیگر، با توجه به قدرت مضاعف مجلس سنا نسبت به مجلس نمایندگان
- بویژه در حوزه تصمیمگیریهای کلان سیاست خارجی آمریکا- از ابتدا نیز تغییر معادلات سیاست خارجی آمریکا بین سالهای 2018 تا 2020 ناممکن به نظر میرسید.
2- هماکنون جمهوریخواهان با استناد به پیروزی دوباره در انتخابات از پیش مشخص سنا و دموکراتها با تکیه بر پیروزی در انتخابات مجلس نمایندگان، سعی دارند خود را پیروز نهایی انتخابات کنگره قلمداد کنند. این در حالی است که اساسا اتفاقی در ایالات متحده رخ نداده و «تغییر واقعی» در سیاستهای کاخ سفید، ظهور و بروزی طی 2 سال آتی نخواهد داشت. اگرچه برخی مسؤولان ما با استناد به همین انتخابات آدرس «تغییر معادلات سیاسی آمریکا» را میدادند اما این آدرس از پایه و اساس نادرست بود!
3- حتی اگر ایدهآلگرایانهترین گزینه ممکن در ذهن برخی مسؤولان مبنی بر پیروزی مطلق دموکراتها در سنا و مجلس نمایندگان به وقوع میپیوست، دموکراتها در استیضاح ترامپ یا بازگرداندن تصمیمهای جنجالی وی از جمله خروج از برجام بسیار محتاطانه عمل میکردند. نباید فراموش کرد برخی سناتورها و نمایندگان حزب دموکرات استعداد زیادی جهت معامله با کاخ سفید و شخص ترامپ بر سر موضوعات محوری و کلان اقتصاد و سیاست خارجی آمریکا دارند. فراتر از آن، ساختار سیاسی و اجرایی ایالات متحده به گونهای است که رئیسجمهور- طبق قانون اساسی آمریکا- میتواند از حق وتوی خود در برابر کمتر از دوسوم آرای نمایندگان و سناتورهای کنگره استفاده کند. ضمن اینکه اختیارات ویژهای نیز برای رئیسجمهور در قانون اساسی آمریکا پیشبینی شده است که مطابق آن میتواند رای خود را بر رای کنگره تحمیل کرده یا مانع اجرایی شدن آرای کنگره شود. براستی در چنین شرایطی حساب کردن روی تحولات داخلی آمریکا چه منطق و مفهومی داشته و دارد؟!
4- «انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا» حکم آدرس و تضمین نادرست دیگری بود که از سوی کری و دیگر مقامات آمریکایی به برخی مقامات ما داده شد. متاسفانه- همانگونه که در زمان برگزاری مذاکرات هستهای میان ایران و اعضای 1+5، وعدههای جان کری حکم یک تضمین را برای دستگاه دیپلماسی ما پیدا کرد- این بار نیز وزیر اسبق خارجه آمریکا توانست براحتی برخی مسؤولان اجرایی کشورمان را با خلق یک «سراب سیاسی» فریب دهد، هر چند این بار ماجرا نسبت به قبل تا حدودی متفاوت بود! این بار لازم نبود جهت اثبات دروغپردازیها و وعدههای پوچ مقامات آمریکایی- آن هم دموکراتهای بدعهد و فریبکار- دستگاه دیپلماسی ما تا 16 آبان ماه به انتظار برگزاری و اعلام نتایج انتخابات میاندورهای کنگره بنشیند! نتیجه انتخابات میاندورهای کنگره از حدود 4 ماه قبل به صورت کامل قابل پیشبینی بود. به عبارت بهتر، ابطالپذیری ادعای انتخاباتی کری در گرو یک محاسبه حداقلی و ساده بود!
5- هماکنون انتخابات میاندورهای کنگره به پایان رسیده است. این دومینبار است که تضمینهای علنی و غیرعلنی کری و دموکراتهای آمریکا درباره برجام و تحولات داخلی ایالات متحده، دروغین از آب درمیآید! آیا زمان آن نرسیده است که دستگاه دیپلماسی کشورمان یک بار برای همیشه دوگانه «دموکرات/ جمهوریخواه» را از قاموس سیاست خارجی کشورمان حذف و آن را با حقیقتی مطلق به نام «خصومت مطلق 2 حزب سنتی آمریکا با ایران» جایگزین کند؟! آیا زمان آن نرسیده است تا به دست خودمان در مقابل مسیر اقتدار ملی، «ضربهگیر» ایجاد نکرده و با محاسبات القایی (آن هم از سوی دشمنان قسم خورده ایران) قدرت مانور خود را در حوزه سیاست خارجی از بین نبریم؟!
بدون شک «اعتماد به قول دشمن» و سرمایهگذاری روی آن، نهتنها با مبانی، ارزشها و باورهای انقلابی ما سازگاری ندارد، بلکه با «اصل واقعگرایی در نظام بینالملل» نیز منافات دارد. امیدواریم انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا- که دیگر به پایان رسیده- آخرین نقطه اتکای برخی مقامات سادهاندیش کشورمان به وعدههای پوچ مقامات آمریکایی و غربی باشد. هماکنون زمان آن رسیده است نقاط ثقل دیپلماسی و سیاست خارجی ما بر اساس 3 اصل «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» محاسبه و ترسیم شود. در این صورت، سیگنالها و وعدههای دروغین مقامات غربی نمیتواند کمترین تاثیری در حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان داشته باشد.