printlogo


کد خبر: 201771تاریخ: 1397/8/26 00:00
راهبرد موازنه‌سازی عربستان در قبال ایران زیر سایه آمریکا

سیده‌مهدیه قرشی*: اعمال تحریم‌های گسترده آمریکا علیه ایران از یک سو و افتتاح 7 پروژه استراتژیک در زمینه‌های انرژی تجدیدپذیر، انرژی اتمی، تولید آب شیرین، صنعت هواپیماسازی و پزشکی ژنتیک توسط محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی که مسلما بدون چراغ سبز آمریکا در شرایط کنونی صورت نمی‌گرفت از سوی دیگر، از مقاومت جبهه غربی - عربی در برابر نفوذ رو به افزایش ایران در چارچوب به‌کارگیری مجدد استراتژی موازنه‌سازی و مهار ایران در منطقه غرب آسیا خبر می‌دهد.    
روابط عربستان و ایران همواره تحت‌الشعاع رقابت این دو کشور در منطقه بویژه در حوزه خلیج‌فارس بوده است، به طوری‌که همین رقابت که تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی در ایران بیشتر به مسائل ژئوپلیتیک معطوف بود، پس از انقلاب اسلامی جنبه ایدئولوژیک به خود گرفت و در تمام منطقه غرب آسیا تاثیر گذاشت. این در حالی بود که رابطه و مناسبات 2 کشور متاثر از نظم امنیتی منطقه بود؛ نظمی که حاصل تعاملات و استراتژی‌های بازیگران منطقه‌ای با بازیگران فرامنطقه‌ای بود که اساسا در نقش مداخله‌گر در این عرصه حضور داشتند.
در همین راستا وجود برخی تحولات در نظم امنیتی منطقه در یک دهه گذشته در قالب تحولات ژئوپلیتیک منطقه‌ای و ژئواستراتژیک قدرت‌های فرامنطقه‌ای، روندهای منطقه‌ای را به سمت موازنه منطقه‌ای به سود ایران و به ضرر عربستان سعودی پیش برد. به طوری‌که نخبگان جدید این کشور از جمله ولیعهد فعلی عربستان با درک این مهم درصدد تغییر نظم کنونی منطقه به منظور پیشگیری از ایجاد نظمی ایران‌محور برآمدند و لذا سیاست خارجی تهاجمی را در منطقه و در قبال ایران برای بازگرداندن موازنه منطقه‌ای به سود عربستان در پیش گرفتند. از طرف دیگر، تجهیز این کشور در داخل به انرژی هسته‌ای بنا به برخی دلایل همچون کسب وجهه و مشروعیت داخلی و جبران کاستی‌های عمیق استراتژیک و ناکارآمدی نیروهای نظامی متعارف از جمله راهکارهایی است که به زعم نخبگان این کشور می‌تواند در پیشبرد استراتژی توازن‌بخشی به منطقه با سنگینی کفه ترازو به نفع عربستان موثر باشد.
اما آنچه وضعیت معادلات منطقه‌ای را پیچیده‌تر می‌کند، برخی اظهارات از سوی عربستان و تحرکاتی برخلاف رویه عادی بهره‌گیری از انرژی هسته‌ای این کشور است که موجب شده با توجه به پیشینه عربستان پیرامون تحولات جنگ عراق در سال 2003، جنگ حزب‌الله و اسرائیل در سال 2006، انقلاب‌های عربی و جنگ داخلی سوریه در سال 2011، ظهور داعش در سال 2014 و در نهایت جنگ یمن از سال 2015 تاکنون، نتوان به رفتار این بازیگر منطقه‌ای اطمینان داشت. چنانکه اظهارات «راجر کارمیکائیل» افسر سابق اطلاعات آمریکا درباره کمک 6 میلیارد دلاری حکومت سعودی به پاکستان در مقابل خرید کلاهک‌های هسته‌ای از این کشور و نیز گفته‌های محمد بن‌سلمان در مصاحبه با شبکه خبر «سی‌بی‌اس» در ماه مارس، در این باره که دولت عربستان آمادگی دارد در صورت مبادرت ایران به توسعه تسلیحات هسته‌ای، در همان مسیر گام بردارد، شاهدانی بر این مدعاست که عربستان مجوز خروج از کنوانسیون‌های بین‌المللی نظیر «ان‌پی‌تی» را برای استفاده غیرصلح‌آمیز انرژی هسته‌ای پیش‌تر برای خود محفوظ نگه داشته است.
در واقع هراس عربستان از تبدیل ایران به هژمونی منطقه بعد از سقوط رژیم صدام به عنوان نیروی متوازن‌کننده ایران، قدرت‌گیری حزب‌الله در لبنان، تقویت رابطه حماس با ایران و در نتیجه افزایش نفوذ منطقه‌ای ایران و طرح هلال شیعی در منطقه علاوه بر پیشرفت‌های هسته‌ای ایران موجب اتخاذ چنین سیاست‌هایی از سوی ریاض شده است. این در حالی است که ایران همواره در طول سال‌های گذشته تلاش کرده از طریق سیاسی و دیپلماتیک کشورهای منطقه و حتی فرامنطقه را نسبت به صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای خود مطمئن کند.  همچنین پیگیری سیاست موازنه‌سازی به منطقه محدود نشده و دیگر بازیگران فرامنطقه‌ای نیز در این موضوع سهیم هستند. آمریکا بازیگری فرامنطقه‌ای است که اعمال سیاست موازنه‌سازی عربستان در مقابل ایران در شرایط کنونی را به مثابه یک فرصت برای مهار ایران مغتنم می‌داند تا از این رهگذر در کنار تجدید تحریم‌های گسترده علیه ایران، از شکل‌گیری یک هژمون منطقه‌ای به نام ایران جلوگیری کند، البته پیگیری چنین سیاستی از سوی آمریکا مسبوق به سابقه بوده و در زمان جنگ تحمیلی میان ایران و عراق نیز این کشور تجربه عینی در این زمینه داشت و درصدد بود با موازنه‌سازی نیابتی به اهداف خود در منطقه در آن برهه زمانی که همانا کنترل و مهار ایران انقلابی بود، دست یابد، لذا با شانتاژ و بیم دادن سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس و هشدار به آنان درباره به خطر افتادن موقعیت‌شان در صورت شکست عراق در جنگ، آنها را به اعطای کمک‌های بلاعوض یا اعطای تسهیلات با شرایط آسان به عراق ترغیب کرد و بدین ترتیب حامی کشور تجاوزگر شد. حال همان تجربه دوباره در حال وقوع است و این بار آمریکا با حمایت از برنامه‌هایی مثل برنامه هسته‌ای عربستان در تلاش است بار دیگر از این روزنه از افزایش نفوذ ایران در منطقه کاسته و ایران را وادار به عقب‌نشینی کند.
این در حالی است که با آنکه همگرایی عربستان با اقتصاد جهانی در قامت تولیدکننده عمده نفت موجب وابستگی متقابل عربستان و آمریکا به هم شده است اما عربستان همچنان نسبت به این شریک خود به دیده بی‌اعتمادی می‌نگرد و اگرچه آمریکا تلاش کرده اتحاد استراتژیک با عربستان را حفظ کند اما با توجه به افت و خیزهای روابط دو کشور در دهه‌های اخیر بویژه بعد از 11 سپتامبر، این مناسبات کاهش یافته و در سال‌های اخیر و در جریان بروز برخی مسائل، عربستان نتوانسته از آمریکا تضمین‌های امنیتی قطعی برای حفظ امنیت و کیان حکومت خود دریافت کند، موضوع حذف خاموش خاشقجی در ترکیه و نوع برخورد واشنگتن با آن از جمله موارد اخیر در این زمینه است. پیش‌تر نیز آمریکا بر سر موضوعاتی مانند حقوق بشر در عربستان و گرایش نفتی گاه و بیگاه این کشور به سمت روسیه و چین با عربستان مناقشه داشته است، لذا برای عربستان دستیابی به توان هسته‌ای در چنین شرایطی کسب برگ برنده و افزایش قدرت چانه‌زنی در برابر آمریکا بر سر مسائل مورد مناقشه و از سوی دیگر بازی با کارت کشور هسته‌ای دیگر مانند پاکستان و محدود نکردن خود به گزینه آمریکا در سال‌های آتی است.  
با این حال به نظر می‌رسد عربستان شریک اصلی آمریکا برای موازنه‌سازی در برابر ایران است و نزدیکی شخصیت دونالد ترامپ به بن‌سلمان، ولیعهد عربستان نیز از منظر ماجراجویی‌های خارجی در منطقه و کوبیدن بر طبل اختلافات و مناقشات حتی تا شعله‌ور کردن آتش یک جنگ تمام‌عیار در غرب آسیا این شراکت را رونق بخشیده است. این در حالی است که آمریکا باید همواره نگران سیاست‌های اعمالی از سوی عربستان باشد، چراکه اگرچه استفاده غیرصنعتی عربستان از انرژی هسته‌ای می‌تواند زمینه کاهش مصرف داخلی نفت را فراهم کرده و روند اصلاحات اقتصادی این کشور را تسریع کند اما حرکت خودسرانه ریاض درباره توان هسته‌ای با توجه به اظهارات ولیعهد این کشور می‌تواند منجر به تولید تسلیحات هسته‌ای شده و یک صدام دیگر در مقابل آمریکا را علم کند که در نهایت نیز واشنگتن چاره‌ای جز حذف آن نداشته و در آن صورت، تلاش برای تجزیه کشور به مانند آنچه بر سر عراق بعد از حذف صدام رفت، امری دور از انتظار نخواهد بود.   
*پژوهشگر و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل


Page Generated in 0/0050 sec