printlogo


کد خبر: 201879تاریخ: 1397/8/28 00:00
تهران را گران‌تر نکنید!

صادق فرامرزی: پروسه انتخاب شهردار پایتخت آنقدر به دزارا کشیده شد تا سرانجام بتوانیم انتخاب شهردار را فارغ از کیستی وی به عنوان خبری خوب برای تهران تفسیر و تلقی کنیم. «عدم ثبات در مدیریت شهری»، «حاکم شدن دم و بازدم‌های جناحی در تصمیم‌گیری‌ها»، «غلبه حواشی بر متن مدیریت شهری»، «رکود حاکم بر پروژه‌های عمرانی شهر»، «بی‌برنامگی شورای پنجم» و... همگی موجب شد یک و نیم سال اخیر را جزو بدترین سال‌های تجربه شده در پایتخت کشورمان بدانیم.
در میانه این شرایط آنچه طبیعی جلوه می‌کند آن است که انتخاب یک شهردار جدید و امید به ماندگاری وی حداقل تا پایان دوره شورای پنجم را به خودی خود اتفاقی میمون و مبارک بدانیم.
انتخاب «پیروز حناچی» در رقابت با تنها کاندیدای باقیمانده شورا یعنی «عباس آخوندی» تفسیرها و تحلیل‌های مختلفی را برانگیخت که مجال بازخوانی همگی آنها فراهم نیست اما آنچه در این میان حکم یک مرکز ثقل را در جریان اثرگذاری ایفا می‌کند، رویکرد کلی شهردار جدید پیرامون گران کردن زندگی در تهران به عنوان پایتخت و بزرگ‌ترین شهر کشورمان است.
از جهات مختلف و از همان زمان که ارگان حزب «کارگزاران سازندگی» با «فینال لیبرال‌ها» خواندن رقابت آخوندی و حناچی، حداقلی بودن اختلافات حاکم بین 2 کاندیدا در رویکرد مدیریتی شهر را هویدا کرد، تقریبا و به شکلی غیرقابل انکار بازگشت رویکرد «تبدیل تهران به شهری لوکس» برای همگان روشن و محرز شد و تمام این فرضیه نیازمند یک تایید ضمنی از جانب شهردار جدید بود که آن هم با سخنرانی اخیر وی محقق شد.
فارغ از همه اما و اگرها چرا «لیبرال‌ها» از گران کردن پایتخت استقبال می‌کنند و دهه‌های متمادی آن را راهکار انحصاری پیشرفت تهران فرض می‌کنند؟ چرا در شهری که بیشترین سطح نابرابری میان شمال و جنوب آن موجود است راهکار ایجابی یک مدیر باید جنبه‌ای سلبی داشته باشد؟ چرا باید خدمات عمومی رایگان یا حداقل ارزان‌قیمت از مهم‌ترین موانع توسعه یک شهر محسوب شود؟ تاکید بیش از حد بر واگذاری حداکثری امور عمومی به بخش خصوصی ناشی از چه نوع مصلحت‌سنجی است؟
پاسخ این سوالات و انبوهی از سوالات از این دست را می‌توان به عنوان نقشه‌ای برای یافتن جعبه سیاه در شناخت فضای مدیریتی جریان حاکم بر شهر تهران بدانیم.
نخستین مساله حیاتی که ما را در رسیدن به پاسخ سوالات فوق رهنمون می‌کند نحوه نگرش حناچی و هم‌قطاران وی به جریان توسعه در معنای اعم کلمه است. تعریف توسعه به عنوان عاملی تک‌بعدی که تنها از طریق حاکم کردن معادلات بازار بر تمام امور میسر می‌شود، باعث شده همواره منفعت عمومی جامعه برای خدمت‌رسانی فاقد اولویت یا حداقل در اولویت‌های چندم لحاظ شود. نوع مواجهه وزیر سابق راه و شهرسازی و رقیب هم‌جریان حناچی برای کسب کرسی شهرداری تهران در مواردی همچون افزایش نجومی بهای بلیت هواپیما، بی‌اعتنایی به تکمیل مسکن اجتماعی (مهر)، شناور کردن قیمت‌ها بسته به تقاضای زمانی و... بخوبی گواهی بر آن است که با عینک مدیریت لیبرالی، رسیدن به مقصد توسعه جز از طریق بازتعریف منافع عمومی شهروندان بر اساس منطق بازار آزاد محقق نمی‌شود.
بر این اساس، گران کردن شهر برای مدیریت بهتر آن و به حداقل رساندن وظیفه شهرداری در رفع نیازهای مورد تقاضای شهروندان موجب شکل و قوام یافتن مسیر خودکار توسعه خواهد شد. به بیان ساده‌تر گران‌سازی زندگی در پایتخت و مرتبط کردن حیطه وظایف شهرداری به خود شهروندان، پولی‌سازی امکانات عمومی، واگذاری امکانات عمومی شهر به بخش خصوصی و... همگی تاکید بر این مساله دارد که تبدیل کردن زندگی در تهران به یک مزیت خاص که تجربه کردن آن نیازمند خرج رقم بالایی است باعث رشدی همه‌جانبه خواهد شد.
تقلیل مسیر دستیابی توسعه به بازاری و تجاری کردن منطق اداره شهر و حواله دادن راهکارهای به شرایط ثانویه‌ای که تبعات رسیدن به آن خود موجب به خطر افتادن زندگی شهری میلیون‌ها نفرها می‌شود، نتایج غیرقابل انکاری را رقم خواهد زد. هرچند در این میان از نقش برنامه‌های توسعه در شکل دادن به یک توسعه متوازن در سطح کشور نمی‌توان گذشت اما تکرار تجربه دهه70 در توسعه گران‌قیمت شهری تنها به یک شکاف ملی و گسترده شدن تضاد میان حاشیه و مرکز منتهی خواهد شد.


Page Generated in 0/0057 sec