printlogo


کد خبر: 202292تاریخ: 1397/9/7 00:00
انتظار؛ مذهب اعتراض

با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نواب انتصابی‌‌- که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم می‌راند، و مردم، از طریق این باب‌های تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب می‌کردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او می‌پرسیدند‌- رابطه قطع می‌شود و مسؤولیت امام به مردم واگذار می‌شود و دوران انتصاب پایان می‌گیرد و عصر «انتخاب» فرا می‌رسد. «توقیع» مشهور (فرمان) امام‌‌‌- که پیش از ورود به دوران «غیبت بزرگ» صادر شده است‌‌- نظام ویژه‌ای را که جانشین نظام «امامت» می‌شود، بدین‌گونه اعلام می‌دارد: «اما الحوادث الواقعه، فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجه‌الله علیهم». اما اینها چه کسانی‌اند؟ و چگونه و چرا انتخاب می‌شوند؟  ضوابط و شرایط انتخاب آنان را امام صادق برای توده مردم اعلام کرده است: «اما من کان من الفقها صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام ان یقلدوه». و این هم طبیعی است و هم منطقی و هم ضروری.
تقلید نه‌تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار عقل این است که هر گاه نمی‌داند، از آنکه می‌داند تقلید می‌کند و لازمه عقل این است که در اینجا خود را نفی کند و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص خردمندی نکند؛ چه، خردمندی کردن در اینجا بی‌خردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوقدان و رهبر یک تشکیلات انقلاب یا حزبی، همیشه تربیت‌شده‌ترین و فهمیده‌ترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیع‌تر و مجری‌تر از همه یافته‌اند، زیرا شعور، این فضلیت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمی‌دانند فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه رشته‌های زندگی جاری است و هر جامعه‌ای که پیشرفته‌تر و متمدن‌تر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوارتر و مشخص‌تر است،
 


Page Generated in 0/0206 sec