در این دوره غیبت کبری، یک نظام انتخاباتی خاص به وجود میآید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر اما یک دموکراسی آزاد نیست، اگرچه این انتخاب شونده به وسیله «مردم» انتخاب میشود اما در برابر «امام» مسؤول است و در برابر مردم نیز. برخلاف دموکراسی که منتخب به وسیله «مردم»، فقط در برابر «خود مردم» که انتخابکنندگان و موکلان او هستند، مسؤول است. این است که مردم «نایب عام» را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، براساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را میپذیرند و او را جانشین امام تلقی میکنند و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسؤول است، یعنی برخلاف نمایندهای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده، مسؤول این نیست که ایدهها و ایدهآلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کردهاند برآورده کند، بلکه مسؤول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام، رهبر و هدایتکننده آن مکتب است، هدایت کند و آنها را بر اساس این مکتب تغییر و پرورش دهد. البته این انتخاب که یک «انتخاب مقیدی» است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رای بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده ناآشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم میکند کسانی که آگاهی و علم دارند و میدانند که عالمترین و متخصصترین و آشناترین فرد به این مکتب کیست، یعنی «عالِمشناسان» به این انتخاب مبادرت ورزند. و مردم هم که خود به خود با فضلا و روحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی میکنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام میپذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همانطور که درباره متخصصان دیگر این کار را میکنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچگونه آگاهی طبی ندارم، بزرگترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمیکنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان یا کسانی که آگاهی به این مسائل دارند استخبار میکنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنا بر اعتقادی که به ایشان دارم، رای ایشان را به عنوان رای خودم میپذیرم؛ یک نوع انتخابات 2 درجهای طبیعی.