کتابهایی میشناسم که اگر به زبان فارسی ترجمه شود، اعتقاد و ایمان تازهای به نسل جوانمان میبخشد اما ترجمه نشده و نانوشته مانده، چون پولی نیست که نویسنده و مترجم و ناشری را به ترجمه و نوشتن و چاپ این کار برانگیزاند و آن وقت مومنان بیتوجه به این مسؤولیت عظیم، دینشان را به مذهب و جامعه و انسان چنان انجام میدهند که قرنها پیش و غافلند که مساله قرنهای پیش نداشتن آب انبار بود و مساله امروز چیز دیگری است. مسؤولیت روشنفکر این است که از کافههای اشرافی روشنفکرانه بالاشهر که قهوه 5 تومانی میخورند و راجع به کشورهای عقب افتاده سخن میگویند فرود بیاید و دریابد که توده چه میکشد، زبانش چیست، چه مذهبی دارد، چگونه سرگرم میشود و چه مسؤولیتهای دروغین یا راستینی احساس میکند و بفهمد که در قلب این جامعه ذخایری از فرهنگ- مثل ذخایری از الماس، نفت، مس و...- وجود دارد که روشنفکر باید استخراج و تصفیه کند و حرکت، تکامل، بیداری، خلاقیت و سازندگی را به جامعه ببخشد. و مسؤولیت عالم شیعی ایجاد یک انقلاب شیعی است، در نوع برداشت و زبان ما. مسؤولیت گستاخی در برابر مصلحتها، در برابر عوام، و پسند عوام و بر ذوق و ذائقه عوام شلاق زدن و رهبری اجتهاد و علم را تحصیل کردن و عوام مذهبی را به دنبال اجتهاد و فکر و برداشت خویش کشاندن- نه در برابر عوام مذهبی تسلیم بودن و از دست زدن به هر کار نویی هراسیدن- و به جای انحصارا تحقیق و غور در فروع فقهی و مباحث کلامی و فلسفی و ذهنی- که بسیار هم باارزشند و افتخار اسلام و مسلمانان- اما نیاز فوریتری وجود دارد که اصل قضیه است و در عوض بر باد دادن همه این سالهای عزیز عمر خود و فرصتهای زمان و مردم و عاطل و باطل گذاشتن این همه نبوغهایی که 30، 40، 50، 60 سال صرف پرداختن به این علوم میشود، به ایمان مردم و بیداری عموم پرداختن، قرآن را مطرح کردن، نهجالبلاغه علی را به مردم آموختن، این نسل را با زندگی و اندیشههای پیامبر، علی، خاندان و اصحاب بزرگ: ابوذرها، عمارها و به تاریخ خون و پر از جهاد تشیع آشنا کردن و رسالت بزرگ جانشینی امام را در رهبری و هدایت مردم به دوش کشیدن... آری! رسالت نه فقط رساله!