گروه فرهنگ و هنر: نشست تخصصی فرهنگ و انقلاب اسلامی، رویشها و دستاوردها به مناسبت ۴۰ سالگی انقلاب روز پنجشنبه در موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد. بهگزارش «وطنامروز»، در این نشست صاحبنظرانی چون نادر طالبزاده، محمدمهدی سیار، حسن رحیمپورازغدی، سیدرضی حسینی، موسی نجفی، حجتالاسلام رضا غلامی، فرزاد جهانبین، منصور کبکانیان و علی اشتری نسبت انقلاب با 3 حوزه دین، علم و فرهنگ عمومی را مورد بررسی قرار دادند.
رسانههای غربی تا پیش از پیروزی انقلاب با انقلابیون همراه بودند
نادر طالبزاده در این نشست با ذکر خاطراتی از فعالیتهای رسانهای در آستانه انقلاب، اظهار داشت: من از چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با خبرنگاران رسانههای غربی همراه بودم و بسیاری از مسائل آنان را از نزدیک مشاهده کردم، شاهد هم که نیاز به سند ندارد. یکی از تحولات آنها در نخستین مصاحبه مطبوعاتی امام رخ داد. امام خمینی ۱۳ بهمن 57 در مدرسه علوی، نخستین مصاحبه مطبوعاتیاش را انجام داد و من در این مصاحبه مأمور بودم تا کارت خبرنگاران را چک کنم. در آن نشست خبرنگار سیبیاس آمریکا به من گفت سوالی به ذهنت نمیرسد که من از امام خمینی بپرسم و من این سوال را به او گفتم که آیا اگر لازم باشد، شما حکم جهاد میدهید؟. خبرنگار سوال کرد و امام پاسخ داد بله! و اکثر روزنامههای غرب روز بعد این پاسخ امام را تیتر کردند. امام تهدید به جهاد کرد و این درس بزرگی بود و نخستینبار بود که حرف جهاد به میان میآمد. طالبزاده ادامه داد: انقلاب اسلامی در دل بسیاری تحول ایجاد کرد و برای من هم این تحول رخ داد و این تجربه را کسب کردم که انقلاب وحیانی است و در دست بشر نیست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین اتفاق، دشمنی واضح رسانهها با انقلاب مردم بود. دستور از نیویورک میآمد که ایران را خشن و بیحساب و کتاب نشان دهند. 2 ماه پس از پیروزی انقلاب، خبرنگار شبکه تلویزیونی سیبیاس مأمور میشود گزارشی از یهودیان ایران تهیه کند. او با چند تاجر یهودی مصاحبه کرده و از آنها میپرسد که چرا به آمریکا یا اسرائیل مهاجرت نکردید و همه در جواب گفتند کسی ما را تا به حال تهدید نکرده تا از ایران برویم. عجیب آنکه همه گزارشها از ایران مثبت بود اما خبرنگار سیبیاس به من گفت این گزارش را پخش نکردند و ادامه داد قصه یهودیها همین است و وقتی ما گزارشی از آنها کار کنیم که خلاف نظر نیویورک باشد، هیچگاه به مرحله پخش نمیرسد.
تزویج حماسه و خیال، دستاورد شعر انقلاب
محمدمهدی سیار نیز در این نشست بیان داشت: در شعر کهن ایران سبک خراسانی بسیار عقلگراست که دوره زمانی آن به فلسفه مشاء نزدیک است. سبک عراقی پس از دوره شیخ اشراق شکل میگیرد که رویکردی عرفانی دارد و سبک هندی هم با رویکردی اخلاقمدار به زندگی نگاه میکند. شعر انقلاب اسلامی از پیش از شکلگیریاش، این تجربهها را دید و تجربه شعر مدرن را هم در خود داشت. سیار تصریح کرد: شعر انقلاب ترکیب شگفتانگیز و وصالی از همه تجربهها در شعر این 4 دهه است و میتوان گفت شعر انقلاب، ظهور تفکر امام خمینی در تفکر و زبان بود. در این شعر مفاهیم و مضامینی کنار هم نشستهاند که ترکیب حیرتآوری را به مخاطب ارائه کردهاند. حتی عقلگرایی سبک خراسانی با عرفان سبک عراقی در شعر انقلاب به همنشینی رسیده است. شعر انقلاب شعر حماسه است اما در شعر کسانی چون قیصر امینپور، حسن حسینی و علیرضا غزوه، در کنار حماسه یک نگاه تیزبینانه به سبک هندی را هم برای کشف مضامین تازه و خیالانگیز داریم. وی در عین حال گفت: شما فکر میکنید ابرمرد سبک خراسانی کیست؟ ابرمرد سبک خراسانی رستم است که نماد قدرت و خرد است. فردوسی بر این دو واژه تأکید بسیار میکند. حال برسیم به این سوال که آرمانمرد سبک عراقی کیست؟ شخصیت رند در شعر حافظ را میتوان در پاسخ گفت. رند ترکیب سستی و عشق است. در نهایت این سوال مطرح میشود که آرمانمرد شعر انقلاب اسلامی کیست؟ آرمانمرد شعر انقلاب، ترکیب رند و رستم است که نامش را شهید میگذارم که البته در خود امام هم میتوان او را دید.
در تقدس هنر و ورزش، سلبریتی پدید آمد
حسن رحیمپورازغدی هم با اشاره به معنادهی نوین انقلاب اسلامی در عرصه اندیشه گفت: جریانهای دینداری و بیدینی در جهان به این جمعبندی رسیده بودند که امکان بازگشت به سنت انبیا نیست و نمیتوان گذشته را دوباره خلق کرد و ما اگر هم میخواهیم سراغ دین برویم باید از باب شکستن آن و عرضه چیز جدیدی باشد. به باور آنها رجوع به دین یک رجعت گزینشی برای عصری کردن دین است. آنها میگفتند باید سراغ دین رفت بدون آنکه برای دین به عنوان یک اتوریته و مرجع معرفتی ارزش قائل شد. وی افزود: جریانی که به شما معرفی کردم، حرفشان این بود که ما توانستیم آسایش را ایجاد کنیم اما آرامش پدید نیامد. مثلا آمار خودکشیها زیاد شد. آنها دههها برای خلق معنویت بدون خداوند تلاش کردند. قداستی که برای هنر در قرن ۱۹ ایجاد شد، قرار بود جای قداست دین را بگیرد. مراسم المپیک هم بسیار تقدیس میشد. از دل همین مقدس فرض کردنها، مفاهیمی چون سلبریتی درآمد، چرا که وقتی شما الگوهای معنوی را نقد میکنید، باید سراغ الگوهایی از دل هنر و ورزش بروید.