printlogo


کد خبر: 202427تاریخ: 1397/9/10 00:00
ماجرای ترور ناکام سران متفقین در تلاش برای کشتن...
پرش بلند در تهران 43

آرش صفایی: ماجرای حضور مخفیانه و محرمانه متفقین در ایران و برگزاری کنفرانس تهران، آنقدرها پلیسی، جاسوسی و البته سیاسی هست که دستمایه یک فیلم سینمایی نیز شده است. «تهران 43» که در کشورهای مختلف با نام‌های متفاوت ترجمه و اکران شده، یک فیلم سینمایی پیرامون کنفرانس تهران است. با موضوعی در ژانر سینمای جاسوسی که جذابیت‌های سینمایی فراوانی دارد. این فیلم البته بیش از پرداختن به فرآیند کنفرانس تهران، «عملیات پرش بلند» را سوژه محوری خود قرار داده است. فیلم
روسی - فرانسوی تهران 43 که در آمریکا با نام «تلاش برای کشتن...» نیز به نمایش درآمد از سوژه پراهمیت کنفرانس سران 3 قدرت جبهه متفقین چرچیل، روزولت و استالین الهام گرفته شده ولی جریان بیشتر به حواشی کنفرانس می‌پردازد و مروری اجمالی به نقشه‌های جاسوسی و ضدجاسوسی کشورهای درگیر در 2 جبهه جنگ دوم جهانی دارد.
این فیلم که در فضای فرانسه 1980 به بازخوانی حوادث سال 1943 می‌پردازد، با رونمایی از اسنادی مربوط به جنگ دوم جهانی آغاز می‌شود. اسنادی با امضای هیتلر که با ترور سران متفقین در کنفرانس تهران ارتباط دارد. این اسناد توسط فردی به نام لگرین رونمایی می‌شود و ماکس- یکی از عوامل ترور متفقین در تهران- آنها را در اختیار او قرار داده است.  ماکس که از جانب شِمِر (شِنِر)- یکی از افسران رده بالای نازی مامور به ترور سران متفقین در تهران شده است- در میانه قنات منتهی به سفارت انگلستان در شب 30 نوامبر (شب تولد چرچیل که قرار است همه در سفارت بریتانیا جمع شوند) متوجه می‌شود که عملیات لو رفته است و فرار می‌کند. حالا و 37 سال پس از ماجرا، ماکس اسناد را رونمایی می‌کند که مورد حمله و ترور قرار می‌گیرد اما موفق به فرار می‌شود. بازرس روشه (الن دلون) مامور تحقیق این پرونده می‌شود. شنر به علت طراحی این ترور و جنایات جنگی دیگرش در زندان است و سعی در فرار دارد. شخصیت موثر دیگری که در فیلم حضور دارد آندره بوردین جاسوس روسیه در ایران است که با تلاش او نقشه شنر و ترور سران متفقین ناکام می‌ماند. آندره هم 37 سال بعد از ماجرای ترور ناکام که به عملیات پرش بلند معروف شده است، به فرانسه می‌رود تا اسناد را از طریق لگرین و ماکس خریداری کند. داستان به سال 43 بازمی‌گردد، زمانی که ماکس قرار است برای سفر به تهران نقشه‌ای طراحی کند. او به شکلی کاملا زیرکانه، یک ایرانی میلیونر مسن به نام داریوش را در سوییس با همدستی وکیلش به قتل می‌رساند. او پیش از قتل این ایرانی مسن به وکیلش گفته که در وصیتنامه او ‌بندی را اضافه کند که «او باید در تهران به خاک سپرده شود». ماکس با عنوان جعلی مامور دولتی سوییس همراه با جنازه و مترجمی با نام ماری وارد تهران می‌شود. سرویس جاسوسی شوروی که از این ماجرا خبردار شده است، آندره را مامور تحقیق و ناکام گذاشتن عملیات ترور و کشتن ماکس می‌کند. او در هواپیما با ماری (مترجم) آشنا می‌شود و رابطه عاشقانه‌ای میانه‌شان شکل می‌گیرد. آندره در تهران علاوه بر خنثی کردن نقشه ترور، ماری را فراری می‌دهد اما 40 سال بعد و در جریان فاش شدن اسناد مربوط به ماجرا، دوباره ماری به خطر می‌افتد، چرا که شنر در جریان یک هواپیماربایی با گروگان‌ها مبادله می‌شود و به فاصله یک ماه تا آزادی‌اش از زندان می‌گریزد. او در سکانس پایانی در پاسخ به سوال لگرین که می‌پرسد وقتی یک ماه از حبست باقی مانده بود، چرا هواپیما را گروگان گرفتی، می‌گوید: «حتی اگر یک ساعت از حبسم باقی مانده بود، با دست خودم بیرون می‌آمدم تا ثابت کنم ما هنوز قدرت داریم».  عوامل شنر، ماکس و ماری را که از ماجرا اطلاع دارند می‌کشند. ماری که تازه بعد از 37سال با آندره دیدار کرده در سکانسی دراماتیک در باجه تلفن کشته می‌شود. آندره در یکی از سکانس‌ها در اواخر فیلم با اشاره به ماجرای ترور سران متفقین تاکید می‌کند: هیچ خاطره‌ای که بشود به آن استناد کرد وجود ندارد و همه چیز از بین رفته است؛ در واقع پیامی که تایید‌کننده ادعای شنر درباره قدرت نازی‌ها، حتی 40 سال پس از شکست هیتلر است.
فیلم الکساندر آلوف، محصول شوروی، فرانسه، سوییس و اسپانیا خواسته یا ناخواسته، قدرت جاسوسی آلمان نازی را به نمایش می‌کشد. بویژه در سکانسی که نحوه مطلع شدن آلمان‌ها از نشست تهران، توضیح داده می‌شود. آلمان‌ها می‌دانستند متفقین به بیمارستان‌های واقع در مسیر فرودگاه به تهران دستور آماده‌سازی گروه خونی با RH خاص داده شده است و وقتی این اطلاعات با اطلاعات موجود در پرونده چرچیل، روزولت و استالین تطبیق داده شده، مشخص شده گروه خونی درخواست شده گروه خونی سران متفقین است.  در یکی از توضیحاتی که پیرامون واقعیت این ماجرا نوشته شده، آمده است: سیستم جاسوسی و اطلاعاتی آلمان از طریق کدخوانی مدارک محرمانه نیروی دریایی ایالات متحده، از قرار ملاقات میان استالین، روزولت و چرچیل در تهران باخبر شد. در نتیجه هیتلر تصمیم به قتل هر 3 مقام بلندپایه می‌گیرد و این کار به یکی از کماندو‌های نیروی «اس‌اس» آلمان به نام «اتو اسکورتسنی» محول می‌شود. در سال 1943، یک تیم 6 نفره از عناصر آلمانی به تهران آمدند و شروع به ارسال پیام رادیویی به آلمان کردند تا آنها را از ورودشان به تهران مطلع کنند. از طرفی دیگر گویا NKDV اطلاعاتی راجع به حضور این افراد در تهران و نیت آنها از ترور داشت. در نتیجه آنها طی یک عملیات ضدجاسوسی این افراد را دستگیر می‌کنند و نقشه آنها را ناکام می‌گذارند. از نقدهایی که پیرامون واقعیت داشتن چنین ماجرایی توسط برخی کارشناسان مطرح شده این است که اسکورتسینی در خاطراتش هرگز از چنین عملیاتی نام نبرده و داستان‌هایی که در این زمینه از سوی شوروی‌ در زمان‌های مختلف نقل شده ‌است با یکدیگر درباره نام افراد، مکان‌ها و سایر موارد مهم اختلاف فاحشی دارند و به احتمال بسیار زیاد این عملیات تنها ساخته ذهن کمونیست‌ها بوده و جهت نشان دادن کارآمدی سرویس جاسوسی شوروی مطرح شده ‌است. طبق نظر «سیا» در صورتی که عملیات پرش بلند حقیقت داشت و استالین هم از آمدن اسکورتسینی اطمینان داشت، حتی اگر شوروی‌ها نقشه آلمان‌ها را کشف کرده بودند، استالین هرگز خطر نمی‌کرد تا در جایی که می‌داند اسکورتسینی به آنجا خواهد آمد، باقی بماند و جان خود را به خطر ا‌ندازد.
 


Page Generated in 0/0050 sec