printlogo


کد خبر: 202550تاریخ: 1397/9/12 00:00
چرا با گذشت 9 سال هنوز هم «الگوی مصرف» را باید مسأله اصلی دانست؟
همه چیز برای خرید!

امین محبوبی: 9 سال پیش بود که عبارت «اصلاح الگوی مصرف» همزمان با آغاز سال 88 از جانب رهبر حکیم انقلاب اسلامی به عنوان نام و شعار سال جدید مطرح شد. هر چند آن شعار نیز همانند غالب شعارهای سال جدید بیش از آنکه به عنوان شاخصی در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کلان کشور مورد استفاده قرار گیرد، به موضوع چند سمینار و بنرهای تبریک سال جدید مبدل شد و غالب مباحثی نیز که مطرح شد بیش از آنکه به «الگوی مصرف» و اصلاح آن نزدیک باشد، محدود به توصیه‌هایی اخلاقی در باب «صرفه‌جویی» ماند. هر چند عمده سال‌های پس از 88 نیز با شعارهایی حول محور اقتصاد نامگذاری شد اما هنوز مساله «الگوی مصرف» را می‌توان مساله روز به شمار آورد و حتی حدت و شدت آن را نیز بیش از زمانی که عنوان سال شده بود یادآور شد.
الگوی مصرف یا صرفه‌جویی؟
شاید بتوان یکی از مهم‌ترین عواملی را که به طرح شدن الگوی مصرف به عنوان دغدغه اولویت‌دار ملی در سطح دولت و ملت ضربه زد، عدم شناخت صحیح خاستگاه الگوی مصرف و نسبت آن با صرفه‌جویی به عنوان خرده‌رفتاری فردی بود و از همین جهت عمده فعالیت‌هایی که در سطح «اصلاح الگوی مصرف» شکل گرفت، محدود به مباحثی از قبیل لزوم صرفه‌جویی و آن هم عمدتا در عرصه سوخت به عنوان سرمایه‌ای ملی بود.
اما به طور دقیق میان «اصلاح الگوی مصرف» با «صرفه‌جویی» یا مصرف بهینه چه نسبتی وجود دارد؟ آیا می‌توان میان این دو فاصله و اختلافی قائل بود یا سطح اختلاف معنایی آنها صرفا اختلافی لفظی است؟ در جواب این سوال آنچه بیش از همه واجد اهمیت است نسبت عام و خاص 2 مفهوم است، به عبارت دیگر هرچند صرفه‌جویی شرطی «لازم» برای اصلاح الگوی مصرف محسوب می‌شود اما نمی‌توان آن را «کافی» دانست. بدون شکل گرفتن یک موج عمومی در لزوم صرفه‌جویی الگوی مصرف نیز لزوما تصحیح نمی‌شود اما بدون توجه به آن اصلا نمی‌توان انتظاری در اصلاح الگوی مصرف جامعه داشت.
در جریان «صرفه‌جویی» و تشویق به آن روی اصلی سخن به سمت تغییر قاعده مصرف است در چارچوب آنچه موجود است اما در «الگوی مصرف» بیش از داشته‌ها روی صحبت به سمت «نداشته‌های مورد تقاضا»ی جامعه است. اگر در مقوله صرفه‌جویی همه توان‌ها مصروف آن می‌شود تا افراد را قانع به این مساله کنند که در مصرف داشته‌های خود مراتب اصلحی را در پیش گیرند، در الگوی مصرف بیش از آنکه از افراد پیرامون داشته‌های آنان سخن بگوییم درباره ایده‌آل‌های مصرفی‌شان حرف می‌زنیم. اختصارا اگر در صرفه‌جویی روی اصلی سخن‌ها به سمت «نحوه مصرف داشته‌ها» است، در الگوی مصرف به سمت «نحوه نیازمندی افراد» می‌رویم. اگر از یک فرد می‌خواهیم چراغی اضافی را خاموش کند، از او انتظار مدیریت صحیح داشته‌های بدیهی‌اش را داریم اما اگر از او بخواهیم که درآمد خود را صرف خرید لباس‌های مارک‌دار گرانقیمت نکند، در حوزه «نیازهای مصرفی» او ورود کرده‌ایم. پس الگوی مصرف بیش از نحوه مصرف به نظام مصرفی و مطالبه نیازهای کاذب و واقعی او ورود می‌کند.
الگوی مصرف ایرانی و بحران اجتماعی
گذری کوتاه بر اخبار منتشر شده پیرامون نحوه مصرف ایرانیان ما را با انبوهی از رکوردشکنی‌ها در مصرف لوازم آرایشی، سوخت، لوازم خانگی غیرضرور، سیسمونی کودکان و... مواجه می‌کند که رقم حاصل از مجموع پرداخت‌ها در هر کدام‌شان بخش چشمگیری از درآمد سالانه کشور را شامل می‌شود. برای نمونه گردش مالی لوازم آرایشی در ایران حدود 2 میلیارد و 400 میلیون دلار است که این رقم ایران را پس از عربستان به‌ عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده لوازم آرایشی در خاورمیانه معرفی می‌کند. اما فراتر از حجم خسارت وارده به اقتصاد ایران بابت سرازیر شدن درآمدها به سمت خرید افراطی کالاهای غیرضرور که بخش عمده‌شان نیز وارداتی است و باعث خروج ارز از کشور می‌شود، آنچه جامعه ایرانی را با بحران اجتماعی مواجه می‌کند عدم نسبت صحیح میان دایره نیازهای اجتماعی با توانایی پرداخت مالی آن است. گرایش عجیب به مصرف کالاهای لوکسی که آورده‌ای جز برتری‌بخشی اجتماعی ندارد باعث می‌شود عمده مصارف اجتماعی با نیت در معرض مقایسه قرار دادن با دیگران باشد و نتیجه طبیعی این قیاس سرخوردگی بخش عمده جامعه بابت ناتوانی مصرف کالاها یا نمادهایی است که نیازی حقیقی نیز به آن نداشته است.
رشد رسوم عجیب در مصارف متمایزکننده در جریان آیین‌های جمعی، بخش زیادی از این آیین‌ها را به جای آنکه تبدیل به عاملی در تقویت هویت و انسجام جمعی جامعه کند، مبدل به فضایی برای رشد و نمو تضادها و سرخوردگی‌های ناشی از ناتوانی در رقابت کرده است. برجسته شدن سنت‌های وارداتی که هدف اصلی‌شان در نشان دادن سنت‌های تمایزبخشی است، بخش زیادی از جامعه شهری ایران را در سال‌های اخیر درگیر تعارضات حل نشدنی ناشی از عدم توانایی تطبیق توانایی مصرف با نیازهای مصرفی کرده است.
سود سرشار سوداگران از تغییر الگوی مصرف
از مهم‌ترین بحران‌های خلق شده در جریان تغییر الگوی مصرف، اولویت یافتن نیازهای غیراصلی به جای نیازهای اصلی است. زمانی که نحوه مصرف کالای غیرضرور در جریان یک هم‌نشینی باعث ارزشگذاری افراد شود، نخستین اتفاق قابل پیش‌بینی تلاش‌ برای از اولویت خارج کردن نیازهای اصلی با نیت حفظ شأن اجتماعی با مصرف غیرضروریات است.
وجود انبوه موارد و مصادیقی که هر روزه در آنها مردم برای خرید کالایی که مولد ارزش اجتماعی است موجب شده سوداگرانی که توانایی جهت دادن به نیازهای کاذب عمومی را دارند تبدیل به منتفعان اصلی الگوی مصرف مردم شوند. برجسته بودن عنصر «وارداتی» بودن غالب کالاهایی که در جریان الگوی مصرف نامولد باعث شأنیت یافتن مصرف‌کنندگان می‌شود موجب شده عمده خرج‌هایی که با نیت مترفانه انجام می‌شود، به جیب اقلیتی از سوداگران سرازیر شود.
تشکیل صف‌های طویل برای مصرف اقلام مصرفی بی‌ارزش اما تجملی، فروش همبرگر جنجالی لاکچری با قیمت 400 هزار تومان، تشکیل صف از ساعاتی قبل از ارائه مدل جدید آیفون و... همه مصادیقی از غلبه یافتن یک نیاز کاذب اما تمایزبخش در جهت‌دهی به نحوه مصرف بخش عمده و تاثیرگذاری از جامعه است.
 

مصرف بدون منطق به ضرر کشور است
ما در زمینه مصرف، در زمینه هزینه کردن منابع مالی کشور که به وسیله خود ما و به وسیله همه برادران هم‌میهن ما و به وسیله مسؤولان کشور با زحمت زیاد به وجود می‌آید، دچار نوعی بی‌توجهی هستیم که باید این را تبدیل کنیم به یک توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجی و ولنگاری در مصرف هستیم؛ بسیاری از منابع کشور، شاید بشود گفت بخش مهمی از منابع کشور در همه زمینه‌ها- چه در زمینه مسائل شخصی و چه تا حدودی در زمینه‌های عمومی- صرف اسراف‌ها و زیاده‌روی‌های ما در مصرف می‌شود. ما بایستی مصرف کردن را مدبرانه و عاقلانه مدیریت کنیم. مصرف نه فقط از نظر اسلام، بلکه از نظر همه عقلای عالم، چیزی است که باید تحت کنترل عقل قرار بگیرد. با هوی‌ و هوس، با خواهش دل و آنچه نفس انسان از انسان مطالبه می‌کند، نمی‌شود مصرف را مدیریت کرد. کار به جایی می‌رسد که منابع کشور به هدر می‌رود، شکاف بین فقرا و اغنیا زیاد می‌شود، عده‌ای در حسرت اولیات زندگی می‌مانند و عده‌ای با ولخرجی و ولنگاری در مصرف، منابع را هرز و به هدر می‌دهند.
ما باید الگوی مصرف را اصلاح کنیم. ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم. مسؤولان کشور در درجه اول، چه قوه مقننه، چه قوه مجریه و چه سایر مسؤولان کشور؛ قوه قضائیه و غیر آنها و اشخاص و شخصیت‌ها در رتبه‌های مختلف اجتماعی و آحاد مردم ما از فقیر و غنی، باید به این اصل توجه کنند که باید الگوی مصرف را اصلاح کنند. اینجور مصرف کردن در همه زمینه‌ها- در امور ضروری زندگی، در زیادی‌های زندگی- مصرف کردن بی‌رویه و بدون منطق و بدون تدبیر عقلانی، به ضرر کشور و به ضرر آحاد و اشخاص ماست. من از عموم مردم و بخصوص از مسؤولان درخواست می‌کنم، خواهش می‌کنم که در این زمینه فعالیت خودشان را در این سال زیاد کنند، افزایش بدهند و برای اصلاح الگوی مصرف برنامه‌ریزی کنند.
پیام نوروزی رهبر انقلاب 1/1/1388


Page Generated in 0/0073 sec