printlogo


کد خبر: 202561تاریخ: 1397/9/12 00:00
بخش‌هایی از آخرین گفت‌وگوی منتشر شده مرحوم زرویی‌نصرآباد
هیچ‌وقت ذاتاً آدم بانمکی نبوده‌ام!

ابوالفضل زرویی‌نصرآباد اصولا در این سال‌های آخر عمرش زیاد اهل حرف زدن نبود و تن به انزوایی- تا حدودی- خودخواسته داده بود. طنزپردازی که پایه‌گذار نخستین نهاد رسمی متولی طنز در کشور و همچنین نخستین شب شعر طنز تاریخ زبان فارسی بود. آخرین گفت‌وگوی تفصیلی منتشر شده از این طنزپرداز مربوط به گپ و گفت شهرام شکیبا از طنزپردازان کشورمان با زرویی‌نصرآباد است که در شهریورماه امسال در مجله «سه نقطه» منتشر شد. نصرآباد در این گفت‌وگو به نکات جالبی در ارتباط با فراز و فرودهای طنزنویسی در سال‌های پس از انقلاب اشاره می‌کند و دوره فعالیت در دولت خاتمی را سخت‌ترین دوره طنزنویسی بعد از انقلاب می‌داند. در بخشی از این مصاحبه آمده است:
 شما نخستین کسی بودید که در جلسات شعر بیت رهبری شعر طنز خواندید. چه جوری این اتفاق افتاد؟ آیا نگران نبودید چه اتفاقی می‌افتد و واکنش ایشان چیست، یا واکنش را از قبل حدس می‌زدید؟ و اینکه چقدر در شعرتان دست بردید برای اینکه در آنجا بخوانید؟ اگر نکرده بودید، چرا؟
نگرانی نداشتم. از این جهت که فکر می‌کردم کار بامعرفت‌ها که در آن جلسه خواندم، قبلا در نشریات چاپ شده و علی‌القاعده اگر مشکلی می‌داشت، قبلا پیش آمده بود و البته می‌دانستم که خود آقا تحمل این نوع شعر و شاید خیلی تندتر از این را دارند. چیزی هم نبود که در آن به جایی توهینی شده باشد یا چیزی را زیر سوال برده باشم. نسخه کامل شعر هم الان چاپ شده و می‌شود قضاوت کرد.
 شما آنجا نشان دادید که می‌شود پیش شخص اول مملکت هم شعر خواند و اتفاقی نیفتد. به نظر من این خیلی اتفاق خوبی بود؛ اینکه طنزنویس را مثل بچه ناخلف قایم نکنند.
ضمن اینکه آقای خامنه‌ای قبل از این قصه هم بارها موافقت خودشان را با طنز اعلام کرده بودند.... با کسان دیگری هم که صحبت می‌کردیم. مثل استادمان، آقای مظاهر مصفا و اساتید دیگر، همه می‌گفتند اتفاقا آقای خامنه‌ای از بزرگواران اهل دل هستند. خیلی اهل شعر و خیلی اهل نکته‌سنجی و طنازی هستند ...  

 . خودتان چقدر آدم بانمکی هستید؟
من هیچ‌وقت ذاتاً آدم بانمکی نبوده‌ام. این اعتراف شخصی و واقعی خودم است. مثلا می‌گویید شهرام شکیبا آدم خوش‌مشرب و نکته‌یابی است. درجا و سروقت می‌زند. من اصلا نمی‌توانم. خدا می‌داند گاهی اوقات با یک بچه 5 ساله که رودررو می‌شوم، ترجیح می‌دهم سر شوخی را باز نکنم، چون می‌ترسم یک‌دفعه چیزی بگوید که من نتوانم جوابش را بدهم. چرا! اگر به من بگویند یک هفته برو فکر کن و مثنوی درباره بچه پرروها بگو، می‌گویم باشد. پوستش را هم می‌کنم. چیز ماندگاری هم می‌نویسم ولی اینکه بگویم همان‌موقع آنقدر حاضرجواب و شیرین‌کار هستم، واقعا نیستم.
 با شوخی مستقیم با افراد و اشخاص در برنامه‌های تلویزیونی چقدر موافقید؟
اصلا موافق نیستم. حتی با شوخی غیرمستقیم هم موافق نیستم. تلویزیون یک رسانه عمومی است و شوخی عمدتا جنبه خصوصی دارد. نقد چرا! اما صرف شوخی با اشخاص نه.  


Page Generated in 0/0073 sec