printlogo


کد خبر: 202687تاریخ: 1397/9/14 00:00
نگاهی به کتاب «ماه به روایت آه» اثر مرحوم ابوالفضل زرویی‌نصرآباد
ارادت فاخر

حسام آبنوس: ابوالفضل زرویی‌نصرآباد؛ نامی که حالا باید یک پیشوند «مرحوم» هم به ابتدای آن اضافه کنیم و اینطور بخوانیمش: «مرحوم ابوالفضل زرویی‌نصرآباد». اما همین که نام این مرحوم به زبان می‌آید هر شنونده‌ای (البته هر شنونده‌ای هم که نه، چون مگر اهالی فرهنگ و هنر به‌خصوص ادبیات در میان مردم چقدر شناخته‌شده هستند) یاد وجه طنز شخصیت ادبی او می‌افتد. شخصیتی که با اشعار طنزش سال‌ها خاطرات خنده‌دار و البته تلنگرآمیزی برای‌مان ساخت. او طنز را نه ابزاری برای تسویه‌حساب سیاسی، بلکه به روشی برای بیدار شدن جامعه در برابر اتفاقات دور و برشان تبدیل کرد. با این حال اگر گاهی گزنده سرود (که ویژگی طنز همین گزندگی و غیرخنثی بودن است، البته با رعایت ادب و احترام) اما همان هم خنده به لب‌ها آورد ولی با خداحافظی تلخی که داشت همه را حسابی گریاند. اما بهانه این یادداشت نوشتن از زرویی و وجوه طنزآمیز ادبیات او نیست، بلکه او آثاری هم دارد که کاملا مخاطب ناآشنا با خود را غافلگیر می‌کند. اگر به کسی بگوییم او نثری جدی با درونمایه مذهبی دارد شاید آنهایی که مرحوم زرویی‌نصرآباد را نمی‌شناسند، باور نکنند که از آن طبع شوخ و طناز، چنین نثر لطیف و روانی جوشیده باشد. باید از نخستین ‌مواجهه خودم با کتاب «ماه به روایت آه» حرف بزنم. مگر می‌شود با متنی مواجه نشد و از آن حرف زد. البته که شدنی است ولی در هر صورت کار ساده‌ای نیست. من هم ابتدا یکی از آنهایی بودم که وقتی شنیدم مرحوم زرویی‌نصرآباد نثر مذهبی دارد باورم نشد، چون تصویر من از زرویی‌نصرآباد (اصلا در زبان نمی‌چرخد بگوییم «مرحوم» زرویی‌نصرآباد) به کتاب «اصل مطلب» بازمی‌گردد که اشعار طنز او در روزنامه همشهری را شامل می‌شد؛ اشعاری که بارها و بارها خواندم و برخی را با صدای بلند برای نزدیکان قرائت کردم. برای همین بود وقتی با کتاب «ماه به روایت آه» روبه‌رو شدم چشمانم را مالیدم که اگر خواب می‌بینم بیدار شوم اما وقتی دیدم بیدارم و خبری از رویا نیست، باور کردم که قرار است با نثری از «ملانصرالدین» روزگارمان روبه‌رو باشم که می‌خواهد از حضرت عباس بن علی(ع) حرف بزند. عادت کرده‌ام حین خواندن قضاوتی نکنم و چند مرتبه‌ای که حین خواندن، متنی را قضاوت کردم بعدا پشیمان شدم. دو زانو در برابر نثر صیقل خورده زرویی‌نصرآباد نشستم. هم نثر خاصیتی داشت که خواننده را به ادب وا می‌داشت و هم شخصیتی که نثر برای توصیف او به خدمت گرفته شده بود، مظهر ادب بود و بی‌ادبی در برابرش کمال دنائت و پستی. زرویی که دیگر چند روزی است در میان ما نیست، در این کتاب حق مطلب را ادا کرده بود، ادای دینی به صاحب نام خویش که در وصف نگنجد یا قلم چون من، یارای توصیف نثر و شخصیتی مانند زرویی‌نصرآباد را ندارد. روایتی ملموس از ماه بنی‌هاشم با ظرفیت‌های نثر فارسی، اتفاقی است که در «ماه به روایت آه» خواننده با آن روبه‌رو شده است؛ موضوعی که در میان نویسندگان یا به آن توجه نشده یا اگر بخواهیم مثال بزنیم جز معدود آثاری که برخی قوام و قدرت لازم را برای بیان جایگاه رفیع خاندان وحی ندارند، اثر دیگری در میان نیست. شاید پیش از زرویی‌نصرآباد تنها سیدمهدی شجاعی باشد که از ظرفیت‌های نثر فارسی و ظرافت‌های آن برای توصیف خاندان رسالت‌مآب سود برده است. ابوالفضل زرویی‌نصرآباد به مخاطب خود نشان داده که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. او که به طنازی شهره است در برابر برادر باوفای سیدالشهدا(ع) ادب پیشه کرده و با نثری فاخر و سالم به روایت ماه دست زده است. او در کتابش پا را از حدود و خطوط قرمز فراتر نگذاشته و همواره مسیر ادب پیموده تا اثری به قدر بضاعتش در توصیف مقام رفیع سقای دشت کربلا خلق کند. خلق اثر دینی همواره یکی از موضوعات پرمناقشه در میان اهل ادب بوده و میان طیف‌ها و جریان‌های مختلف ادبی موضوعی بوده که بارها بر سر آن به مجادله برخاسته‌اند. زرویی‌نصرآباد در «ماه به روایت آه» تلاش کرده نه به ورطه غلو افتاده و نه درصدد تخفیف جایگاه اولیای دین باشد. این نویسنده کوشش کرده روایتی از حضرت عباس(ع) را با به خدمت گرفتن نثری پخته به خواننده ارائه کند تا پس از پایان کتاب علاوه بر اینکه لذت رویارو شدن با نثر فارسی برایش فراهم شده، تصویری ارادتمندانه توام با عقلانیت از شخصیت کتاب در ذهن خواننده نقش ببندد. یکی از نکاتی که در روایت‌های دینی دیده می‌شود این است که ما کمتر راوی دشمن داریم. احتمالا در مرور تاریخ با روایت‌هایی که دشمنان اهل بیت(ع) راوی آنها هستند روبه‌رو شویم که به جایگاه، مقام و منزلت این خاندان اشاره می‌کنند اما این روایت در میان عامه رواج ندارند اما زرویی در این کتاب تلاش کرده تصویری از قمربنی هاشم(ع) از زبان دشمن را نیز به نمایش دربیاورد که نشان از توانایی او در خلق چنین روایتی دارد؛ روایتی که در آن خواننده از زاویه دشمن شاهد تصویر مروی است و این ابتکاری خلاقانه و البته هنرمندانه است که در نثر زرویی‌نصرآباد می‌توان آن را به تماشا نشست. پایبند بودن به منابع و استنادات تاریخ یکی دیگر از وجوه این کتاب است. زرویی‌نصرآباد در توصیف شخصیت علمدار کربلا نه‌تنها عاطفه و خلاقیت را به کار بسته تا اثری متفاوت عرضه کند، بلکه تلاش خود را صرف کرده تا از چارچوب مستندات تاریخی نیز پا را فراتر نگذارد تا خدشه‌ای به شخصیت اصیل کتابش وارد نشود؛ 12 روایتی که خواننده را با خود به روزگار پیش از کربلا می‌برد و تلاش می‌کند او را در رویارو شدن با شخصیت درخشان حضرت عباس(ع) عمق ببخشد. زرویی‌نصرآباد در «ماه به روایت آه» همت خود را صرف این کرده که بدون اغراق و زیاده‌گویی تصویری از قمر بنی هاشم(ع) را به خواننده نشان دهد. نکته‌ای که همین جا باید به آن اشاره شود این است که با وجود ارادت وصف‌نشدنی ایرانیان به مقام عباس بن علی(ع) اما غیر از این کتاب و یکی دو مورد دیگر، اثری درخور این جایگاه، در سابقه ذهنی خوانندگان نثر فارسی دیده نمی‌شود و خب زرویی‌نصرآباد با «ماه به روایت آه» توانسته این افتخار را نصیب خود کند که یکی از انگشت‌شمار راویان تمثال حضرت ابوالفضل العباس(ع) در نثر فارسی باشد، آن هم روایتی قابل استناد که از ظرفیت‌های نثر فارسی بهره برده و خواننده را در یک تجربه فوق‌العاده از خوانش نثر متقن فارسی شریک می‌کند. با مرور کارنامه مرحوم ابوالفضل زرویی‌نصرآباد علاوه بر اینکه قالب‌های نثر و نظم به چشم می‌آید که این موضوع، خواننده هوشمند را یاد سعدی شیرازی می‌اندازد، تنوع مضمون نیز چشمگیر است که این رنگین‌کمان  مضامین نشان‌دهنده افق‌های گسترده در ذهن و زبان این ادیب است، که 2 ساحت طنز و غیرطنز را در کارنامه خود جای داده و در هر دو نیز در بالاترین سطح قرار دارد. این توانایی در میان اهالی ادبیات اگر هم موجود باشد کمتر خودنمایی می‌کند که هم در نثر و هم در نظم دست به طبع‌آزمایی بزنند و در واقع یکی را که در آن چیره‌دست‌تر هستند علنی می‌کنند و دیگری را با خود به خلوت می‌برند، ولی ابوالفضل زرویی‌نصرآباد هر دو را به جلوت آورده و در معرض قضاوت و داوری مخاطب قرار داده است. به اذعان داوران منصف و البته صاحب صلاحیت داوری، او در هر دو زمینه نه‌تنها موفق است، بلکه معیارهای یک اثر برجسته و البته برگزیده را دارد. «ماه به روایت آه» اثر متفاوت ابوالفضل زرویی‌نصرآباد را که در ۱۹۶ صفحه نگارش یافته، نشر کتاب نیستان منتشر کرده است. شاید باید این متن و متن‌های مشابه آن در روزگاری که مرحوم زرویی‌نصرآباد در قید حیات بود نوشته می‌شد تا هم بداند آثارش چه تاثیری بر ذهن و زبان مخاطبان گذاشته و هم اینکه انگیزه تولید نمونه‌های موفق دیگری پیدا کند. هرچند هیچ‌کسی گمان نمی‌کرد که زرویی‌نصرآباد در جرگه کسانی باشد که زیر پنجاه سال دنیا را برای اهل دنیا می‌گذارد و به دیار باقی می‌شتابد.


Page Generated in 0/0058 sec