printlogo


کد خبر: 203081تاریخ: 1397/9/21 00:00
تجویز امپریالیستی مکرون، فرانسه و اروپا را به کما می‌برد
الگوریتم‌‌های جنبش جلیقه‌زردها

پارسا خدایاری: مدتی است پاریس خبرساز شده و صحنه‌‌های باورنکردنی از شورش خیابانی و درگیری جلیقه‌زرد‌ها با نیرو‌‌های ضدشورش تداعی‌گر ناآرامی بهار عربی یا بیداری اسلامی است که تغییرات عمودی در شمال آفریقا را رقم زد و مولفه‌‌های نوظهوری موازنه قوای منطقه‌ای از مولفه‌‌های نوظهور و التهاب‌آوری تاثیر پذیرفت که کماکان آینده منطقه را به گروگان گرفته است.
جنبش به‌اصطلاح جلیقه‌زرد‌ها در ماه مه 2018 شروع شد، در آن زمان زنی به‌نام «پرسیلیا لودوسکی» که در حومه پاریس کسب‌وکاری اینترنتی در زمینه لوازم آرایش راه انداخته، درخواستی داد بهای بنزین کاهش یابد و با فرمولی که محاسبه کرده بود به این نتیجه رسیده بود که عوارض و مالیات بیش از نیمی از بهای بنزین در فرانسه را تشکیل می‌دهد. این درخواست تا ماه اکتبر مورد توجه قرار نگرفت، در این ماه راننده تریلری به‌نام «اریک دروت» تصمیم گرفت این درخواست را در صفحه فیسبوک خود به اشتراک بگذارد. موضوع مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و شمار هواداران از 700 به 200 هزار نفر افزایش یافت و اینک قریب به 15/1 میلیون نفر هوادار دارد و کماکان رو به افزایش بیشتر است.
جلیقه‌زردها با تیتر سازی‌‌های خود در رسانه‌ها توانستند افکار عمومی فرانسه را نیز تا
70 درصدی با خود همراه کنند. این جنبش‌ اعتراضی در واقع نخستین شورش علیه تغییر در سبک زندگی نیز تلقی می‌شود. طغیان‌‌های اجتماعی قبلی در فرانسه علیه بازار و جهانی شدن بود. در واقع چند سنت مالیات اضافی بر هر لیتر بنزین نمی‌تواند به تنهایی سبب انفجار چنین خشمی در میان هزاران نفر از تظاهرکنندگان شود. این شورش زرد ریشه‌‌های فرانسوی ولی درس‌‌های اروپایی دارد. فرانسه اغلب در جنبش‌‌های اجتماعی پیش‌قدم است ولی این زردپوشان خیابانی ممکن است طلیعه فصلی جدید در سیاست‌های فرانسه و اروپا باشند با احتمال الگوبرداری در دیگر جوامع  این جنبش که فاقد معیار‌ها و استاندارد‌‌های نهضت‌‌های فراگیر مردمی است ولی با این وجود فلج‌کننده بوده و کل کشور و سیاست‌‌های فرانسه را عملا زمینگیر کرده است. می‌توان گفت این نخستین طغیان علیه انتقال محیط‌زیستی است که به موجب آن اتحادیه  برنامه‌‌ریزی کرده بود تا سال 2050 از یک اقتصاد مبتنی بر سوخت فسیلی خارج شود. زردپوشان جنبشی را به راه انداختند که سیاست‌پیشگان را مات کرد و نتوانستند پاسخی بموقع برای آن داشته باشند. جنبشی خودجوش و سایبرمحور که توانست از حمایت رسانه‌‌های سنتی و همچنین کاربران 263 میلیونی  سایت تغییر (change.org) هم برخوردار شود. جلیقه‌زردها رهبر ندارند، سخنگو ندارند، حزبی هم ندارند (درواقع مخالف حزب‌‌هپای سیاسی هستند) اما اتحادیه‌‌های صنفی و گروه‌‌های فشار را به حاشیه راندند و آنها را غافلگیر کردند. ولی همزمان در خیابان بودند و در جهان سایبر و مجازی که تداعی‌گر جنبش 15 مه 2011 اسپانیا بود؛ جنبشی خشم‌آلود که فرصتی کم‌نظیر به ناراضیان خشمگین برای اظهار وجود داد. شاید چنین جنبشی به‌رغم حواشی گوناگون آن خیلی دوام نیاورد ولی هشداری است که باید توسط تمام بازیگران جدی گرفته شود.  جنبش جلیقه‌زردها ساختاری نیست و غیرمتمرکز است، لذا دنیای مجازی و شبکه‌‌های اجتماعی برای آنان ایده‌آل است، از این رو فیسبوک را برای خبر‌رسانی نقل‌وانتقال ایده‌‌های خود برگزیدند. «مارک زاکربرگ» مدیر اجرایی فیسبوک در ژانویه 2018 اعلام کرد دیگر اولویت را به خبرهای محلی خواهد داد و همین ویژگی فیسبوک سبب شد بدترین بحران در دوران رئیس‌جمهوری جوان فرانسه رقم بخورد، زیرا تغییر در الگوریتم‌‌های این شبکه اجتماعی سبب شد گروه‌‌های خشمگین به سرعت نیرو‌‌‌گیری کنند، مانند آنچه در نرماندی واقع شد و ماه گذشته به خیابان‌ها ریختند و 17 نوامبر راه‌بندان‌‌های سراسری در اعتراض به افزایش مالیات و عوارض سوخت آغاز شد که در ادامه با تبدیل به جنبش جلیقه‌زردها در تاریخ سیاسی معاصر فرانسه ماندگار شدند. تاثیر شبکه فیسبوک در شکل‌گیری جنبش به‌حدی تاثیرگذار بود که شماری از تحلیلگران از آن با عنوان «قدرت سایبری» یا «قدرت الگوریتم» یاد و به طور تلویحی عنوان کردند دنیای مجازی و شبکه‌‌های اجتماعی دیگر حکم یک بازیگر غیررسمی را پیدا کرده با قدرت غیرقابل تصور که براحتی می‌توانند دولت‌ها را زمینگیر کنند. البته این نخستین‌باری نیست که شبکه‌‌های اجتماعی در شکل‌‌‌گیری اعتراض‌‌های مردمی تا این حد موثر واقع می‌شوند؛ رویدادهای 2011 در کشور‌‌های عربی نمونه بارزی است ولی تفاوت در این است که فرانسه خود را مهد انقلاب، آزادی و برابری‌‌های اجتماعی معرفی می‌کند و طبعا با وجود به‌اصطلاح آزادی‌‌های سیاسی و آزادی‌‌های فردی و... چنین آشوب‌هایی  دور از انتظار جلوه می‌کند. شماری از رهبران سیاسی مانند اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه به انتقاد علنی از نحوه برخورد نیروهای پلیس و ضدشورش با فعالان جنبش جلیقه‌ زردها پرداختند و از استاندارد دوگانه در حقوق‌بشر فرانسوی خرده گرفتند و البته طبق معمول این موارد انگشت اتهام به سمت مسکو نیز نشانه رفت و روسیه متهم به دخالت شد.
جنبش جلیقه‌زردها رهبری نداشت و وقتی کاخ الیزه درصدد گفت‌وگو با رهبران برآمد عملا کسی نتوانست پا پیش گذارد ولی معدود افرادی که خواستند برای خود چنین جایگاهی ایجاد کنند توسط تظاهر‌کنندگان پس زده شدند اما تقاضا‌‌های خود را تا حد یک بازیگر قوی سیاسی بالا بردند تا آنجا که خواستار کناره‌‌‌گیری مکرون و تعطیلی پارلمان و تجدید انتخابات شدند. رئیس‌جمهوری فرانسه در سخنرانی 15 دقیقه‌ای خود در دوشنبه 19 آذر 97 در کاخ الیزه یکی به نعل و یکی هم به میخ زد، عقب‌نشینی کرد و گفت سهم خود از ناآرامی‌ها را می‌پذیرد؛ در کنار آن امتیازهایی هم داد از جمله بخشودگی مالیات کم‌درآمدان، اگر چه سعی کرد حفظ وجه کند و از جمله اینکه در مالیات ثروتمندان تجددنظر نمی‌کند و البته نشانه‌‌‌هایی هم از تحکم و تهدید تلویحی  در سخنانش پیدا بود و به وضوح عنوان کرد حمله به نیروهای پلیس یا تخریب اموال عمومی قابل توجیه نیست و تاکید کرد زمانی که «خشونت شروع می‌شود آزادی پایان می‌یابد». هنوز از کنشگرایی جنبش زرد نسبت به سخنان مکرون مطلب چندانی در رسانه‌ها عنوان نشده ولی گاردین  به نقل از یکی از فعالان جنبش عنوان کرده مکرون به آنها خرده نان تعارف کرده ولی آنان نان درسته می‌خواهند. به‌طور معمول جنبش‌‌های خودجوش که فاقد رهبری مشخصی هستند چندان در عالم سیاست پایدار نیستند ولی این جنبش به‌صورتی غیرقابل پیش‌بینی و دور از انتظار دوام آورده اما دلیل موجهی از جانب تحلیلگران برای آن عنوان نشده است. بی‌تردید با توجه به نزدیک بودن انتخابات پارلمان اروپا این جنبش پیام‌‌‌هایی برای اتحادیه اروپایی دارد ولی در مواردی از این دست فرصت‌‌‌هایی هم برای سایر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خلق می‌شود تا به‌طور غیرمستقم اهداف خاص خود را دنبال کنند.
طبعا مخالفان داخلی و اروپایی مکرون بیشترین بهره‌برداری را از این وضعیت می‌برند ولی در کنار آن باید عنوان داشت که آمریکا و کاخ سفید نیز از این وضعیت چندان ناخرسند نیست، زیرا به دلایل متعدد راهبردی و تاکتیکی آمریکا خواهان یک رقیب قوی در اتحادیه اروپایی نیست، لذا بحرانی شدن یکی از قدرت‌‌های بزرگ اقتصادی نظامی اروپا را در جهت منافع درازمدت خود تشخیص می‌دهد.


Page Generated in 0/0081 sec