سیدعلی موسوی خلخالی: برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، عربستان سعودی در تحولات اخیر عراق نقش چندانی ندارد. نه اینکه خودخواسته کاری نکرده، بلکه توانایی انجام فعالیتی را در عرصه سیاسی عراق نداشته است. انتخابات عراق و نتایج و تحولات بعد از آن نشان داد عربستانیها بیش از آنچه تصور میشود عرصه را باختهاند. حتی سفرهای مکرر مقامات عربستانی در سال گذشته و همچنین دیدارهای محرمانهشان با برخی چهرههای طرفدار خود در عراق نیز مدتی است دیگر تکرار نمیشود و دیگر چندان از پیشنهادهای اقتصادی پرآب و تاب عربستانیها به عراق خبری نیست. بعد از آنکه عراقیها تابستان گذشته پیشنهاد عربستان برای تامین برق مورد نیازشان را در مقابل کاهش روابط بغداد با تهران رد کردند، به نظر میرسد سرخوردگی عربستانیها بیشتر هم شده است.
عربستانیها تا قبل از برگزاری انتخابات عراق تلاشهای فشردهای برای وحدت بخشیدن طیف اهل تسنن طرفدار خود در عراق انجام دادند. افراد امنیتی آنها مخفیانه به عراق سفر کردند و دیدارهای محرمانهای را با برخی مقامات اهل تسنن انجام دادند اما گویا وقتی مقامهای امنیتی عراقی از این سفرها آگاه شدند و چهرههای شیعی هشدارهای لازم را دادند، اهل تسنن عقب نشستند و عربستانیها نیز عقبنشینی کردند.
انتخابات عراق با وجود حضور کمرنگ مردم در استانهای جنوبی و بغداد که عمدتا شیعهنشین هستند، آن هم در شرایطی که حضور اهل تسنن در استانهای غربی عراق که عمدتا سنینشین هستند، بالا بود، شکست سنگینی را بر اهل تسنن تحمیل کرد، چرا که؛ اولا هیچ ائتلاف حداکثری با برچسب اهل تسنن یا با حمایت عربی همانند انتخابات سال 2010 نتوانست وارد پارلمان شود، ثانیا تشتت آرا در میان گروههای اهل تسنن بسیار مشهود بود و ثالثا با تشکیل 2 ائتلاف بزرگ در درون پارلمان برای مشخص شدن اکثریت پارلمان، اهل تسنن عملا دیدند راه چارهای ندارند جز اینکه به یکی از این 2 ائتلاف بپیوندند که از قضا در راس هر 2 رهبران شیعی قرار دارند که اگر هم تمایل صددرصدی به ایران نداشته باشند، هیچ ارادتی هم به مرجعیت اهل تسنن ندارند، بنابراین مجبور شدند حضور خود را در قالب این 2 ائتلاف تعریف کنند و این بدان معنا بود که مرجعیت تصمیمگیری سیاسی خود را به شیعیان بسپارند. این واقعیتی تلخ برای اهل تسنن بود که از روی ناچاری و استیصال راه چارهای جز پذیرفتن آن نداشتند. در چنین فضایی عربستان سعودی دیگر هیچ ابزاری برای سرمایهگذاری نمیدید بویژه که شکست سنگین داعش در سال گذشته میلادی توسط نیروهای حشدالشعبی و ارتش عراق، بیشتر از همه به حساب اهل تسنن و کشورهای عربی حامی آنها که در راس آنها عربستان سعودی بود نوشته شد و بیش از آنچه تصور میشد آنها مجبور شدند هزینه بپردازند، بنابراین طبیعی است شکست در انتخابات را میتوان در امتداد همین شکست داعش قلمداد کرد.
برای همین هنگام چانهزنیها برای تشکیل دولت عراق، اگر کردها با فهرستی از خواستهها سراغ ائتلافها میآمدند و حتی مسیحیان مطالبه وزارت و صدارت میکردند، اهل تسنن هیچ خواستهای نداشتند و صرفا خواهان حفظ وضعیت همیشگی سیاسی خود در دولت میشدند. حتی این بار این طیفهای مختلف اهل تسنن بودند که از رهبران مختلف شیعی میخواستند از آنها در برابر رقبای سنیشان حمایت کنند بویژه که پشتیبانی خارجی هم برای اعمال قدرت در اختیار نداشتند؛ اتفاقی که در طول تاریخ عراق بعد از صدام سابقه نداشته است.
نتیجه این وضعیت در حال حاضر چنین است که عربستانیها تقریبا عرصه را به آمریکاییها واگذار کردهاند و آنها هم با وجود سناریوهایی که از آنها نقل میشد، تا این لحظه هیچکدام از سناریوهایشان محقق نشده است و از آن سو جمهوری اسلامی ایران با وجود ناملایماتی که در عراق برای خود میبیند و در حالی که فشار تحریمهای آمریکا از جانب عراق نیز آغاز شده، همچنان میداندار تحولات این کشور محسوب میشود.