احمد کاظمزاده*: در یک ارزیابی تطبیقی از موقعیت گروههای مقاومت فلسطینی و رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی میتوان گفت این گروهها با وجود موانع زیاد توانستهاند موقعیت داخلی و خارجی خود را تقویت کنند اما برعکس موقعیت رژیم صهیونیستی چه در داخل و چه در خارج تا حدود زیادی تضعیف شده است.
به شاخصهای زیادی میتوان در این ارزیابی استناد کرد که از جمله مهمترین آنها میتوان به برگزاری مقتدرانه جشن سالگرد تاسیس حماس در غزه آن هم بهرغم تهدید به ترور رهبران این جنبش از سوی این رژیم، تغییر موازنه نظامی به نفع گروههای مقاومت و حماس در غزه، از سرگیری حملات ضد اشغال در کرانه باختری و پذیرش مسؤولیت آن از سوی گروههای مقاومت، امتناع رژیم صهیونیستی از درگیری با گروههای مقاومت و اتخاذ سیاست حزم و احتیاط اشاره کرد.
مجموعهای از عوامل را میتوان در 3 سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی درباره تقویت موقعیت فلسطینیها و گروههای مقاومت و تضعیف موقعیت رژیم صهیونیستی دخیل دانست.
در داخل مجموعهای از عوامل از جمله شکست کامل طرح سازش و افزایش تهدیدها بویژه از جانب طرح موسوم به معامله قرن این باور را در بین اغلب فلسطینیها ایجاد کرده است که هیچ راهی جز مقاومت پیش رو ندارند. با وجود اینکه در قالب این طرح برای ایجاد و تعمیق دور جدیدی از اختلافها بین فلسطینیها تلاش میشد اما گروههای مقاومت با هوشیاری با این تلاشها مقابله کردند و نهتنها فریب برخی پیشنهادها را نخوردند بلکه در مقابله با این طرح پیشگام شدند و با وجود اینکه کرانه باختری در خط مقدم تهدیدهای ناشی از اجرای این طرح قرار داشت اما مردم غزه در اعتراض به آن پیشگام شدند و تظاهراتی را تحت عنوان حق بازگشت به راه انداختند که چالشهای زیادی را برای این رژیم به وجود آورده است.
در عرصه منطقهای، عمده تحولاتی که روی داد به نفع گروههای مقاومت و به ضرر رژیم صهیونیستی بود. از جمله اینکه در سوریه پروژه براندازی دولت سوریه به شکست انجامید که رژیم صهیونیستی و همپیمانان آن برای پیشبرد اهداف و سیاستهای خود بویژه آنچه به بخشهایی از معامله قرن مربوط میشد، حساب خاصی روی آن باز کرده بودند. به همین ترتیب اهداف ائتلاف عربستان و امارات که در یک تقسیم کار منطقهای به موازات جنگ سوریه دنبال میشد، به شکست انجامید و خواهناخواه بر رژیم صهیونیستی سایه افکند که به عنوان متحد این ائتلاف عمل میکند. در این فضا چالشهای ناشی از ماجرای قتل خاشقجی و اثبات نقش محمد بنسلمان در این قتل نیز مزید بر علت شد و بر چالشهای این ائتلاف افزود. هر چند رژیم صهیونیستی میخواهد از فضای ناشی از این قتل در جهت نزدیکی بیش از پیش به عربستان و شخص محمد بنسلمان استفاده کند اما با این وجود این قتل با توجه به برنامههای مشترکی که راستگرایان حاکم بر تلآویو و واشنگتن با کودتاگران سعودی چیده بودند، برای رژیم صهیونیستی نیز چالشبرانگیز بوده و به همین دلیل این رژیم تمام تلاش خود را بهکار گرفته است که با همکاری دولت ترامپ محمد بنسلمان را همچنان در قدرت نگه دارد.
در عرصه بینالمللی نیز مخالفت رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ با طرح 2 دولت در فلسطین که از حمایت جامعه جهانی برخوردار است، به میزانی که دنیا را علیه راستگرایان صهیونیستی و آمریکایی حاکم بر تلآویو و واشنگتن برانگیخت، باعث نوعی نزدیکی و احساس همدردی جامعه جهانی با فلسطینیها شد به گونهای که آمریکا نتوانست قطعنامههای پیشنهادی خود را در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رساند.
در مجموع تحولات در هر 3 عرصه داخلی، منطقهای و بینالمللی به نفع گروههای مقاومت و به ضرر رژیم صهیونیستی رقم خورده است و در یک چنین وضعیتی آیندهای روشن برای مردم فلسطین مشاهده میشود. شاید در این مقطع، عادیسازی زودهنگام روابط برخی کشورهای عربی مانند عربستان، امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی تنها دستاورد این رژیم باشد که با توجه به مردمی نبودن این تصمیمات هیچ اطمینانی برای استمرار آن دیده نمیشود.
*کارشناس مسائل خاورمیانه