printlogo


کد خبر: 203680تاریخ: 1397/10/3 00:00
یادداشتی بر کتاب «غفلت و رسانه‌های فراگیر» یوسفعلی میرشکاک
خواندنی‌های برادرم یوسف

وارش  گیلانی: 1- کتاب «غفلت و رسانه‌های فراگیر» اثری است از شاعر، نویسنده و منتقد شاخص و شناخته‌شده‌ روزگار ما، یوسفعلی میرشکاک. این کتاب در 127 صفحه توسط مرکز «آفرینش‌های ادبی حوزه‌ هنری» منتشر شده است.
این کتاب شامل 9 مقاله و متن و نوشته است (البته منهای 2 یادداشت کوتاه و بلند نویسنده) که گاه بعضی‌هاشان اندکی به خاطره شباهت دارد و گاه با خاطره‌ای درمی‌آمیزد. این درآمیختگی گاه عین کار و گاه حسن کار و گاه نیز شگرد کار نویسنده‌ای است چیره‌دست و توانا به نام یوسفعلی میرشکاک.
زبان یوسفعلی میرشکاک، زبان تندی است که بر هر که و هر چه افتد می‌گیرد. از این رو نیز گیراست و از آن رو که گفته‌اند و تو دانی. تسلط او بر زبان و بیان و فراگیر بودن ذهن و سواد و اطلاعات عمومی وی گاه از او تنها حریفی می‌سازد برای ضربه‌ کردن حریف. اما پشت همه‌ اینها او راضی نمی‌شود که حرفش خالی از روشنی و روشن‌کردن باشد؛ حتی اگر این روشنا را تنها او خود بداند و او خود ببیند و این از صداقت گفتار او برمی‌آید. صحت و درستی گفتارش حق مخاطبانی است که می‌دانند و آگاهند و حرفه‌ای هستند در دانش و دانایی خود.
مقاله یا مطلب اول کتاب، نامی است که نام کتاب هم هست؛ یعنی «غفلت و رسانه‌های فراگیر». مطلبی که اسمش معلوم است که درباره‌ چیست. این مقاله درباره‌ ژورنالیسم است که به قول نویسنده باید از آن وحشت داشت. یوسفعلی میرشکاک ژورنالیسم را دچار غفلت می‌داند و لاجرم از غفلت چه زاید جز غفلت و غفلت‌پراکنی. او ژورنالیسم را زاییده‌ غفلت و از آن غفلت می‌داند و پراکنده‌کردن غفلت. مراد وی از ژورنالیسم هم رسانه‌های فراگیر است. یوسفعلی میرشکاک که خود اهل عرفان و حکمت است، در این مقاله مدام ژورنالیسم را در مقابل «حکمت معنوی» می‌گذارد و برعکس؛ و سخن از پیروان حکمت معنوی به میان می‌آورد. انگار دارد از گروهی حرف می‌زند که قرار است دست به کاری بزنند و قصه‌ای بیافرینند که کار غصه در جهان سرآید!
 2- «کنش‌پذیری در شرق و غرب» دومین ‌مطلب کتاب است. متنی که درباره‌ «انفعال» سخن می‌گوید؛ انفعالی که چهره‌ای از غرب‌زدگی دارد. نویسنده ابتدا آرزو می‌کند که ای‌کاش در مقابل این انفعال شاعر بود و در پی عاشقانه‌سرایی می‌رفت اما ناگهان به خود می‌آید و می‌گوید در این انفعال عمومی که همه منفعل هستند، اعم از کافر و مومن و شرقی و غربی، کاری از کسی برنمی‌آید؛ زیرا که خدا در میان ما حضور ندارد و در جایی که خدا نباشد، نه فعلی هست و نه فاعلی؛ هرچه هست انفعال است. یوسفعلی میرشکاک کنش‌پذیری جمعی، یعنی دموکراسی را مشکل کار بشر امروزی می‌داند و دوری از ولایت را گرفتار شدن در دام امثال پوپر و فروم و فروید و بالطبع راه رهایی را نیز در بازگشت به ولایت می‌داند. حال باید دید و شنید که تعریف یوسفعلی میرشکاک از ولایت چیست!
 3- مقاله و مطلب سوم نامش «دیدار و شنیدار» است. نویسنده معتقد است جهان امروز ما را پدیده‌های بزرگ و موثر بر جامعه‌ بشری ساخته‌اند؛ پدیده‌های بزرگی همچون تلویزیون و سینما؛ پدیده‌هایی که بر همه چیز غلبه دارند. اینان مخاطب را از شنیدار باز داشته و به دیدار نزدیک می‌دارند. امری که بر همه‌ ما نیز روشن است. اما نویسنده با نگاه منفی به این امر می‌نگرد و آنان را دزدان عقل و نفوس می‌داند.
 4- «اهل شعبده‌ ماهواره» چهارمین ‌مقاله‌ یوسفعلی میرشکاک است که با یک سوال بزرگ آغاز می‌شود: «آیا براستی ماهواره، خطری عظیم است و بلایی که ابتلای همگان را در پی خواهد داشت و بنیادها را بر باد خواهد داد و فساد را دامن خواهد زد؟»
 5- «اما نخواست که ببیند» نام پنجمین‌ مطلبی است و خاطره‌ای که میرشکاک از شاعر بزرگ نوگرای معاصر مهدی اخوان ثالث دارد؛ و مربوط به زمانی می‌شود که میرشکاک 17 ساله بود که راهی آبادان شده بود؛ راهی جایی که تبعیدگاه اخوان بود. اما گویا یوسفعلی میرشکاک دیر رفته و دیر رسیده بود و دوره‌ تبعید اخوان به سر آمده بود. میرشکاک هم ناگزیر به تهران برگشته و به زحمت خانه‌ اخوان را پیدا کرده بود. اما باز زمانی رسیده بود که اخوان چند روزی از خانه زده بود بیرون و اهل خانه‌ اخوان نیز خبری از او نداشتند. این می‌گذرد تا سال‌های بعد که میرشکاک با دوستش، روبه‌روی دانشگاه تهران اخوان را می‌بیند اما تمایلی به آشنا شدن از خود نشان نمی‌دهد! و این انگار زمانی بود که دیگر دریافته بود شاعران را باید در آثارشان دید و آنان که همنشینی با شاعران بزرگ را افتخار و پشتوانه‌ هنری خود می‌دانند، شاعرانی حقیرند.
 6- «قائم‌مقام خواجه‌ شیراز» ششمین ‌مقاله‌ یوسفعلی میرشکاک است درباره‌ شهریار؛ شهریاری که نویسنده او را دیرتر از نیمایوشیج شناخته است و این دیرکرد را چنان می‌گوید که حسرت از آن برمی‌خیزد. و باز چنان از این دوستی و دوستداری سخن به میان می‌آورد که دچار غلو و بزرگ‌نمایی می‌شود، زیرا اگرچه شهریار بسیار بزرگ است و می‌توان او را یکی از شاعران بزرگ ایران نامید اما نه آنقدر که توهین‌آمیز نسبت به دیگر بزرگان شعر ایران، شهریار را «به تنهایی از تمام آنچه شعر معاصرش می‌نامند افزون‌تر دانست!» میرشکاک علت این افزونی را نیز در دریافت بزرگ شهریار می‌داند که دریافتش «عشق» بود و التزامش به عشق و نه اجتماع و سیاست.
 7- هفتمین‌ نوشته یا مقاله‌ یوسفعلی میرشکاک درباره‌ مهرداد اوستا است با نام «اوستا و پژوهش دردناک هستی». نویسنده از درد و رنج اوستا سخن می‌گوید؛ درد و رنجی که اگر تمام دنیا را نیز از آن او می‌کردند، انگار باز این درد و رنج برطرف‌شدنی نبود. مگر درد و رنج اوستا چه بود؟! یوسفعلی میرشکاک برخلاف شیوه‌ نقد ادبی و نقد شعر که مولف را در اثر دخالت نمی‌دهد، می‌خواهد از مولف بگوید، البته بی‌آنکه بخواهد در این میان شعرش را با شخصیتش تداخل دهد، زیرا اوستا را مصداق شعرش می‌داند که بخشنده است و بخشندگی برایش فقر آورده است و او از این فقر رنج می‌برد و از رنجش لذت؛ لذتی که دچار شدن به آن زاینده‌ معنا و معنویت است. یوسفعلی میرشکاک نیز در نهایت به آنجا می‌رسد که فقر خوب نیست و بخشندگی اصل است و کرامت و کریم ‌بودن.
 8- «حواشی سایه بر آفتاب» هشتمین ‌مقاله کتاب و درباره‌ جلال آل‌احمد است؛ او که خضر راه ادبیات معاصر ایران در توفانی‌ترین و زاینده‌ترین دوران است. یوسفعلی میرشکاک اما نمی‌خواهد در این مقاله از وسعت کار جلال بگوید، بلکه می‌خواهد از وسعت جان او بگوید که آن وسعت کار را نیز فراهم کرد.
 9- «حاشیه‌ای دیگر از سایه بر آفتاب» نام نهمین‌ مقاله‌ کتاب است که بار دیگر درباره‌ جلال آل‌احمد است؛ آل‌احمدی که این‌بار در سفر روسیه انگار با اوست. یوسفعلی میرشکاک از جلال می‌گوید و از تسلط و آقایی و بزرگ‌منشی او که حتی در روسیه که آسمانش بلند است، خود را نشان می‌دهد؛ آسمان بلندی که احترام‌برانگیز است؛ چرا که در این آسمان پوشکین، گوگول، تولستوی، داستایوسکی، چخوف و بسیاری دیگر را می‌توان تماشا کرد. اما میرشکاک، آمریکا و اسرائیل را از منظر جلال، جایی می‌بیند که انگار دست‌پایینی‌های فرهنگی و نوکران بابایش را. چرا که از منظر یوسفعلی میرشکاک، جلال آل‌احمد بر همه چیز مسلط است و تسلط دارد؛ بزرگمردی که تنها بین صفا و مروه دست و پایش را گم می‌کند.


Page Generated in 0/0050 sec