printlogo


کد خبر: 203682تاریخ: 1397/10/3 00:00
یک «حوای سرگردان»

حسام آبنوس: محمدقائم خانی از آن دست نویسندگانی است که طی سال‌های اخیر بسیار خوانده و نوشته و آنهایی که او را می‌شناسند، آگاهند ریزبینی در مطالبی که درباره کتاب‌ها و داستا‌ن‌ها نوشته، بسیار برجسته است و او به عنوان یک داستان‌نویس ریزبین شناخته می‌شود. کتاب «حوای سرگردان» که نخستین مجموعه داستان مستقل خانی به‌شمار می‌رود دربردارنده ۹ داستان است که نخستین نکته‌ای که توجه خواننده را به خود جلب می‌کند جغرافیایی است که اتفاقات کتاب در آن رخ می‌دهد. نویسنده در این کتاب جغرافیای خاصی را برای روایت قصه‌هایش برگزیده و شمال کشور را با ویژگی‌هایی که دارد برای فضاسازی قصه‌هایش انتخاب کرده است. گویش یا لهجه مردمان شمال کشور در سراسر قصه‌ها دیده می‌شود و به همین خاطر باید اذعان کرد این کتاب داستانی محلی و بومی در مختصات شمال کشور است که با کنار هم قرار دادن جغرافیا و زبان، نویسنده داستانی شمالی خلق کرده است. با خواندن داستان‌های کتاب «حوای سرگردان» پی به این می‌بریم که خانی نویسنده توصیف است، توصیف‌هایی که گاهی آنقدر زیاد می‌شود که ضرورت آنها برای خواننده موجب ابهام می‌شود، که آیا ضرورت دارد این میزان توصیف در داستان گنجانده شود؟ هرچند در بخش‌هایی به لذت خواندن دامن می‌زند ولی در بخش‌هایی نقش این توصیفات در داستان روشن نیست، بویژه که با داستان کوتاه روبه‌روییم، برای مثال اشاره به فردی که سیگار از او خریده شده «اصغرآقای زیرپله‌ای پاساژ» و اینکه «او وینستون‌هاش شیرین است» بدون اینکه دلیلی برای این مساله نقل شود، از مواردی است که کارکرد آن در قصه روشن نیست.
خانی در خلق موقعیت‌ها برای پیشبرد داستان‌هایش موفق است ولی گاهی آنقدر فرعیات وارد داستان می‌شود که اصل داستان گم می‌شود. این مجموعه که ۹ داستان آن را شکل داده، قصه‌هایی دارد که خواننده برای دریافت برخی از آنها باید تامل کند و به ذهن فرصت پیدا کردن حرف نهایی را بدهد. این مساله می‌تواند هم نقطه قوت باشد و هم در روزگاری که درنگ و تامل محلی از اعراب ندارد و سُرخوردن روی محتوا امری رایج است، پاشنه آشیلی برای داستان‌های «حوای سرگردان» باشد، زیرا خواننده را دعوت به تفکر می‌کند و از او می‌خواهد روی داستان‌ها و اتفاقات آن اندکی توقف کند اما خب از زاویه دیگر اگر بنگریم این پاشنه آشیل در واقع نوعی خلاف جریان عمومی تولید محتوا در این روزگار حرکت کردن است و خانی نخواسته همرنگ جماعت باشد و با این حرکت در خلاف جهت تلاش کرده مخاطب را از فضای حاکم بر ذهن عموم جامعه که ناشی از غلبه شبکه‌های اجتماعی است دور کند. در واقع خانی در قصه‌هایش پیامی را نهفته که البته رو نیست و در لایه‌های زیرین قصه نهفته است. او قصه گفتن و ماجرا داشتن برایش اهمیت بیشتری دارد و با وجود اینکه هدفش زدن حرفش بوده اما آن حرف را در میان قصه و لابه‌لای اتفاقات داستانش بیان کرده و اگر خواننده بی‌دقت باشد متوجه آن نمی‌شود و با توصیف‌ها و قصه‌پردازی‌های نویسنده همراه و در لذت خواندن یک مجموعه از اتفاقات غرق می‌شود. از این منظر خواندن قصه‌های مجموعه داستان «حوای سرگردان» می‌تواند رضایت هر خواننده‌ای را کسب کند. او در تمام داستان‌ها یک ایده مرکزی دارد و حول آن، قصه و فضای داستانش را شکل داده و از این حیث داستان‌های مجموعه «حوای سرگردان» داستان‌هایی خنثی و بی‌خاصیت نیستند و در دسته «هنر برای هنر» قرار نمی‌گیرند. برای مثال او علیه رسوم و باورهای کهنه و پوسیده در داستان «گورزا» می‌شورد. در این داستان با شخصیت‌هایی روبه‌رو هستیم که هرکدام به پیشه و عنوان اجتماعی‌شان معرفی می‌شوند اما تنها کسی که قرار است علیه ساختار کهنه شورش کند با عنوان «مرد» خوانده می‌شود که این نشان می‌دهد نویسنده به‌عمد نشانه‌هایی در داستانش قرار داده تا خواننده را به این دریافت نزدیک کند. باور داشتن و معتقد بودن در داستان‌های «حوای سرگردان» بروز بسیاری دارد. نویسنده برای اینکه از باورهایش سخن بگوید واهمه‌ای ندارد. در داستان «سایه سر» یا داستان «سرود خون» این مساله برجسته است که نویسنده می‌خواسته از یک باور و اعتقاد سخن بگوید و خب شاید اینطور به نظر بیاید که برای یک دکمه دست به دوختن کت‌ زده است ولی در واقع او با ساخت جهان داستانی حرفی را که مدنظر داشته نیز بیان کرده است. او به خرافات و باورهای غلط نیز در داستانش می‌تازد و آنها را هم با زبان داستان به نقد می‌کشد. او در داستان «شگون» نشان می‌دهد چطور باورهای خرافی می‌تواند زمینه نابودی و ازهم‌پاشیدگی یک زندگی را فراهم کند. این داستان از آن جنس داستان‌هایی است که خواننده در آن همه‌چیز می‌بیند و جذابیت‌های قصه‌گویی توسط نویسنده فراموش نشده است. در مجموع این مجموعه داستان که انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده به عنوان نخستین مجموعه داستان مستقل محمدقائم خانی، اتفاقی متفاوت در فضای داستان کوتاه فارسی است که رقم خورده و این روزها شاهد آن در بازار کتاب هستیم؛ مجموعه داستانی که نشان از تسلط نویسنده بر فرم و قالب داستان کوتاه دارد و خواننده می‌تواند در مواجهه با آن از لذت خواندن بهره ببرد. مجموعه داستان «حوای سرگردان» در ۱۶۰ صفحه منتشر شده است.
 


Page Generated in 0/0147 sec