فرهاد عشوندی: این بار دیگر قلبهای همه ما فقط وقتی به دست خواهد آمد که در فینال جام ملتهای آسیا باشیم. خیلی از مردم ایران حتما گفتههای کارلوس کیروش را در شبکه 3 دیدهاند. کارلوس بهتر از همه ما میداند تیمملی تیمی بلندمدت نیست. تیمی است که تیم تورنمنتهاست. اصلا برای همین هم هست که نزدیکان به برانکو در توصیف کیروش میگویند او عجیب یکباره دم تورنمنتها مسیر بازی را عوض میکند و تیمش را از نو میسازد.
کیروش 8 سال است همه تلاشش را کرده است. دعواهایش را داشته، هیچ حرفی را بیپاسخ نگذاشته و در آخرین مصاحبه تلویزیونی هم قدمی به عقب نگذاشت. درست مثل یک جنگجوی واقعی. او عادت دارد به این طور بازی کردن. طعنههایش را به آنهایی که تاختند زد اما هدفش درست چشم در چشم، خود مردم بودند. مردمی که دنیایشان توئیتر و هیجاناتش نیست. او رفت سراغ طبقه عامه. آنهایی که وقتی برایشان از جامجهانی گفت، سریع یاد بازی ایران و آرژانتین، ایران و پرتغال و ایران و مراکش بیفتند.
همانهایی که وقتی عدد 65 میلیون نفر را برایشان آورد، اشاره کرد دیگر فقط آدمهای روی سکوها نیستند. آنهایی هستند که اگر امروز در خیابان از فوتبال بپرسی شاید بگویند میدانی قیمت مرغ چند است؟ یا حتی بگویند:«کیروش این اواخر خراب کرده!» ولی فردا که به تورنمنت برسیم، نخستین بازی را که تیمملی ببرد، همه وجودشان میشود شور، میشود تیمملی، میشود بچههای ایران. فوتبال برایشان مأمنی میشود برای اتحاد. کیروش استاد اثرگذاری روی این قشر است. قشر خاکستری که بسترشان فوتبال نیست. فوتبال شاید در اولویتهای یک تا 10 زندگیشان در طول سال نباشد اما به وقتش آتشین میشوند. میریزند و خیابانها را پر میکنند و غرور سراسر وجودشان را میگیرد.
او 6 ماه در موضع ضعف بوده چون تیمملی اصلا محلی از بحث نداشته. تورنمنتی نبوده. هرچه بوده لیگ بوده و بازیهای باشگاهی آسیایی.
حالا اما دوباره مخاطب هدفش بازی را در دست میگیرند. کیروش درست میگوید. 8 سال است در همین بستر جنگیده. همیشه خداداد و حرفهایش بوده. همیشه حاجیمایلی همینها را گفته و منتقدان دیگر هم کم نگذاشتهاند. او در زمان تورنمنتها اما همیشه سعی کرده تیمش غرق در آرامش باشد. دعواها در اردوهای آمادهسازی بوده، در جنگ با آدمهای منتقد. به وقت مسابقه اما حتی بارها عقبنشینی هم کرده است.
این شاید یک سیاست استراتژیک باشد، اگر همه این بخش از حرف هایش را به عنوان یک حسن ختام بگیریم برای حضور 8 سالهاش در ایران. آنجا که صراحتا گفت: «بعد از این تورنمنت وقتی قلبهای همه 80 میلیون ایرانی را فتح کردم، با آرامش میروم».
شاید منتقدانش از فردا بکوبند که او باز نمیرود. از قهرمانی نمیگوید که نگوید پیشتر قول داده است. اصلا برای همین است که در 24 ساعت گذشته مدام میتازند به این مربی که چرا گفته حضور در میان 4 تیم برای ایران یک رویاست. درست هم میگویند؛ در گذشته دور ما بارها در جمع 4 تیم بودیم اما همین حالا از 2006 تا امروز به این مرحله نرسیده ایم که فقط یک بارش با کیروش بوده است.
او 2 بار تیمش را برده به جامجهانی ولی خودش هم بهتر از همه ما میداند این بار قلبی به دست نمیآید غیر از رسیدن به آن گمشده بزرگ. او شاید امروز چیزی از رسیدن به فینال نمیگوید اما همه یادمان هست که گفت در ایران مانده و قرارداد مشروط بسته برای رسیدن به فینال. برای رسیدن به رویای 40 و چند ساله. او و تیمش در همه این سالها اول آسیا بودند و در تورنمنتهای بزرگ جهانی بازنده سرافراز ولی حالا این قلبها دیگر با بازنده سرافراز بودن به تپش در نمیآید.
کیروش برایمان از این گفته که در این 6 ماه برای جام ملتها، تیمش رو به جلوتر خواهد بود و برای قهرمانی میجنگد. همه مردمی که بیشک در دل این دعواهای رنگی و دوقطبی نیستند، از امروز دنبال آن اتفاق بزرگند. به تیمملیشان، به شاگردان جوان کیروش که پر از استعدادند ایمان دارند اما تنها با آن اتفاق بزرگ قلبشان تسخیر میشد. دیگر راستش بازنده سرفراز بودن و گفتن اینکه این باخت چیزی از ارزشهایمان کم نمیکند، به قلبهایشان آرامش نمیبخشد. این واقعیتی است که اقلا خود کیروش بهتر از همه ما میداند و برایش مانده و جنگیده چون نمیخواهد تاریخ برابر نامش در ایران بنویسد: «بازنده!» میداند که منتقدانش نشستهاند برای زمین خوردنش و دیدن باختش، پس با همه وجود باید بجنگد برای آن اتفاقی که 80 میلیون ایرانی را در خیابانها میریزد.