printlogo


کد خبر: 203860تاریخ: 1397/10/5 00:00
محمدجواد ظریف 3 سال پس از توافق هسته‌ای:
هدف برجام اقتصادی نبود هدف رفع تحریم‌ها نبود!

سیدعلی هدایتی: در نخستین روزهای زمستان 1397 یعنی بیش از 5 سال پس از آغاز مذاکرات هسته‌ای و بیش از 3 سال پس از توافق ایران و 1+5 بر سر برجام، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در اظهاراتی عجیب گفته است اساسا هدف او و تیم مذاکره‌کننده در دولت حسن روحانی از مذاکرات هسته‌ای و برجام، رفع تحریم‌ها و مسائل اقتصادی نبوده است!
به گزارش «وطن امروز»، ظریف در اظهاراتی که محتوا و معنای آن چندان مشخص نیست، گفته است اینکه برجام با اقتصاد و معیشت مردم گره زده شد یک اشکال در مجموعه دولت بود!  ظریف در ادامه این اظهارات عجیب، مطالب عجیب‌تری هم مطرح کرد. او گفت: دولت مجبور شد سرنوشت برجام را با  اوضاع اقتصادی مردم گره بزند تا مطالبات را برای انعقاد توافق بالا ببرد. به نظر می‌رسد این نقطه انحراف باشد.
به گزارش «وطن امروز»، اظهارات ظریف نشان می‌دهد او حالا با آشکار شدن برنامه واقعی اروپا در قبال خروج آمریکا از برجام و وقت‌کشی تروئیکای اروپایی برای ارائه یک سازوکار مالی قابل پذیرش، ترجیح می‌دهد با تغییر صورت‌مساله و منکر شدن همه چیز، مسؤولیت برجام و آنچه در صنعت هسته‌ای و وضعیت معیشتی جامعه باعث شده را نپذیرد.
اینکه در ششمین سال ریاست‌جمهوری حسن روحانی، یعنی بیش از 5 سال پس از شعارهای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392، ظریف مدعی شده وصل کردن برجام به معیشت مردم یک انحراف در دولت حسن روحانی بوده، نشان می‌دهد وزیر امور خارجه برای آنکه مسؤولیت برجام را نپذیرد حاضر است مسؤولیت وضعیت فعلی را به دوش حسن روحانی و دیگر ارکان دولت بیندازد. او در حالی این اظهارات را مطرح کرده که طی بیش از 5 سال گذشته هم خود او، هم حسن روحانی، هم دیگر اعضای دولت و همین‌طور طرفداران دولت، بهبود معیشت و رونق اقتصادی را هدف محوری و کلیدی مذاکرات هسته‌ای و برجام دانسته‌اند و اساسا با همین شعارها و دادن وعده‌های معیشتی توانستند از مردم رای اعتماد بگیرند.
البته این اظهارات عجیب ظریف و ادعای او مبنی بر اینکه هدف برجام اقتصادی و معیشتی نبوده، در حالی است که او هم‌اکنون درباره SPV که یک مونتاژ مینیاتوری از برجام است در واقع به دنبال پیگیری گرفتن حداقل‌های اقتصادی از برجام است. یعنی مذاکرات وزارت امور خارجه دولت روحانی و 3 کشور اروپایی درباره سازوکار مالی، در راستای پیگیری برای فروش نفت به اروپا و در ازای آن خرید کالا از اروپاست. در واقع هدف اصلی یا تنها هدف سازوکار مالی اروپا، پیگیری مطالبات حداقلی اقتصادی و معیشتی است.  این اظهارات ظریف آنقدر عجیب و به دور از واقعیات است که در جواب آن باید به تمام اظهارات حسن روحانی، اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای (از جمله خود ظریف)، اعضای کابینه یازدهم و دوازدهم و همین‌طور 6 سال آرشیو رسانه‌های حامی دولت استناد کرد. او حالا 8 ماه پس از خروج آمریکا از برجام، ماهیت و فلسفه روی کار آمدن دولت روحانی را منکر شده است و اصطلاحا همه کاسه کوزه‌ها را روی سر روحانی و دیگر ارکان دولت شکست. او می‌گوید برجام کارکرد دیگری داشت و دولت روحانی آن را به معیشت مردم گره زد!
اکنون او منکر همه چیز شده و اصطلاحا زیر میز زده است و مصداق همان اصطلاح «شطرنج با گوریل»، تمام قواعد بدیهی مربوط به آنچه انجام داده و اکنون باید مسؤولیت آن را بپذیرد، زیر پا گذاشته است. معنی این مواضع وزیر امور خارجه هرچه باشد خلاف «مسؤولیت‌پذیری» است. با این اوصاف به نظر می‌رسد از هم‌اکنون باید ماجرای SPV را نیز تمام‌شده تلقی کرد.
عجایب شهر!
بر اساس این گزارش، محمدجواد ظریف این اظهارات عجیب خود را در گفت‌وگو با روزنامه خراسان مطرح کرده است. در بخشی از این مصاحبه، خبرنگار از ظریف پرسید: با توجه به تعریفی که گفتید عملا مهم‌ترین هدف از برجام مسائل اقتصادی و رفع تحریم‌ها بود اما الان به 2 شاخص می‌رسیم. درباره دستاوردهای برجام یکی به‌هم خوردن اجماع بین‌المللی و لغو قطعنامه‌ها بود  و دیگری  رفع تحریم‌ها که الان داریم آن را  خارج از چارچوب برجام پیگیری می‌کنیم.
اما بشنوید پاسخ وزیر امور خارجه ایران را:
«ما باید این دو موضوع را از هم جدا کنیم؛ یکی اهداف راهبردی ما از برجام و دیگری مابه‌ازاهای اقدامات ما و غرب. بله، غربی‌ها باید هزینه می‌دادند که آن هزینه اقتصادی بود. آن زمان یک معادله‌ای درست شد بین اقدامات ما و اقدامات غربی‌ها. اقدامات ما هسته‌ای بود و اقدامات آنها اقتصادی، بنابراین در اینکه غربی‌ها در انجام تعهدات خود کوتاهی کردند، شکی نیست اما این واقعیت به این معنی نیست که هدف از برجام اقتصادی بود. اصلا این‌طور نیست.  مذاکرات ما درباره برجام تا فروردین ۹۴ (یعنی 3 ماه قبل از توافق نهایی برجام) صرفا هسته‌ای و امنیتی بود. آقای دری‌اصفهانی که واقعا هم خدمات شایانی به برجام کرد، در فروردین ۹۴ در لوزان وارد مذاکرات شد یعنی تا آن زمان ما بحث تخصصی اقتصادی نمی‌کردیم. بحث‌های هسته‌ای، امنیتی و خارج شدن از شورای امنیت بحث‌های اصلی ما بود و اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود با واقعیات و خطوط قرمزی که برای ما ترسیم شده بود، نمی‌سازد. بنابراین این دو موضوع را باید از هم جدا کنیم. اهداف برجام استراتژیک بود، آن اهداف به دست آمده و قابل بازگشت هم نیست. اجماع جهانی علیه ایران شکسته و قطعنامه‌های شورای امنیت هم لغو شده است. درست است که قطعنامه‌ها می‌توانند برگردند اما ما هم می‌توانیم برنامه هسته‌ای خود را به شکل قوی‌تری شروع کنیم. برنامه هسته‌ای ایران حفظ و تقویت شد. مدت زیادی روی تحقیق و توسعه سانتریفیوژها و آب سنگین و... بحث کردیم.
اما اینکه بیاییم صورت مساله را عوض کنیم و بگوییم هدف برجام رفع تحریم‌ها بود و ما نرسیدیم درست نیست. هدف برجام چیز دیگری بود که حاصل شد. وظیفه اروپا و آمریکا رفع تحریم‌ها بود که به‌خصوص آمریکایی‌ها نشان دادند طرف مذاکراتی خوبی نیستند. این به آن معنا نیست که دوباره هدف برجام را بازتعریف کنیم.
اما اشکال این است که در داخل دولت برجام را با اقتصاد و معیشت مردم گره زدیم. شاید به دلیل فشارهای برخی محافل داخلی که می‌خواستند فرآیند برجام طی شود، دولت مجبور شد سرنوشت برجام را با  اوضاع اقتصادی مردم گره بزند تا مطالبات را برای انعقاد توافق بالا ببرد. به نظر می‌رسد این نقطه انحراف باشد و الان ادبیاتی که تثبیت شده  این است که هدف برجام اقتصاد بوده و چون نرسیدیم برجام شکست خورده است».
نیازی به توضیح نیست
محمدجواد ظریف در این اظهارات گفته است هدف برجام شکسته شدن اجماع علیه ایران و لغو قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران بوده است. او در ادامه گفت هدف برجام این بوده و اینکه گفته شود هدف برجام رفع تحریم‌ها بوده، درست نیست.
این اظهارات عجیب و البته باورنکردنی ظریف در حالی است که اساسا باید از او پرسید: آقای ظریف! هدف شما از لغو قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران چه بود؟ آیا غیر از این بود که این قطعنامه‌ها مبنای اعمال تحریم علیه ایران بودند؟ آیا برداشته شدن این قطعنامه‌ها در راستای مسائل اقتصادی نبود؟ آیا در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای و از سوی منتقدان بارها درباره ضرورت اخذ تضمین‌های لازم برای عدم بازگشت قطعنامه‌ها و در نتیجه بازگشت تحریم‌ها توصیه‌هایی به شما نشد؟
برداشته شدن قطعنامه‌ها اگر به معنای رفع تحریم‌ها نباشد، اساسا دستاوردی برای ایران به حساب نمی‌آید. کما اینکه اکنون با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها، موضوع تعلیق قطعنامه‌ها اساسا دستاوردی برای ایران به حساب نمی‌‌آید، چراکه تعلیق قطعنامه‌ها تبدیل به آورده اقتصادی برای ایران نشد!
آیا واقعا اکنون باید این بدیهیات را به آقای ظریف یادآوری کرد؟ 
فرار به جلو!
«آقایان بیان به من بگن من چه جوری نگرانیشون رو رفع بکنم؛ من همون کار را می‌کنم. یعنی بنده به چه زبونی بگم کارم سیاست داخلی نیست؛ علاقه‌ای به سیاست داخلی ندارم؛ دنبال سیاست داخلی نیستم؛ دنبال 1400 نیستم. چکار کنم، برم محضر تعهد بدم؟ چه کاری دوستان دوست دارن من انجام بدم که این نگرانیشون مرتفع بشه؟ بذارن ما همین کاری رو که بلدیم انجام بدیم. بیخودی به خاطر یه نگرانی نیان تو کاری که ما بلدیم اختلال درست کنن».  این بخشی از اظهارات ظریف در مصاحبه مذکور است. ظریف این اظهارات را در پاسخ به سوالی درباره افزایش انتقادات از او به خاطر پیگیری مسائل جناحی در مذاکرات هسته‌ای مطرح کرد. البته نکته جالب این است که خبرنگار روزنامه خراسان که از رسانه‌های حامی ظریف و برجام به شمار می‌رود، در گزارش خود اذعان کرده است ظریف پاسخی به انتقاد‌ها از او به خاطر پیگیری مسائل حزبی – انتخاباتی در مذاکره با البرادعی در مذاکرات سعدآباد نداشت.
«وطن امروز» اخیرا در 2 نوبت و در گزارشاتی با عنوان «ملی باش» و «همه می‌دانند» توضیحات مفصلی درباره سیاسی‌کاری ظریف و پیگیری مطالبات جناحی در قالب مذاکرات هسته‌ای منتشر کرد. یکی از این موارد مربوط به مذاکرات غیررسمی او با محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در حاشیه مذاکرات سعدآباد بود.
21  اکتبر 2003 مذاکرات هسته‌ای سعدآباد به ریاست حسن روحانی در دولت اصلاحات برگزار شد. وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه در سعدآباد گرد هم آمدند تا نخستین توافق درباره برنامه هسته‌ای ایران انجام شود. آنچه در این مذاکرات گذشت، بارها مرور شد اما آنچه مربوط به رفتار غیرملی و شبه‌حزبی ظریف است، مذاکرات غیررسمی او با محمد البرادعی در گوشه‌ای از سالن مذاکرات است. ظریف که آن زمان یکی از اعضای تیم مذاکره‌کننده بود، تلاش  می‌کرد البرادعی را راضی کند تفسیری مطلوب او از موضوع «تعلیق» ارائه دهد. ماجرا اینگونه بود که در مذاکرات سعدآباد، دولت اصلاحات پذیرفت برنامه هسته‌ای ایران تعلیق شود اما مقرر شد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تفسیر خود از موضوع «تعلیق» را ارائه دهد. ظریف در گوشه‌ای از سالن به شکل غیررسمی وارد مذاکره با البرادعی شد تا دغدغه‌های خود را با او در میان بگذارد.  اما او در مذاکره با البرادعی چه گفت؟ آیا خواستار آن شد که تفسیر متناسب و معقول و محدودی از تعلیق ارائه کند تا حق مسلم مردم ایران در داشتن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای حفظ شود؟ این ترجمه صحبت‌های محمدجواد ظریف در گفت‌وگو با البرادعی است: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری (انتخابات ریاست‌جمهوری 1384) از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این گفت‌وگو‌ها نمی‌بینند، از طرفی آنها آدم‌های پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه». آیا ظریف از این اظهاراتی که با البرادعی در میان گذاشت به دنبال احقاق حقوق هسته‌ای مردم ایران بود یا دغدغه‌های حزبی و سیاسی جریان سیاسی مطبوع خود را پیگیری می‌کرد؟ مورد دیگر نیز مربوط به طرح نگرانی‌های انتخاباتی ظریف با هاله اسفندیاری در ماجرای حضور او در شورای روابط خارجی آمریکا در سال 1393 است. او در این نشست به هاله اسفندیاری گفت اگر مذاکرات هسته‌ای منجر به توافق نشود مردم در انتخابات مجلس [دهم] به او و دوستانش رای نخواهند داد! درست مانند مذاکرات 2003 که منجر به باخت آنها در انتخابات ریاست جمهوری 2005 شد. حالا این اظهارات ظریف با البرادعی و هاله اسفندیاری را مقایسه کنید با آنچه او اکنون مدعی شده است: «بنده به چه زبونی بگم کارم سیاست داخلی نیست؛ علاقه‌ای به سیاست داخلی ندارم؛ دنبال سیاست داخلی نیستم؛ دنبال 1400 نیستم».
 


Page Generated in 0/2016 sec