printlogo


کد خبر: 204019تاریخ: 1397/10/9 00:00
سیاست‌های اشتباه، مواضع عجیب و غریب و ویژگی‌هایی که «نیست»!
تحریم‌‌های داخلی، ریشه‌ مشکلات اقتصادی

سمیرا کریمشاهی: در دیدار هیأت دولت با رهبر انقلاب در شهریورماه گذشته به مناسبت هفته دولت، رهبری بار دیگر به این مسأله تأکید کردند که برای رفع مشکلات اقتصادی، کشور با بن‌بست مواجه نیست: «در زمینه اقتصادی باید قوی و پرحجم کار کرد و تمام خلأها را پر کرد که همه‌ این موارد امکان‌پذیر و شدنی است و ما در اداره‌ اقتصاد کشور بن‌بست نداریم». اینکه گفته شود مشکلات اقتصادی ایران  در داخل کشور راهکار دارد و بن‌بستی در میان نیست نافی تاثیر تحریم‌‌های بین‌المللی نمی‌شود اما نشان‌دهنده واقعیتی است که تلاش می‌شود از چشم مردم پنهان بماند و آن غلبه‌ تاثیر سوءمدیریت داخلی بر اقتصاد کشور نسبت به تحریم‌‌های خارجی است.
به گفته کارشناسان اقتصادی کشور، تاثیر تحریم‌‌های بین‌المللی بر اقتصاد ایران به کمتر از ۴۰ درصد می‌رسد و این اقدامات داخلی است که بیشترین تاثیر را در تشدید مشکلات اقتصادی و وضعیت نابسامان فعلی دارد. اما نقص‌‌های موجود چیست که تلاش برای رفع و عدم‌شان به عنوان راهکارهای اقتصادی مناسب به جهت برون‌رفت از اوضاع فعلی مطرح می‌شود؟
چند نمونه از مهم‌‌‌‌‌ترین آنها را در این یادداشت مطرح می‌کنیم:
ابتدا نیاز است باور و دیدگاهی که مدیران و مسؤولان نسبت به مشکلات کشور و ظرفیت‌‌های موجود برای رفع آنها دارند تغییر کند. اقتصاد ایران به امید توافق با غرب و آمریکا به وضعیت رهاشدگی رسید، بعد از منعقد شدن برجام چنان قدرتی به آن به عنوان حلال مشکلات بخشیدند که اکنون به هر طریقی شده عده‌ای اعتقاد به حفظ آن دارند.  هنگامی که وزیر امور خارجه شرایط فعلی را به ناشکری نسبت به نعمت برجام ربط می‌دهد، نشان می‌دهد همچنان دولت نگاه به بیرون مرز‌ها دارد و جز توافق ایده‌ای برای دگرگونی وضعیت کشور ندارد یا نمی‌خواهد که داشته باشد.  در واقع دولت همچنان مایل است هویت خود را در  «متخصص رفع تحریم‌ها» تعریف کند که هم جزو شعار‌‌های انتخاباتی‌شان بوده و هم عاملی است که به لطف آن می‌شود هر نابسامانی را به آن گره زد و کشور را به امید توافق‌‌های پی‌درپی معطل نگه داشت؛ واقعیتی که اکنون درباره مذاکرات با اروپاییان وجود دارد و رهبری هرچه به کار قوی، پر حجم و توان‌‌های داخلی تاکید کنند تا دل از اروپا کنده نشود، این نصایح سرلوحه کار قرار نخواهد گرفت.  مسأله بعدی که ریشه‌ بسیاری از سوءمدیریت‌ها در بخش‌‌های مختلف کشور است، نفوذ روحیه اشرافی‌گری بین مسؤولان است. اعتیاد به روحیه کاخ‌نشینی ریشه بسیاری از بیماری‌‌های مدیریتی است که گریبانگیر مسؤولان می‌شود. مدیری با زندگی اشرافی بتدریج سطح دغدغه‌هایش از منافع ملت به منافع شخصی تنزل می‌یابد و وقتی ذهنش درگیر مسائلی از قبیل حقوق بیشتر و زندگی لوکس‌‌‌‌‌‌تر شود، دیگر فرصتی برای فکر کردن به درد مردم ندارد و مهم‌‌‌‌‌‌تر اینکه این اتفاقات همگی جلوی چشم مردم است و آنها می‌بینند فردی که به او امید بسته‌‌‌‌اند، ماشین و خانه آنچنانی دارد و فرزندانش از امکاناتی برخوردارند که تنها 2 درصد مردم می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند. این درگیری‌‌های ذهنی ممکن است مدیر را به ته منجلاب اشرافی‌گری بکشاند که آن اعمال فساد و دست‌درازی به بیت‌المال است. به دنبال ثروت‌اندوزی مدیران، به قشر مرفه و ثروتمند کشور برای جولان بیشتر میدان داده می‌شود تا ایران، کشوری که انقلابش متعلق به محرومان و مستضعفان است، عنوان بهشت ثروتمندان را به خود بگیرد و آنها زیر چتر حمایتی و پوششی مسؤولان قرار می‌گیرند که بعضا این حمایت‌ها برای اقتصاد کشور آسیب‌زاست. به عنوان مثال سال‌های متمادی است که به مسأله مالیات بر دارایی‌ها بی‌توجهی می‌شود. طبق گزارش‌هایی که کارشناسان اقتصادی اعلام کرده‌‌اند از دهک ثروتمند کشور یا 10 درصد ثروتمند، تنها ۳ درصد مالیات اخذ می‌شود و اگر این رقم به ۳۰ درصد افزایش یابد، دولت درآمدی مطابق نصف درآمد سالانه خود از محل فروش نفت را خواهد داشت. چنین ظرفیتی اگر با همت قوه مجریه و مجلس شورای اسلامی در ساماندهی قانون اخذ مالیات شکل بگیرد، به تنهایی می‌تواند ایران را از خطر متکی بودن به فروش نفت نجات دهد.  مورد دیگر اقتصاد مقاومتی است که آنقدر لفظ آن در همایش‌ها و سربرگ طرح‌ها آورده شده که برای همگان تبدیل به عنوانی کلیشه‌ای شده است؛ عنوانی که متاسفانه تهی از اقدام است، بویژه مهم‌ترین مسأله آن یعنی تولید ملی. عدم توجه و حمایت‌‌های ناکافی در کنار نظارت‌‌های ناقص در بازار باعث شده صاحبان سرمایه برای افزایش درآمد خود دنبال فعالیت‌‌های نامتعارفی همچون دلالی روانه شوند تا اینکه به دنبال صنایع تولیدی بروند. اما مسأله رونق تولید داخلی صرفا به حمایت‌‌های دولتی ختم نمی‌شود، بلکه یک رابطه سه‌جانبه بین مسؤولان، تولید‌کننده و مصرف‌کننده است. متاسفانه در شرایط فعلی شاهدیم بعضی تولید‌کنندگان داخلی در بحث قیمت‌‌گذاری عملکرد مناسبی ندارند و کالای خود را با قیمتی چند برابر هزینه تولید عرضه می‌کنند  یا تلاشی برای بهبود کیفیت کالا ندارند. آفت احتکار هم دامنگیر عده‌ای از تولیدکنندگان شده است. به عنوان مثال گزارشی منتشر شده بود که بعضی تولید‌کنندگان لوازم خانگی در داخل، از عرضه‌ کالا خودداری می‌کنند.  از طرف مردم هم عدم خرید کالای ایرانی به 2 دلیل عمده اتفاق می‌افتد؛ اول اینکه تحت تأثیر باوری غلط قرار دارند که هر کالایی خارجی‌‌‌‌اش بهتر است، کالا باید برند باشد و... دوم بی‌توجهی نسبت به کشور سازنده. بسیاری از مردم خریدهای روزانه خود را از فروشگاه‌‌های مختلف انجام می‌دهند بدون اینکه توجهی داشته باشند کالا در کجا ساخته شده است. اگر نقص‌ها و خلأ‌‌های موجود در رابطه بین تولید‌کننده و مصرف‌کننده و نهاد‌‌های
حمایتی- نظارتی تا حدودی رفع شود، کمک شایانی به مسأله اشتغال‌زایی در کشور می‌شود و بیش از یک میلیون فرصت شغلی جدید به بازار کار تزریق خواهد شود. عنوان دیگر مسأله‌ اتلاف ذخیره‌ ارزی کشور است.
به عنوان مثال ارز دولتی که به سفرهای تفریحی اختصاص داده شده بود، نه‌تنها جزو امور غیرضرور است که با این سیاست غلط آمار سفرهای تفریحی به خارج از کشور افزایش یافت و به دنبال آن خرید کالا از خارج به جای داخل که به بازار‌‌های خارجی رونق می‌بخشد. همچنین واردات اقلام غیرضرور یا کالاهای لوکسی که صرفا رفاه طبقه‌ مرفه کشور را تامین می‌کند، مانند واردات میوه‌‌های استوایی یا آب معدنی‌. البته دولت، واردات بیش از هزار قلم کالا را ممنوع اعلام کرده که در جای خود قابل تقدیر است اما همچنان در بازارهای ایران کالاهایی وارداتی دیده می‌شود که نمونه داخلی باکیفیت دارند مثل بیسکویت یا اینکه اصلا مورد نیاز ۹۵ درصد مردم نیست. به نسبت هر یک میلیارد دلاری که از خروج ارز جلوگیری شود، حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار فرصت شغلی جدید ایجاد می‌شود. نمونه‌‌هایی که مطرح شد در کنار چندین مورد مهم دیگر همچون مسأله بانک‌ها و قاچاق کالا هر کدام موضع ضعف اقتصاد کشور هستند یا به تعبیر دیگر تحریم از نوع داخلی‌‌اند که تلاش برای رفع و جلوگیری از رشد آنها می‌تواند اقتصاد کشور را سر پا نگه دارد. البته همان‌طور که گفته شد ابتدای همه این مسائل لازم است این باور شکل بگیرد که هم ریشه مشکلات اقتصادی و هم کلید حل آن در داخل کشور است. اگر مسؤولان به این مسأله ایمان داشته باشند و واقعا دغدغه تأمین منافع ملت در اذهان آنها باشد، شبانه‌روز در جهت آن تلاش خواهند کرد و مردم با دیدن این تلاش‌ها به آینده امیدوار خواهند بود، نه صرفا وعده و شعار در کلام. تلاشی که در آخرین دیدار هیأت دولت با رهبر انقلاب پیش از دیدار اخیر با مثال تیم‌ملی فوتبال بر آن تاکید شد: «همه دیدند که اینها [تیم‌ملی فوتبال ایران] در میدان تلاش کردند، عرق ریختند، ابتکار به خرج دادند، شجاعت به خرج دادند. دروازه‌بان با هوشمندی و فداکاری و سرعت عمل یک کاری کرد که کارستان بود. مردم وقتی این را از شما ببینند برای‌تان شعار می‌دهند، به نفع‌تان شعار می‌دهند، این باید احساس بشود. آدم ممکن است مشکل را هم یک جایی نتواند حل کند. همین قدر که بدانند وارد میدان هستید و دارید تلاش می‌کنید، روز و شب نمی‌شناسید، به مردم پیام اقتدار را می‌دهد. باید احساس بکنند دارد کار می‌شود». وضعیت امروز اقتصاد و افزایش نارضایتی‌‌های عمومی از عملکرد دولت و دستگاه‌های اجرایی نشان‌دهنده‌ این است که همچنان خلأ هوشمندی، ابتکار، فداکاری، عرق ریختن، شجاعت، شب و روز نشناختن و تمام صفاتی که ذیل «اینگونه باشید» از دولت خواسته شد، در دولت حس می‌شود و انگار مسؤولان قصد ندارند در شرایط کنونی دست به تلاشی متفاوت و مناسب وضعیت فعلی بزنند.  به دنبال آن، در دیدار اخیر دوباره رهبری به این مسأله تأکید داشتند که «فعالیت و عملکرد مسوولان اقتصادی کشور باید به‌گونه‌ای باشد که شب و روز نشناسند». کار و تلاش شبانه‌روزی اقدامی است که وضعیت نابسامان اقتصادی تشنه‌ آن است اما اگر قرار باشد رئیس دولت رویه قبلی خود را ادامه دهد، سقای اقتصاد نخواهد بود. منظور از رویه‌، عدم حضور در میدان کار است، به‌طور مثال به ادعای مشاور رئیس دولت اصلاحات، روحانی از 10 صبح سر کار می‌رود، یا اینکه بارها از سوی مشاوران و وزرایش نقل شده برای گرفتن وقت ملاقات از دفتر رئیس‌جمهور با مشکل روبه‌رو می‌شوند.


Page Generated in 0/0114 sec