محسن شهمیرزادی: در حالی که یک ماه دیگر رسما بزرگترین رویداد سینمایی کشور افتتاح میشود، برخی حواشی دامنگیر سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر شده است و تعدادی از کارگردانها اعلام کردند فیلم خود را به این جشنواره نخواهند فرستاد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که پیش از این کمال تبریزی در جریان رونمایی از فیلم «مارموز» به سینماگران پیشنهاد داد بابت جلوگیری از مواجهه با منتقدان و نظارت اهالی هنر و رسانه و اصلاحات احتمالی، فیلم خود را به جشنواره فجر نفرستند و مستقیما روی پرده سینما بیاورند. اگرچه این حق طبیعی کارگردان یا تهیهکننده است که در صورت عدم تمایل اثر خود را به جشنواره ارسال نکند تا در معرض ارزیابی اهالی رسانه و هنر قرار نگیرد اما پیش از این مرسوم بود عمدتا کارگردانهایی فیلم خود را به جشنواره نمیفرستادند که یا از ضعف فیلم و مواجهه تند مخاطبان بیمناک بودند یا آنکه آثارشان از خطوط قرمز هنجاری و اخلاقی عبور کرده بود که حضورشان در فجر برای آنها چالشساز میشد. به جز مسعود دهنمکی که معمولا آثارش در جشنواره فیلم فجر مورد بیتوجهی قرار میگیرد و «زندانیها»ی او نیز مستثنا از این قاعده نیست، سعید سهیلی با فیلم «ژن خوک»، مجید صالحی با فیلم «زیر نظر»، رضا درمیشیان با «مجبوریم» و منوچهر هادی با «رحمان 1400 » با بهانههای گوناگون از جمله عدم اتمام فیلمبرداری یا آمادگی برای اکران عمومی یا جلوگیری از ایجاد حاشیه برای فیلم، اعلام کردند فرم حضور در جشنواره را پر نکرده و در این رویداد سینمایی حضور نخواهند داشت.
سینما در انتظار فجر!
جشنواره فیلم فجر به عنوان باسابقهترین و معتبرترین جشنواره سینمایی کشور، با وجود تمام نواقص و چالشها همواره متر و معیار سینمای ایران در عرصه تولید بوده است. ارزیابی منتقدان، اهالی هنر و سینما از کارنامه یکساله سینما در این جشنواره انجام میشود و علاوه بر اینکه فجر ویترینی برای سینماست، محلی برای تبادل نظر میان کارشناسان سینما و سینماگران هم محسوب میشود. از این سو همواره جشنواره فیلم فجر بزرگترین رویداد سینمایی در کشور محسوب شده که کارگردانهای مطرح سینما تلاش دارند اثر خود را به این جشنواره برسانند و آن را در معرض اهالی هنر و رسانه قرار دهند. از سوی دیگر علاوه بر وجود بزرگترینهای سینما در این جشنواره، حضور فیلم اولیها موجب شده هر ساله پدیدهای به سینمای ایران معرفی شود که در دنیای خارج از فجر چنین اتفاقی به راحتی میسر نبود. عمده کارگردانهای جوان و درخشان این سالها با اقبال در فجر توانستند حمایت تهیهکنندگان را برای آثار بعدی خود کسب کنند و از دل آنها محمدحسین مهدویان، سعید روستایی، احسان بیگلری، نوید محمودی و... به دنیای سینما معرفی شدند. امسال نیز تمام کارگردانهای برجسته سینما که اثری در دست تولید دارند، فرم این جشنواره را پر کرده و منتظر انتخاب آثار و رقابت با سایرین در نیمه دوم بهمنماه هستند. با این وجود برخی سینماگران تصمیم گرفتند در این جشنواره حضور نداشته باشند. آنچه در این خصوص بیش از همه گمان میرود، ارجاع به صحبتهای کمال تبریزی داور سال گذشته جشنواره فجر است که در رونمایی از اثر چالشی و البته ضعیف خود، سینماگران را به عدم شرکت در جشنواره فجر توصیه کرده بود، چرا که معتقد بود قرار گرفتن در معرض منتقدان و اهالی رسانه برای فیلمهای او چالشآفرین بوده است. اگر چه نمیتوان این اتفاق را به تمام کارگردانهای انصرافی از فجر تعمیم داد اما به نظر میرسد دور زدن جشنواره فجر تبدیل به راهی مرسوم برای دور زدن منتقدان است تا آثارشان بدون چالش روی پرده رود. این مساله برای فیلمهایی با محتوای نازل و فرمی ضعیف بسیار کارآمد بوده است. عمده کمدیهای کلیشهای که در گیشه پرفروش میشوند و در عین حال از ضعفهای محتوایی و فرمی مخاطب را رنجور میکنند، ترفندی مشابه به کار برده و بیتوجه به اهالی هنر و رسانه مشغول درآمدزایی خود از گیشه شدند؛ همانطور که دور زدن جشنواره فیلم فجر توسط آثاری چون «50 کیلو آلبالو» شخص وزیر ارشاد را مجبور به عذرخواهی از مردم و مراجع تقلید میکند که آثاری با چنین محتوای مبتذل، دور از نظارت اهالی رسانه و منتقدان روی پرده رفته است.
اولویت اکران؛ راهی برای دوربرگردان کارگردانهای پرحاشیه
این مساله جریانی را پدید آورده است که در درازمدت نهتنها عنان سینمای ایران را در دست انحصارگرایان و جریانهای پرقدرت اقتصادی سینما قرار میدهد، بلکه به ضعف روزافزون جشنواره فیلم فجر به عنوان متر و معیار جریان ارزشگذاری آثار تولیدشده در سینمای ایران توسط جریان نخبگانی این حوزه منجر خواهد شد. همچنین با تضعیف جشنواره فیلم فجر و تخریب جایگاه آن، که محلی برای رویش و سکویی برای پرش جوانها به سینمای حرفهای ایران است، شاهد بحرانی جدید در رویشهای سینمای ایران خواهیم بود، چرا که در سینمایی که در آن سینماگران باسابقه نسبت به اصلیترین رویداد سینمایی کشور بیاعتنایی کنند، چگونه میتوان این رویدا را سکویی برای پرش فیلمسازان جوان دانست. از این رو به نظر میرسد شورای اکران و وزارت ارشاد باید تدبیری جهت اصلاح وضعیت موجود کنند. یکی از این تدابیر میتواند اولویتبندی فیلمهای حاضر در جشنواره در زمان اکران عمومی باشد. به این منظور که فیلمهای موفقی که در جشنواره فجر حضور داشتند اولویت بالاتری نسبت به فیلمهایی داشته باشند که به هر دلیلی از جمله نرسیدن فیلم به جشنواره فیلم فجر در مهمترین رویداد هنری کشور حضور نداشتهاند. در ساختار پر از ایراد فعلی چرخه اکران آثار سینمایی کشور بسیاری از فیلمهایی که موفق به دور زدن جشنواره میشوند، آسانتر و زودتر از فیلمهای حاضر در جشنواره میتوانند روی پرده حاضر شوند و همین امر میتواند یکی از محرکهایی باشد که بسیاری از تهیهکنندگان را به عدم حضور در جشنواره ترغیب کند. حال آنکه فیلمهای برگزیده و مورد استقبال قرار گرفته در فجر، مورد ارزیابی اهالی سینما و رسانه به عنوان بدنه نخبگانی سینما قرار گرفتهاند و میتوان نسبت به دارا بودن حداقل شاخصههای کیفی در این آثار اطمینان حاصل کرد. فرآیند بیاعتبارسازی فجر در حالی شروع شده است که عمده آغازکنندگان آنها خود اعتبارشان را وامدار حضور در این جشنواره و احیانا جوایز آن هستند و اکنون تلاش دارند در صورت ناتوانی در مصادره به مطلوب این جشنواره- که قطعا پر از ایراد و انتقاد است- آن را از درجه اعتبار ساقط کنند، که قطعا چنین چیزی در عالم واقع ممکن نخواهد بود و صرفا اعتبار خودشان را از سینمای ایران خواهند زدود.