رضا رضایی*: شاید کمتر کسی گمان میکرد اعتراض ضدحکومتی چند دانشآموز شهر درعا در جنوب غربی سوریه، به یک جنگ تمامعیار داخلی (بخوانید بینالمللی) تبدیل شود اما تبدیل شد! روز 26 ژانویه 2011 برابر با ششم بهمنماه سال 1389حتی معترضان (همان دانشآموزان) و البته اولیای آنها باورشان نبود چه سرنوشتی را برای کشورشان رقم زدهاند! و این شد بهانهای برای تأمین خوراک رسانهای غرب و آغاز فتنهای جدید در منطقه.
اگرچه مسائل و مشکلات داخلی یک کشور میتواند یک موضوع عادی به حساب آید اما حضور عوامل خارجی از کشورهایی همچون لیبی، تونس و حتی برخی کشورهای اروپایی در سوریه و تبدیل یک اعتراض داخلی به یک جنگ بینالمللی 8 ساله آن هم با 522 هزار کشته (تخمین دیدهبان حقوق بشر سوریه، سپتامبر 2018)، بیش از 7 میلیون و 600 هزار مهاجرت اجباری و 5 میلیون و 116هزار پناهنده (تخمین کمیساریای عالی سازمان ملل متحد، جولای 2017)، همه و همه نشان از یک برنامهریزی مشکوک و از پیش تدارکشده دارد که خیلی بزرگتر از اعتراض چند دانشآموز سوری است به سیستم حکومتی کشورشان.
در دسامبر 2010 و در بحبوحه انقلابهای مردمی جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا که منجر به سقوط دیکتاتورهای کشورهای عربی همچون تونس، مصر، لیبی و یمن شده بود و با گسترش اعتراضات و تظاهرات، سخن از بیداری اسلامی در منطقه به گوش میرسید، فتنه آمریکایی-سعودی با هدف انحراف افکار عمومی از این خیزش انقلابی و با عنوان راهبرد فرار رو به جلو طرحریزی میشود که در پی دریافت پالسهای فتنهآمیز از داخل سوریه، منطقه عملیاتی این فتنه در داخل خاک سوریه تعریف میشود.
آن زمان با گذشت چندماه از آغاز بیداری اسلامی در منطقه، ارتش آزاد سوریه توسط نظامیان جدا شده از ارتش با دیدگاههای ملیگرایانه و دموکراتیک تشکیل میشود؛ اپوزیسیون داخلی سوریه هم با ائتلاف چند گروه سلفی ایجاد میشود؛ از طرف دیگر جبهه النصره (شاخه جداشده از القاعده) و الاحرار شام که هر 2 جزو جیشالفتح محسوب میشدند با همکاری ترکیه شکل میگیرند و در ادامه با اتحاد تمام گروههای مخالف بشار اسد و البته با پشتیبانی مالی حامیان فتنه، دولت اسلامی عراق و شام با عنوان داعش ظهور میکند، طوری که در ادامه، جنگ گستردهای منطقه را فرا میگیرد و در آخر، همین جنگ حتی گریبانگیر کشورهای حامی فتنه نیز میشود.
اگرچه در ابتدای سال 2011 اعتراضهای داخلی سوریه با هدف کنارهگیری بشار اسد از قدرت شکل میگیرد اما با گسترش اعتراضات و ایجاد جنگ داخلی از یک طرف و ناکامی ارتش آزاد و عدم حمایت سابق کشورهای غربی- عربی از آن و نیز عدم توفیق اپوزیسیون سیاسی در جایگزینی اسد از طرف دیگر، موجبات پیدایش تکفیریها را فراهم میکند که در ادامه 3 گروه جبهه النصره، الأحرار شام و جیش الاسلام با مشارکت هم در پی احیای خلافت اموی و ریشهکن کردن علویان سوریه برآمده و جنگ 8 ساله را باعث میشوند. (الکوثر 30/5/96)
در این بین، هرچند فتنه آمریکایی-سعودی در سوریه قابل مقایسه با فتنه آمریکایی-انگلیسی- اسرائیلی سال 88 ایران نیست اما عواملی چون تحریک ابتدایی فتنه به بهانه واهی، اقلیت معترضان داخلی، حضور عوامل خارجی در طرحریزی فتنه، حمایت سیاسی و مالی کشورهای غربی و عربی از فتنهگران، براندازی حکومت مرکزی به عنوان هدف نهایی فتنه، جنگ رسانهای و روانی گسترده به نفع اقلیت معترض، توهین به مقدسات دینی و شعائر اسلامی و همچنین عدم تمکین به قانون اساسی کشور را میتوان ازجمله وجوه اشتراک این 2 فتنه قلمداد کرد؛ 2 فتنهای که در ایران با کمک عوامل فریبخورده داخلی منجر به آشوبهای خیابانی 7 ماهه میشود و در سوریه با دخالت فیزیکی دیگر دولتها، تمامیت ارضی و استقلال آن کشور، 8 سال مورد تهدید واقع میشود.
اینک با مقایسه حداقلی 2 فتنه اخیر و تأکید بر نقش مؤثر مردم انقلابی ایران در پایان بخشیدن به فتنه 88، به نظر میرسد تجویز نسخه ایرانی، یعنی حضور حماسی امت حزبالله در نهم دیماه سال 88 برای کشور سوریه نیز میتواند راهگشا باشد؛ بالاخص با تصمیم اخیر آمریکاییها مبنی بر خروج مفتضحانه از سوریه و نیز بازگشت خجالتآور کشورهای عربی متخاصم از طریق بازگشایی سفارتخانههای خود در دمشق، جای خالی حماسه 9دی این بار در سوریه احساس میشود تا ریشه این فتنه نیز برای همیشه خشکانده شود. انشاءالله
*عضو شورای مرکزی
جمعیت نیروهای انقلاب اسلامی