حسن عباسی، مدیر اندیشکده یقین در نشست «آیندهشناسی در سینما» که در حاشیه اکرانهای مرکزی نهمین جشنواره عمار در سینما فلسطین برگزار شد، گفت: در سینمای رسمی مبتذل کشور که هر روز یک جانوری را سوژه خود برای سرگرمی قرار میدهد، جشنوارههای موسوم به حقیقت، مقاومت یا عمار سراغ وجوه جدی هنر میروند. امروز در شرایطی که سینما و تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی آلوده به ساخت و بافت سینمای صرفا سرگرمی یا سینمای ابزورد و مهمل است، این قبیل جشنوارهها دارای جایگاه باارزشی است. به گزارش عمارفیلم، عباسی در این نشست اظهار داشت: در مقابل سینمای ابزورد، جریان هنری انقلاب اسلامی با جدینگری نسبت به موضوع مهمی به نام هنر، موضوع را چه در حوزه حقیقت، چه در حوزه مقاومت و چه در حوزه بصیرت در جشنواره مردمی عمار، با شکل و شمایل متفاوتی میپردازد و جوانانی که به سمت حقیقت و بصیرت میروند، کمی از آن حوزه ابتذال سینمای رسمی فاصله میگیرند. این تحلیلگر با اشاره به موضوع برجام عنوان کرد: ۸ ماه از پاره کردن برجام و دلیلی که همه قدرتهای جهانی در آن حضور داشتند، میگذرد اما اکنون در سینمای جمهوری اسلامی ۴ فیلم برجامی دیده میشود که نام این ۴ فیلم هم آمریکایی است. (لسآنجلس ـ تهران، تگزاس، کلمبوس، میلیونر میامی). عباسی با مجزا دانستن حوزه جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی تاکید کرد: انقلاب اسلامی حوزه آرمانها و بایدها و حوزه مواردی است که هنوز محقق نشده است. آنچه در سال ۵۷ رخ داد انقلابی بود که شد، در حالی که جمهوری اسلامی وضعیت «هست» است. جمهوری اسلامی آن چیزی است که تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی بروز میدهد. تفکیک جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی حرف جدیدی نیست و تفکیک طیف لیبرال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی است. در نظام جمهوری اسلامی مقامات و مسؤولانی که پایه فرهنگی لیبرال دارند، معتقدند جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی جداست! وی افزود: اگر کسی این تلقی را در جامعهشناسی انقلابها قبول داشته باشد، با یک انقلاب دومی روبهرو هستیم. سینمای جمهوری اسلامی این است که اکنون ۴ فیلم با نامهای آمریکایی و نام شهرهای آمریکایی روی پرده میرود که محتوای آن ابتذال است و فقط جنبه سرگرمی، هجو و شوخیهای جنسی دارد. سطح عمیقتری از این در سیاست میشود همان سیاستی که پیش از انقلاب کاملا در ید و اختیار آمریکا بودهایم و اکنون هم باید همانطور باشیم. وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اخیراً مقامی در وزارت اطلاعات متعرض فیلم «قلادههای طلا» شده بود. آن روز که این فیلم ساخته شد من در شورای پروانه نمایش شاهد بودم که دوستان وزارت اطلاعات آمدند و نظرات کارشناسی خود را دادند و نظرات هنری را هم دوستان سینمایی دادند و فیلم اکران شد. وظیفه وزارت اطلاعات این است که ابتذال و انحراف فرهنگی را در معاونت فرهنگی شناسایی کند، یعنی جاسوسان فرهنگی را که میخواهند فرهنگ را تخریب کنند. اما اینکه دو، سه نفر در وزارت اطلاعات چند سالی است به صداوسیما فشار میآورند که چرا این فیلم پخش میشود، بار هنری ندارد، چرا که این دوستان سواد هنری ندارند، همچنین بار اعتقادی، سیاسی و امنیتی نیز ندارد. آیا این وزارت اطلاعات در سالهای اخیر نسبت به سینمای مبتذل که مدام در حال تخریب چهره ملی است، خود را حساس نمیداند؟