مهناز افشار: فدریکا موگرینی طی یادداشتی در وبلاگ شخصیاش نوشت: «تلاش برای ایجاد سازوکار ویژه مالی در سال 2019 ادامه مییابد». به فاصلهای کوتاه از این اظهارنظر، حسن روحانی اظهار داشت: «برجام یکی از خیرات دولت یازدهم است. این حسنه مداوم است و برای همیشه میماند. مثل یک کار خیر که پایانی ندارد!» محمدجواد ظریف نیز چندی پس از سخنان رئیسجمهور در مصاحبه با همشهری تاکید کرد: «کجا من نگاهم به غرب بوده است؟! سفرهای من بیشتر به غرب بوده؟ حرفهای من بیشتر متوجه غرب بوده؟ شما بیایید و ثابت کنید! بیشترین تعداد سفرها را من به آفریقا، آسیا، همسایگان و آمریکای لاتین داشتهام، بیشترین سفرها به همراه رئیسجمهور چه در دولت یازدهم، چه دولت فعلی به همسایگان و کشورهای غیرغربی بوده، شاید چندین برابر کشورهای غربی بوده باشد، بیش از ۲۰ بار به روسیه و بیش از ۲۰ بار به ترکیه رفتهام، شما یک کشور غربی را پیدا کنید که من برای مذاکره دوجانبه بیش از ۳ بار رفته باشم در صورتی که گفتم بیش از ۲۰ بار به ترکیه و روسیه رفتهام».
خدا رحمت کند حضرت حافظ(ره) را. چه خوب میفرمود: «من از بیگانگان هرگز ننالم/ که با من هر چه کرد آن آشنا کرد!» علی ای حال، سرکار علیه خانم فدریکا موگرینی، خواهر خوبم! ما از ابتدا هم میدانستیم شما کاری جز سر کار گذاشتن ما و دولتمان ندارید، آمریکاییها که دیگر جای خود دارند! اینجا ولی به خاطر گفتن همین واقعیت، شخص آقای روحانی، 6 سال ما را بیسواد، بیشناسنامه، عصرحجری، بیدین، حسود، افراطی، جیببر، دنیا ندیده، بیکار، مستضعف فکری، متوهم، دارای خطای دید، بزدل، تخریبگر، دین نشناس، عقب مانده، لرزان، هوچیباز، کودک، فحاش، دروغگو، کاسب تحریم، بیعقل، افراطی و تندرو خواند و همزمان بر نبستن دهانها و نشکستن قلمها هم تاکید موکد کرد! خواهر مودب و باهوشم! میدانم که شما هم مثل آمریکاییها ما را تندرو میخوانید و آقای روحانی و دوستانش این بهتان را اساسا از شما یاد گرفتهاند...
بگذار اما از این بگویم که حکایت غریبی بود اینکه ما و ملت عزیز ایران باید تاوان عشق دیگران به شما و دوستان چشمآبیتان را میپرداختیم.
ولی خب پرداختیم و نقدا هم در حال پرداختنیم! خبر خوب برای آن خواهر سلفیبگیر اما اینکه دولت پر از تدبیر و امید ما، به جهت راهبری اقدامات داخلی و خارجی برجام، قریب 5/3 میلیارد تومان بودجه برای سال 98 در نظر گرفته است. خبر بهتر اینکه بودجه نگهداری و بهسازی تاسیسات هستهای کشور عزیز ما در سال 98، تنها ۲ میلیارد تومان خواهد بود و خبر عالی برای آن وارث خلف جک استراو آنکه دوستان شما در دولت ما، برای مطالعات راهبردی صنعت هستهای در سال 98 تنها یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بودجه لحاظ کردهاند! خواهر ارجمندم! ورای مسائل سیاسی، امیدوارم در سرمای سوزان این روزهای زمستان، مانند مردم یمن بیسرپناه نبوده و سلامتی وجود شریفتان به یمن دعای این مردم گرسنه برقرار باشد.
توصیه حقیر البته این است که علاوه بر همراه داشتن حرز حضرت داوود(ع)، در این روزهای کوتاه زمستان، فرصت روزه نذری برای نجات آن ملت مظلوم را از دست نداده، یا حداقل مثل آقای ظریف ما، از این اقدام حمایت رسانهای کنید. این اقدام برای ترمیم وجهه داخلی و خارجی شما بسیار خوب است، هر چند مانند ایشان در بازگرداندن کشتی نجات از ساحل بندر الحدیده نقشی کلیدی ایفا کرده باشید!
اما بعد؛ من نمیدانم شما چقدر به سوابق مذاکرات هستهای ایران و غرب تسلط دارید، مرقومه شریف آن بانو در وبلاگ شخصیاش اما عجیب ما را یاد خاطرات آقای جک استراو از مذاکرهاش با هیات ایرانی در دهه 80 شمسی میاندازد. مردک انگلیسی زمانی در مصاحبه با بیبیسی اینگونه برایمان تعریف کرده بود: «پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهر محل زندگی خود بودم که بینِ راه تلفن همراهم زنگ زد».
استراو چنین ادامه میدهد: «آنسوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه ایران بود. او گفت: ما میخواهیم 20 سانتریفیوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمیتوانم در خصوص یک پرونده حساس بینالمللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم: شما توافقنامه را امضا کردهاید و دیگر نمیشود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم: باید در این باره با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح میزد و ظاهراً عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره اتمی استفاده کند!» وی در نهایت بر این نکته تاکید میکند که در همان مستراح به درخواست ایران پاسخ منفی داده است! من به جهت آنکه شما بانوی ظاهرا محترمی هستید و بنا بر آنچه ادب حکم میکند، نمیتوانم حرف دلم را پیرامون جک در اینجا بنویسم. جسارتا اما نوع رفتار کنونی شما و اروپا با ملت ما و دولتی که 6 سال به ما فحش داده، کپی نعل به نعل لجنخواری همان موجود پلید در دهه 80 است.
از من نپرسید که چرا با آنکه شما را میشناختیم، دوباره در چاه افتادیم و حتی نه به شما، که به دوستان جانی آمریکاییتان هم اعتماد کردیم. این را طبعا باید از آقای روحانی و ظریف بپرسید که مسؤولیت اصلی مذاکرات هر دو مقطع را برعهده داشتهاند یا حداقل از مهرههای رسانهایتان در اردوگاه غربپرستان ایرانی! راستی، رئیس کل بانک مرکزی ما جناب آقای همتی عزیزمان هم اخیرا سخن دقیقی درباره فعالیتهای وبلاگی شما گفتهاند. ایشان تاکید کردهاند: «به کانال اروپا خیلی امیدی نیست ولی باید از آنها مطالبه کرد و طلبکار بود!» طلبکاری ما از آن خواهر دلسوز و مودب اما در همین خلاصه نمیشود. ما، آفریقا، آمریکای لاتین، آسیا و خلاصه، تمام بشریت، به اندازه چند قرن غارت و کشتار از شما و دوستان منحوس آمریکاییتان طلبکاریم. راستش را اما اگر بخواهی خواهر جان! حاضریم همه را واگذار کنیم و در عوض تنها امید آقای روحانی و ظریف به عنایات شما قطع شود. فحش هم به ما بدهند، حرفی نیست! دیگر اینکه شما هم یاد بگیر و توقعت را از این دنیای فانی کم کن خواهر خوبم و اینقدر دنبال استحمار و استعمار ما نباش!