محسن تاجیک: بیتردید شکست دولت غیرنظامی بختیار، طرحها و برنامههای هایزر و کاخ سفید را وارد فاز جدید به منظور اجرای کودتای نظامی میکرد. اتفاقا یکی از اقدامات مهم هایزر در مدت حضورش در تهران، تقسیم وظایف بین نیروهای سهگانه برای مقابله با جریان انقلاب و آمادگی برای کودتا بود اما اینکه چرا چنین کودتایی در آن زمان انجام نشد یا اساسا اینکه امکانات اجرای کودتا وجود داشت یا نه، خود از سوالات جدی در این زمینه است.
اولین احتمال برای اجرای کودتا، توسط فرماندهان ارتش و آن هم به صورت خودسرانه و بدون هماهنگی با آمریکاییها بود اما با توجه ساختار و فضای ارتش شاهنشاهی و همچنین طراحی سیستمی که شاه برای جلوگیری کودتا از سوی نظامیان انجام داده بود، این مسأله منتفی به نظر میرسید. خواسته اصلی شاه از هایزر که یک سال قبل از انقلاب ایران به درخواست شاه برای ایجاد یک سیستم کنترل و فرماندهی و ایجاد دکترین و اصول و وظایف عملیاتی سازمان نیروهای مسلح به ایران آمده بود، ایجاد یک سیستم نظامی برای جلوگیری از کودتا توسط ارتشیان بود: «[شاه] گفت که یکی از نیازمندیهای اصلی او در طراحی سیستم کنترل فرماندهی این است که او کنترل کامل و مطلق (استبدادی) خود را بر نیروها حفظ کند. او یک سیستمی میخواست که او را صددرصد در برابر کودتا حفظ کند». از طرفی طرح «ر+1» که در واقع همان برنامه تسلط بر کشور در روز بعد از رفتن شاه بود، منتفی به نظر میرسید، چرا که امکانات لازم برای تسلط کامل ارتش بر دستگاههای مهم و حساس کشور و تامین مایحتاج اولیه مانند سوخت، برق و... مهیا نبود. بختیار روز 25 دیماه، یعنی یک روز قبل از رفتن شاه از کشور در جلسه با فرماندهان این مسأله را متوجه و بشدت عصبانی میشود: «من نمیتوانم باور کنم چگونه یک ارتشی ذخیره سوخت ندارد. من نمیتوانم باور کنم چگونه نیروهای مسلح شاهنشاهی نمیتواند ارتباطات و مخابرات مملکت را به دست بگیرد و اداره کند، مگر ممکن است در یک مملکتی نیروهای مسلح نتواند؟»
اما از آنجایی که یکی از گزینهها یا به عبارت بهتر آخرین گزینه کاخ سفید، اجرای طرح کودتای نظامی بود، آنها لحظه به لحظه شرایط را برای اجرا یا عدم اجرای این نقشه میسنجیدند و ژنرال هایزر، نماینده واشنگتن در تهران هم مامور به انجام اقدامات لازم برای فراهم کردن تجهیزات آن بود. «برژینسکی» درباره ارزیابی کاخ سفید از عملی بودن کودتا میگوید: «من شخصاً گری سیک (مسؤول امور ایران در شورای امنیت ملی آمریکا) را مامور مذاکره با بعضی از ایرانیان مطلع کردم و او نتیجه مذاکرات خود را چنین گزارش داد که ارتش ایران اگر درست رهبری شود هنوز توانایی انجام چنین کاری را دارد. زاهدی هم توانایی ارتش را برای اقدام به کودتا تأیید میکرد ولی به علت موضع خاص او به طرفداری از شاه روی حرفهایش نمیشد حساب کرد. با عدم اطمینانی که درباره وضع ارتش ایران به وجود آمده بود، ارزیابی بیطرفانه و حرفهای هایزر درباره نیروهای مسلح ایران مهمترین منبع اطلاعاتی ما در این زمینه به شمار میرفت».
هایزر در اولین جلسهاش با فرماندهان نظامی که نوزدهم دیماه برگزار شد، در پاسخ به ارتشبد طوفانیان که شرط خود را برای ماندن در کشور پس از فرار محمدرضا، دست زدن ارتش به یک کودتا عنوان میکند، میزان توانایی ارتش برای اجرای کودتا را با طرح پرسشی میسنجد: «تنها راه ماندن من این است که روز رفتن شاه، ارتش کودتا کند. بلافاصله پرسیدم آیا رهبران ارتش آماده چنین کاری هستند؟ او به آرامی و با صداقت مخصوص به خود پاسخ داد خیر! هیچ برنامهای برای کودتا وجود ندارد». البته او در همان جلسه، کمیته «بحران» را متشکل از سران بلندپایه نظامی تشکیل میدهد و به فرماندهان اعلام میکند باید طرح مدونی را برای اجرای کودتا برنامهریزی کنند. ژنرال آمریکایی به گفته خودش فرماندهان را برای چنین عملیاتی از نظر روحی آماده کرده بود اما مهمترین مساله او کمبود زمان بود. در واقع مهمترین نگرانی هایزر ورود امام خمینی(ره) به تهران بود و با همکاری دولت بختیار طرحها و نقشههای متعددی را در نظر داشتند؛ از بستن فرودگاهها و گفتوگو با امام(ره) گرفته تا ربایش هواپیمای حامل ایشان یا منحرف کردن آن و بعد دستگیری ایشان در منطقهای دورافتاده. (جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا. ص 201) از طرفی بازگشت هرچه سریعتر به ایران هم برای امام خمینی(ره) و اعضای شورای انقلاب بسیار اهمیت داشت و آنها بر این موضوع پافشاری میکردند. هایزر درباره تاخیر در ورود امام(ره) به کشور مینویسد:
«براون- وزیر دفاع- در این مورد خبر خوشحالکنندهای داشت. بر اثر تلاشهای آمریکا که از طریق فرانسه انجام شده بود، یکی از افراد [امام] خمینی (که به نظر من ابراهیم یزدی بود) او را تشویق کرده بود مراجعت خود را لااقل چند روز به تأخیر بیندازد». اما در نهایت با پافشاری امام برای بازگشت به کشور و فشار اجتماعی، بختیار چارهای جز باز کردن باند فرودگاه مهرآباد برای بازگشت ایشان پیدا نمیکند و امام(ره) 12 بهمن به ایران بازمیگردد.
هایزر که در تثبیت دولت بختیار، جلوگیری از ورود امام خمینی(ره) به کشور و در نهایت اجرای یک کودتای نظامی ناتوان ماند، 2 روز بعد یعنی 14 بهمن با یک هواپیمای نظامی «C130» ایران را ترک کرد. البته او در خاطراتش سعی دارد اینگونه وانمود کند که مقدمات لازم برای اجرای کودتا توسط او به گونهای آماده شده بود که فرماندهان ارتش بدون حضور وی هم قادر به اجرای آن خواهند بود و اگر چنین کاری را نکردند، کوتاهی از سوی آنان بوده است: «ژنرال جونز سپس پرسید آیا ارتش بدون حضور من قادر به کودتای نظامی هست؟ گفتم هرکس میتواند حدسی بزند اما من فکر میکنم که قادر به این کار هستند و اگر بختیار به آنها دستور بدهد به این کار اقدام خواهند کرد» اما «ویلیام سولیوان» سفیر وقت ایالات متحده در ایران که تا چند روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، در ایران بود، درباره امکان کودتا نظر دیگری دارد. او میگوید روز 22 بهمن، از سوی کاخ سفید با سفارت تماس برقرار شد و برآورد امکان اجرای کودتای نظامی را از وی سوال کردند. سولیوان از قول «فیلیپ گاست» رئیس هیأت مستشاری نظامی آمریکا در کتاب خاطراتش مینویسد: «او گفت در شرایط فعلی شانس موقعیت یک کودتای نظامی فقط 5 درصد است و من به یکی از همکارانم گفتم نظر ژنرال را به واشنگتن مخابره کند».