تصمیم شاه برای خروج از کشور آن هم در شرایطی که نارضایتی عمومی از حکومت پهلوی در اوج خود بود، یک پیام را به فرماندهان نظامی میفرستاد. آن هم وضعیت مبهم و نامعلوم آنها در فقدان شاه بود. همین مسأله موجب شروع موج خروج بستگان مقامات رژیم از کشور در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب شد که با گذشت زمان نیز این موضوع شتاب بیشتری گرفت؛ مسالهای که بر روحیه فرماندهان ارتش نیز تاثیر فراوانی داشت. در این بین و قبل از خروج شاه از کشور، ارتشبد «غلامعلی اویسی» فرماندار نظامی تهران که قساوت قلبش و کشتار معترضان توسط او زبانزد بود و نقش مهمی در سرکوب مردم در قیام 17 شهریور داشت و برای وفاداری به شاه سوگند خورده بود، با سرمایه 280 میلیون تومانی از کشور فرار کرد و تیمسار «ازهاری» رئیس دولت نظامی قبل از بختیار و رئیس سابق ستاد بزرگ ارتشتاران هم نیز به بهانه بیماری قلبی به آمریکا رفت. 2 اتفاقی که ارتشبد قرهباغی، رئیس وقت ستاد کل ارتش شاهنشاهی آن را لطمه شدیدی به حیثیت ارتش دانست و در واقع بیشترین تاثیر را بر روی روحیه پرسنل ارتش داشت. (اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی، ص107) از این رو تعدادی از سران ارتش سعی داشتند جلوی خروج شاه از کشور را بگیرند. ارتشبد قرهباغی در اینباره مینویسد: «از زمانی که مسأله مسافرت اعلیحضرت به خارج از کشور مطرح شد در هر فرصتی که مقدور بود در جهت انصراف ایشان از مسافرت مطلبی عرض میکردم... در یکی از شرفیابیهای روزهای اول پس از شرح مشکلاتی که در صورت خروج اعلیحضرت از ایران، نیروهای مسلح با آن روبهرو خواهند بود، عرض کردم معلوم نیست وضع روحی نیروهای مسلح شاهنشاهی با این کیفیت بعد از مسافرت اعلیحضرت به چه وضعی خواهد بود و استدعا کردم از مسافرت صرفنظر کنند.» (همان، ص 154-155) ارتشبد طوفانیان، معاون وزیر وقت جنگ این مسأله را اینگونه بیان میکند: «گفتم اعلیحضرت من هیچ وظیفه میهنی ندارم دیگر. وقتی که من یک عمر گفتم اعلیحضرت فرمانده کل قوا، اگر اعلیحضرت بروید بیرون من نمیمانم تو این مملکت، من هم باید بروم». (خاطرات ارتشبد حسن طوفانیان، طرح تاریخ شفاهی ایران، دانشگاه هاروارد، 1381، انتشارات زیبا، ص81)
این وضعیت مبهم و آشفته فرماندهان نظامی در نبود محمدرضا پهلوی، یکی از دغدغههای آمریکاییها به حساب میآمد. ژنرال هایزر در این باره در کتاب خود مینویسد: «موضوعی که در این میان مهم بود، رهبری ارتش بعد از خروج شاه بود. تا زمانی که شاه در کشور بود میشد به آنان اطمینان کرد اما اگر میرفت، رفتار آنان چگونه میشد؟ با توجه به اینکه ملت، هویت ارتش را با وفاداری آنها نسبت به شاه میشناختند، بنابراین با از بین رفتن پوشش شاه، آنان هدف اول مخالفان قرار میگرفتند. مطمئناً عدهای از کشور فرار میکردند و فرار آنها نیز دروازههای کشور را به سوی [امام] خمینی باز میکرد. عدهای دیگر ممکن بود بایستند و بجنگند و کودتای نظامی برپا کنند».
بنابراین یکی دیگر از تدابیر کاخ سفید که در وظایف و ماموریتهای هایزر تجلی داشت، سر و سامان دادن به وضعیت بلبشوی ارتش و حمایت آنها از دولت بختیار بود. «سایروس وینس» وزیر خارجه وقت آمریکا، ماموریت فرستاده خود به ایران را اینگونه بیان میکند: «دیدار ژنرال هایزر [با فرماندهان ارتش] برای این بود که ببیند آمریکا برای حفظ وحدت ارتش ایران چه کار میتواند بکند تا اینکه مبادا در ارتش شکافی ایجاد شود و کشور به ورطه بحران و آشوب بیفتد و وضعی پیش آید که کسی نباشد که قدرت را در دست بگیرد». در همین راستا هایزر ماموریت خود را چنین شرح میدهد: «دستور بود با ربیعی، قرهباغی، حبیباللهی، طوفانیان و بدرهای ملاقات کنم و اطمینان خاطر پرزیدنت کارتر را به آنها ابلاغ کنم. وظیفه اصلی ما طبق رهنمود کارتر جلوگیری از فرار فرماندهان بعد از رفتن شاه بود. طبق دستور، فرماندهان باید میماندند و در تثبیت دولت و در دست گرفتن اوضاع مملکت کمک میکردند. واشنگتن گویا میخواست ایران دارای یک دولت قوی و باثبات و دوست آمریکا باشد و این امر برای آمریکا حیاتی بود. از نظر کارتر ارتش ایران بشدت تحت تاثیر قرار گرفته بود و از ارتش میخواست از یک دولت غیرنظامی و باثبات حمایت کند».
در نهایت هایزر 5 روز پس از ورودش به ایران، اولین جلسه مشترک خود را با سران نظامی 19 دیماه، یک هفته قبل از خروج شاه از کشور، در دفتر ستاد ارتش در تهران تشکیل میدهد و اولین مسالهای که او در این جلسه با آن مواجه است، ترس و اضطراب فرماندهان پس از خروج احتمالی شاه است. هایزر وحشت هر کدام از آنها را اینگونه روایت میکند: «قرهباغی گفت نخواهد توانست انسجام ارتش را در صورت ترک کشور توسط شاه آن هم با این سرعت حفظ کند و گفت اگر اعلیحضرت کشور را ترک کند من نیز به همراه او خواهم رفت... طوفانیان گفت نگرانی اصلی من این است که اگر [امام] خمینی به کشور بازگردد کار ما تمام است. او این مطلب را با اضطراب و وحشت میگفت و ادامه داد هیچ راهی برای زنده ماندن وجود ندارد. باید برنامه ترک کشور را بریزیم... سپهبد ربیعی وقتی که گوشی را گذاشت با صدایی لرزان به من گفت اعلیحضرت به من دستور داد برنامه عزیمت او را فراهم کنم. ربیعی به مرز جنون رسیده بود. با تاکید گفت او هم باید برود. اگر میخواست بماند باید از جانش میگذشت». (ماموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر. ع. رشیدی. صص78 و 91 و 102)
هایزر که وضعیت اسفناک روحی سران نظامی را در جلسه چنین میبیند، سعی در آرام کردن و تزریق امید به آنها دارد و آنها را به حمایت و همکاری با دولت بختیار دعوت میکند: «من آمدم بگویم دولت آمریکا از ارتش ایران پشتیبانی میکند و ارتش ایران هم به نظر ما مصلحت است از دولت بختیار پشتیبانی کند... اعلیحضرت به یک کشور احتیاج خواهد داشت تا اینکه مراجعت کند و همه شما میتوانید در اینجا بمانید و کشور را برای این هدف آماده و با ثبات کنید. فکر میکنم راههایی بتوانیم پیدا کنیم که با بختیار برای نیل به این هدف کار کنیم». همچنین او برای همراه کردن فرماندهان و جلب اعتماد آنها کمیتهای به عنوان «کمیته بحران» مرکب از ژنرالهای نامبرده تشکیل میدهد و در آن جلسه به نتایج قابل قبولی هم میرسد. در پایان جلسه تصمیم گرفته میشود برای انجام برنامههای مورد نظر هایزر برنامهای تدوین شود. پس از آن هایزر هر روز با 4 ژنرال مذکور دیدار و سعی میکند آنان را به اهداف مأموریت خود یعنی موافقت با خروج شاه از کشور، حفظ انسجام ارتش، حمایت از دولت بختیار و دست نزدن به کودتای نظامی علیه بختیار متقاعد کند. وی همچنین به سران ارتش اطمینان میدهد اگر بختیار نتواند جلوی انقلابیون را بگیرد و در نظم دادن به امور کشور موفق نشود، آن وقت آمریکا از کودتای نظامی حمایت خواهد کرد. «هارولد براون» وزیر دفاع وقت ایالات متحده برنامه واشنگتن را برای همراهی ارتش ایران از دولت بختیار و سناریوهای پیش رو چنین میداند: «من به ژنرال هایزر گفتم ما نباید به فرماندهان نظامی ایران اینطور تفهیم کنیم که دست زدن به یک اقدام نظامی از نظر ما مردود یا منتفی است و همچنین نباید تاکید کنیم هر حکومت غیرنظامی بهتر از یک رژیم نظامی است. من موکداً این موضوع را تکرار کردم ما فقط مخالف کودتا علیه حکومت بختیار هستیم ولی اگر اوضاع رو به وخامت بگذارد و شانسی برای بقای حکومت بختیار نباشد ارتش نباید بیتفاوت بماند».آنچه مشخص است، فرماندهان ارتش در آستانه فرار از کشور بلافاصله پس از خروج شاه از کشور بودند و اگر چنین اتفاقی روی میداد، دولت بختیار بزرگترین پشتوانه نظامی خود را از دست میداد و به سرعت سقوط میکرد. هایزر در حقیقت زمان لازم را برای بقای دولت بختیار پس از خروج شاه از کشور که مورد حمایت و اعتماد کاخ سفید قرار داشت، فراهم کرد.