پیام مرادی: پس از طرح استعفای وزیر بهداشت آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفت، مشاجره علنی و عریان قاضیزادههاشمی با نوبخت بود. وزیر سابق بهداشت ترجیح داد به جای رایزنی در سطح دولت، پیشبرد اهدافش را با فشار رسانهای بر سازمان برنامه و بودجه یا شاید به تعبیری شخص رئیسجمهور پیگیری کند. ناگفته پیداست اصل چنین اتفاق و مشاجرهای برای دولت آسیبی جدی و نقصی کمسابقه است، با این حال اگرچه پیش از این تصور میشد این استعفا یک تاکتیک کوتاهمدت برای جذب منابع مالی بیشتر و تامین نیازهای طرح تحول سلامت است اما اکنون با پذیرش آن از سوی روحانی، نباید از کنار چند نکته براحتی عبور کرد.
1- قاضیزادههاشمی همان وزیری است که روزی معتقد بود مردم رای دادهاند، وضع مدیریت فعلا همین است و باید تحمل کنند! اینکه صاحب چنین ایدهای خودش نمیتواند وضع مدیریت فعلی را تحمل کند، به معنای کاهش بسیار شدید ضریب نفوذ اجتماعی روحانی و نیز توان او در اداره دولت است.
2- درست است که قاضیزاده وزارت بهداشت را ترک میکند اما سیاستهایش گریبان نظام سلامت را به این زودیها رها نخواهد کرد. «طرح تحول سلامت» برای مدتها استدلال محکم دولتیها در اثبات کارآمدی بود اما از همان ابتدا منتقدان جدی از هر دو جناح سیاسی کشور داشت. از مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت خاتمی و نایبرئیس اصلاحطلب مجلس فعلی گرفته تا کامران باقریلنکرانی، وزیر بهداشت دولت اول احمدینژاد و نمایندگان اصولگرای مجلس! طرح تحول سلامت موفق شد با کاهش هزینههای بهداشت و درمان در کشور، رضایت عمومی از نظام سلامت را افزایش دهد اما برای مردم روشن نبود که این کاهش هزینهها چگونه اتفاق افتاده و آیا امکان تداوم همیشگی آن وجود دارد یا خیر. در حقیقت قاضیزاده هاشمی تصمیم گرفت با تزریق بیش از اندازه منابع مالی و پر کردن جیب پزشکان با افزایش نجومی تعرفههای پزشکی، سهم دولت را در نظام سلامت بیشتر کند. اگرچه این طرح ظاهری مردمپسند دارد اما در بلندمدت نتایج و عواقب ضدمردمی آن بسیار جدی است. با اجرای طرح تحول سلامت، مجموعه بهداشت و درمان به یک سیاهچاله عظیم مالی تبدیل شد که همهساله برای بقا به هزاران میلیارد تومان اعتبار و منابع بیشتر نیازمند است و از اینرو به علت وجود محدودیت در منابع و امکانات، تداوم این طرح ناممکن به نظر میرسد. به تعبیری میتوان گفت طرح تحول یک مُسکن بسیار گرانقیمت برای نظام سلامت بود که فقط چند سال مشکلات آن را پنهان کرد، در حالی که با هزینه همین مُسکن میشد نظام بیمار سلامت در ایران را در بلندمدت درمان کرد. پیشنهادهای جدی و کارآمدی چون نظام ارجاع و طرح پزشک خانواده نادیده گرفته شد و نگاهها معطوف به جذب منابع مالی بیشتر برای زنده نگه داشتن طرح تحول سلامت بود. در نهایت اما پیشبینی منتقدان مبنی بر غیرکارشناسی و ناممکن بودن تداوم این طرح تحقق یافت و وزیر را وادار به استعفا و کنارهگیری کرد. حال وزارت بهداشت و مجموعه بهداشت و درمان کشور مانده است و میراث هاشمی! میراثی از سیاستگذاریها، نگرشهای مدیریتی و نیز انتظارات و تعهدات که چالشی بزرگ برای کشور است.
3- قاضیزادههاشمی در میان وزرای دولت به اتخاذ رویکردهای چکشی و تند در مواجهه با دانشجویان، خبرنگاران و منتقدان مشهور بود. برخوردهای زننده او با فرماندار یک شهر محروم یا پاسخهای گزندهاش به پرسش خبرنگاران و توهینهای مکررش به دانشجویان بیسابقه بود. در این زمینه وزیر سابق بهداشت با استانداردهای نظام جمهوری اسلامی یا شاخصههای یک مسؤول مردمی و حتی شعارهای جناب آقای روحانی قطعا فاصله داشت اما در تمام این سالها نهتنها رویکرد خود را اصلاح نکرد، بلکه دولت و دستگاههای تبلیغاتی همچون صداوسیما به شکلگیری یک تصویر غیرواقعی به نحوی فعالانه کمک کردند. کشور ما به تقویت امر پاسخگویی و مسؤولیتپذیری نیاز مبرم دارد که متاسفانه گاهی اوقات در مواجهه با پدیدههایی چون قاضیزادههاشمی، منفعلانه و معکوس عمل میشود. اگر برخوردهای متفرعنانه در حاکمیت نهادینه شود، ثبات سیاسی و اجتماعی و نیز کارآمدی نظام دچار چالش خواهد شد.