فرزین کوشا: گفتوگوی تلفنی میان روسای جمهوری ترکیه و آمریکا نه تنها منجر به بهبود مسائل و گشایش در روند سیاسی و میدانی سوریه نشد، بلکه یک گره کور دیگر در این پرونده به وجود آمده که با دندان هم باز نمیشود و آینده آن نیز مشخص نیست. برای درک این موضوع کمی به عقب بازمیگردیم؛ زمانی که دونالد ترامپ سال 2016 پیروز میدان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده شد، همگان بر این باور بودند که بزودی شاهد «تعلیق در جهان» خواهند بود و دقیقاً این اتفاق رخ داد. امروز در بسیاری از پروندهها شاهد آن هستیم که این تعلیق به صورت علنی در حال خودنمایی است و البته در برخی محورها این وضعیت عمیقتر از سایر محورها بوده است. نمونه بسیار مهم این وضعیت را درباره قراردادهای بینالمللی (آب و هوای پاریس، برجام، ناتو، یونسکو و ...) علناً به چشم دیدیم اما پرونده دیگری که موجب شده امروز ترامپ در خاک کشور خود مورد انتقادهای بسیار زیادی قرار بگیرد، سرنوشت نامعلوم «کردهای سوریه» است.
وضعیت کردهای سوریه پس از تصمیم غیرمنتظره رئیسجمهوری آمریکا مبنی بر خروج از سوریه و سایر مناطق کردنشین این کشور بسیار پیچیده شده است؛ به این معنا که کردها به هیچوجه انتظار خروج ایالات متحده از سوریه آن هم با این وضعیت را نداشتند. از این منظر آنها در حالت کنونی نه تنها بسیاری از امیدهای خود را از دست دادهاند بلکه حیات سیاسی و موجودیت خود را در هالهای از ابهام میبینند. طیف زیادی از مسلحین کرد سوریه که تحت عناوینی مانند «پید» و «یپگ» مشغول فعالیت در شرق فرات هستند همگی توسط ایالات متحده تسلیح و آموزش داده شدهاند و پنتاگون بارها آنها را متحد استراتژیک خود در سوریه خطاب کرده است. این بدان معنا نیست که آمریکا به دنبال استقلال کردهای سوریه است، بلکه متاسفانه کردهای این منطقه از دیرباز به دلیل آنکه سودای استقلال را در سر میپروراندند، به عنوان ابزار اعمال فشار و شلوغکاری در عراق و سوریه، مورد استفاده واشنگتن قرار گرفتهاند.
از اقلیم تا شام
جیمز متیس، وزیر دفاع سابق ایالات متحده چندی قبل از آنکه به این سمت برگزیده شود و سکان پنتاگون را در دست بگیرد، اعلام کرده بود کردهای عراق و بویژه سوریه را هرطور که باشد تحت لوای خود قرار خواهیم داد و با تمام قدرت از آنها حمایت خواهیم کرد. دلیل اصلی این حمایت جنگجو بودن کردها نیست، بلکه آمریکا معتقد است کردها به دلیل داشتن نگرش کمونیستی با هیچ جریان قومی و مذهبی در منطقه پیوند ندارند و به صورت مستقل میتوان از آنها در معادلات میدانی و سیاسی منطقه بهره جست. در اقلیم کردستان عراق و زمانی که داعش کرکوک را در اختیار خود داشت، آمریکاییها با گسیل کردن طیف زیادی از امکانات لجستیکی و تسلیحاتی آنها را مقابل داعش قرار دادند و از سوی دیگر در پشت پرده به بارزانی قول استقلال را داده بودند. کمی بعد پس از آنکه پیشمرگههای کردستان عراق داعش را بیرون راندند، ایالات متحده به اربیل پیام داد نمیتواند به صورت علنی استقلال این جغرافیا و جدا شدن آنها از بغداد را تضمین کند! در این مقطع بود که کردهای سوریه تا حدودی از استقلال خود مایوس شده بودند اما باز هم فریب و حربه واشنگتن آنها را مقابل داعش در کوبانی، عفرین و شرق فرات قرار داد و تا امروز قول و قرارهای ایالات متحده برای استقلال آنها عملیاتی نشده است.
این روند تنها یک سناریو با دو بازیگر (کردها و آمریکا) نداشت، بلکه در آن طرف مرزهای سوریه دولت حاکم بر آنکارا به دقت نظارهگر اقدامهای آمریکا و بویژه یگانهای مدافع خلق (یپگ) بود. ترکیه از دیرباز تاکنون بویژه پس از شروع بحران سوریه در سال 2011، کردهای سوریه را جدیترین تهدید علیه امنیت ملی خود دانسته و تمام جریانهای کردی را شاخه نظامی حزب کارگران کردستان (پکک) میداند. انفجارهایی که در استانبول و میدان کیزلای آنکارا توسط «پکک» انجام شد، موجب اعمال فشار بیشتر بر کردهای سوریه از سوی دولت رجب طیب اردوغان و کابینه او شد تا جایی که خبرگزاریهای ترکیه در طول هفته چندین خبر از هدف قرار دادن عناصر «پکک» را در خروجی خود قرار میدادند تا به خوانندگان و افکار عمومی خود ثابت کنند کردها تروریست هستند! این روند تنها در خارج از خاک ترکیه و پیرامون این کشور اتفاق نیفتاد، بلکه در داخل ترکیه هم شاهد حذف سیاسیون کردتبار بودیم. به عنوان مثال «صلاحالدین دمیرتاش» رهبر مشترک حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه (HDP) با دستور اردوغان بازداشت شد و بسیاری از نمایندگان کرد حاضر در پارلمان ترکیه تحت فشار و حتی شنود مخابراتی قرار گرفتند. استناد دولت ترکیه این بود که دمیرتاش و اعضای حزب دموکراتیک خلقها با «پکک» در ارتباط هستند و حتی احمد داووداوغلو (نخستوزیر پیشین ترکیه) این حزب را شاخه سیاسی «پکک» خوانده بود. این بدان معناست که ترکیه راهبرد خود در قبال کردها را در داخل و خارج از کشورش با قدرت پیگیری میکند و امروز بر سر همین ماجرا با
ایالات متحده به مشکل خورده است.
برداشت غلط از یک گفتوگو
چندی قبل پس از آنکه آمریکا اعلام کرد بزودی نظامیان خود را از سوریه خارج میکند، گفتوگوی تلفنی میان اردوغان و ترامپ اتفاق افتاد. در این گفتوگو، رئیسجمهوری ترکیه به همتای آمریکایی خود تضمین میدهد پس از خروج نظامیان ایالات متحده از سوریه، آنکارا مبارزه با داعش را ادامه دهد اما کردهای سوریه را هدف قرار ندهد. در مقابل دونالد ترامپ با توجه به دیدگاه اقتصادی خود فرصت را برای کم کردن هزینههای کشورش در منطقه مغتنم میشمارد و به اردوغان وعده میدهد ایالات متحده از شرق فرات خارج میشود و آن منطقه را به صورت دوفاکتو در اختیار ترکیه قرار میدهد. منظور از مدیریت دوفاکتوی منطقه یعنی کردهای سوریه و ترکیه در یک منطقه اداره امور را در دست داشته باشند اما دادههای رسانهای نشان از فهم اشتباه و گفتمان غلط 2 طرف دارد. ترامپ به هیچوجه در این باره با مشاوران نظامی و سیاسی خود مشورت نکرده بود و اردوغان هم از این موضوع به صورت بداهه به نفع خود بهرهبرداری کرد. رئیسجمهوری ترکیه بخوبی میدانست ترامپ تنها به هزینه اقتصادی حضور در سوریه فکر میکند و از این رو توپ را به زمین ایالات متحده انداخت و با مانور گسترده رسانهای به دنیا این پیام را القا کرد که پس از خروج آمریکا، نیروهای ترکیه در شرق فرات مستقر خواهند شد! طبیعی است انتقادها از سوی کردهای سوریه و برخی رهبران سیاسی دموکرات و جمهوریخواه آمریکا بالا گرفت و نتیجه این شد که ترامپ 4 ماه دیگر حضور ارتش کشورش در سوریه را ابقا کرد. این بدان معناست که کردها به توپ سرگردان در رابطه آنکارا و واشنگن تبدیل شدهاند و نمیدانند چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. نکتهای که در اینجا باید مورد نظر قرار گیرد این است که کردهای سوریه در حالت کنونی تنها ماندهاند و به دنبال تاسیس منطقهای همانند اقلیم کردستان عراق برای خود هستند. در این میان ایالات متحده به صورت قطعی خروج خود از سوریه را اعلام کرده است، لذا امکان رخ دادن درگیری میان کردها و ترکیه قویتر شده و هر لحظه ممکن است آنکارا دست به اجرای عملیات در شرق فرات بزند. بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران معتقدند ترکیه با کردها وارد جنگ نمیشود اما باید توجه داشت هیچ توافقی میان ترکیه و آمریکا درباره عدم شروع درگیری با کردهای وجود ندارد و این وضعیت باعث میشود احتمال این حمله ساعت به ساعت افزایش پیدا کند.
کردها به دنبال راه بقا
تردیدی نیست که ایالات متحده دیگر در سوریه حضور نخواهد داشت، مگر آنکه اتفاق خاصی در ساختار قدرت و تصمیمگیری ایالات متحده (بویژه سنا و کنگره) رخ دهد و از این جهت اوضاع به نفع کردهای سوریه رقم نخواهد خورد. در وضعیت فعلی بسیاری از رسانهها اخباری درباره توافق کردهای سوریه با دولت دمشق منتشر کردهاند که به نظر نادرست است. برخی میگویند کردها قبول کردهاند دولت سوریه پرچم خود را در شرق فرات به اهتزاز
درآورد اما نمیتواند به صورت رسمی در این جغرافیا حضور داشته باشد. بخشی دیگر از کردها مدعی شدهاند ارتش سوریه تنها میتواند اطراف مناطق کردی حاضر باشد اما کانتونهای کردی همانند گذشته به سیاست مستقل خود ادامه میدهند. این اخبار ضد و نقیض نشان میدهد کردها بهرغم آنکه تا دقیقه 90 به مخالفت با سازش میپردازند، در نهایت مجبور به سازش با دولت دمشق خواهند شد. واقعیت این است که آنها تنها 2 گزینه در مقابل خود دارند؛ نخست اینکه وارد درگیری علنی با ترکیه شوند که بدون تردید با خروج آمریکا حمایت لجستیکی و سیاسی از آنها قطع میشود و با عنایت به کینه ترکیه از آنها میتواند منجر به نابودی آنها در سوریه شود. دوم اینکه راه مصالحه با دولت دمشق را پیش بگیرند و سلاح خود را زمین بگذارند. طبیعی است که با شروع گفتوگوهای دمشق و کردها آنها همانند بسیاری از شهروندان سوری از حق و حقوق ملی بهرهمند خواهند شد.
سناریوی ترکیه چیست؟
ترکیه پس از آنکه عملیات شاخه زیتون را به اجرا گذاشت توانست به آمریکا و کردها بفهماند که به هیچوجه با آنها وارد مصالحه نخواهد شد و هیچگونه امتیازی به کردها اعطا نمیشود. این بدان معناست که آنکارا از مواضع خود عقبنشینی نخواهد کرد و کار برای کردهای سوریه سخت خواهد شد. از سوی دیگر از گذشته دادههایی مبنی بر تغییر اقلیم بومی سوریه توسط ترکیه وجود داشته است، به گونهای که آنکارا با اعطای شناسنامه ترکی به برخی پناهندگان و چینش آنها در مرز خود با سوریه به دنبال تغییر بافت جمعیتی آنجا بوده است. به موازات همین وضعیت تروریستهای «ارتش آزاد سوریه» که از روز اول توسط ترکها آموزش و حمایت شدهاند، در آمادگی کامل به سر میبرند تا با اشاره دولت اردوغان، کردهای سوریه را به خاک و خون بکشند. مجموع این متغیرها نشان از آن دارد که ترکیه بحث «فتح میدانی با حداکثر برد مقطعی» را در دستور کار خواهد داشت.