میزگرد نقد و بررسی کتاب «سیاهمست سایه تاک؛ قصیدهوارههای مرتضی امیریاسفندقه» با حضور یوسفعلی میرشکاک، سعید بیایانکی، علی انسانی، علی داوودی، رضا احسانپور، محمدحسین نعمتی و... برگزار شد. به گزارش مهر، در این نشست سعید بیابانکی با بیان اینکه قصاید اسفندقه آبرویی برای شعر امروز است، اظهار داشت: شعری که جهان مجازی و بسیاری از این انتشاراتیهایی که بعضاً از بودجه دولت هم تغذیه میکنند برایش آبرویی نگذشتهاند، خوشبختانه این شعر و این مجموعه آبرو است و ما میتوانیم این را بخوانیم و لذت ببریم و بگوییم باعث افتخار است که مرتضی امیریاسفندقه را جایی دیدیم و با او همعصر و همدوره هستیم. واقعاً بیت مرحوم قیصر را میتوانیم تقدیم ایشان کنیم که گفت: «در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است/ برای چیدن گل انتخاب لازم نیست». یوسفعلی میرشکاک نیز در این نشست با بیان اینکه اشعار اسفندقه از سخنوری گذشته و به مراتب والایی رسیده است، بیان داشت: «اینکه میگویم مرتضی از سخنوری گذشته است، یعنی دربند این نیست که ببیند مثلاً حاج علی انسانی، یا بنده و دیگران چه میگویند و او چیز دیگری بگوید. میگوید کارت را بکن، قرار است شما پیامی، دردی، داغی را بیان کنید، یا مثلا شخصی مثل یوسفعلی را برانگیزی که بیاید اینجا این حرفها را راجع به شعر بگوید. به این معنا خود شعر هیچ اهمیتی ندارد، شما به ائمه(ع) و اهلبیت(ع) هم برگردید میبینید که مثلا گدا آمده در زده و امیرالمومنین (ع) فرمودهاند دخترعمو! گداست، یک نانی به او بدهیم و نان را از حسن(ع) و حسین(ع) و دیگران جمع کردند و به گدا دادهاند! خیلی ساده است ولی موزون حرف میزدند. یا مثلا آن غزلی که شب عاشورا، آقا اباعبدالله(ع) برای لیلی خودشان حضرت رباب(س) میگویند، خیلی اوزان و کلمات سادهای دارد ولی شعر است». وی همچنین در ادامه افزود: «من سالها هندسه کلمات درس دادم، به شما میگویم که مثل شاملو و مثل اخوان، و مثل علی معلم هم میشود گفت. خیلی ساده است یعنی مصادر زبان شاعر را میشود گیر آورد و آنها را آموخت و طبق آنها شعر گفت. آدمی که کارش این باشد، حتی میتواند این را به دیگران هم یاد دهد. به همین دلیل احمد شاملو شدن خیلی کار آسانی است. بدبختی ما ایرانیها این است که میگوییم شعرتان شبیه فلانی است! طرف هنوز قدم اول تمرین شاعری است به او میگویند شما باید از اول مستقل باشید! بگو ببینم سبکتان چیست؟! بابا این آقا آمده مشق کند، آمده سربازی! به سرباز میگویند درجهات کجاست؟! مگر سرباز باید درجه داشته باشد؟ طرف آمده یک شعر برای مطبوعات فرستاده، به او میگویند زبان ویژه ندارید! این حرفها را از کجا یاد گرفتند؟ چون اینها بوزینه غرب هستند، اینطور شدهاند. خب! چه کار کنیم زبان ویژه پیدا کنیم؟ یک تکه آن را پاک کن، کلمات را عجق وجق کن، نارسایی در آن بینداز، این میشود «زبان ویژه!»»